معرفی و دانلود کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟: یک ماجراجویی علمی و فلسفی

معرفی کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟: یک ماجراجویی علمی و فلسفی

کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟ از ریشارد داویت پرشت حاوی پرسش‌هایی عمیق درباره چیستی انسان و ابهاماتی است که او در مواجهه با دنیا تجربه می‌کند. با مطالعه این اثر پرفروش و جذاب متوجه می‌شوید مردم سراسر جهان از قرن‌ها پیش، با سوالات و مشکلات یکسانی دست و پنجه نرم کرده‌اند و برای حل آن‌ها، از جواب‌های متفاوتی کمک گرفته‌اند.

درباره کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟

اگر پای صحبت دو متخصص فلسفه درباره اخلاقیات انسان بنشینیم، احتمالا خیلی زود مسیر بحث را گم می‌کنیم. فهم استدلال‌هایی که با کلماتی بیگانه بیان می‌شوند کار ساده‌ای نیست و به این موضوع، نام افرادی که آن‌ها را نمی‌شناسیم و اصطلاحاتی ناآشنا را اضافه کنید. این موضوع درباره سایر حیطه‌های علم و دانش هم صدق می‌کند. هر دانشی در حیطه تخصصی خود، برای افراد خارج از این حوزه غیرقابل فهم می‌شود و با این وجود، بیشتر مردم با اسم و اندیشه‌های نیچه، فروید، سقراط و داروین آشنا هستند. چرا؟ به عقیده ریشارد داویت پرشت، نویسنده کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟ (Who Am I? And If So, How Many) چون این افراد کاری را انجام دادند که ماهیت و نیاز ذهن انسان آن را می‌طلبد: پرسش.

ما واقعا چه هستیم؟ از کجا آمده‌ایم؟ برای خوشبختی به چه نیاز داریم؟ جایگاه ما در میان میلیون‌ها حیوان و گیاه حاضر در طبیعت کجاست؟ چرا عاشق می‌شویم؟ تا کجا باید به هم نوع خود کمک کنیم؟ چرا احساساتی تا این حد گسترده و متناقض را تجربه می‌کنیم؟ و از همه مهم‌تر، ما چرا آنقدر سوال می‌پرسیم؟ این‌ها همه موضوعاتی است که هر فردی، حداقل یک بار در زندگی به آن‌ها اندیشیده و احتمالا مانند سایر انسان‌هایی که تا امروز بر زمین قدم گذاشته‌اند درنهایت شانه بالا انداخته است. به هر حال، تا سوالات مهم‌تری مانند «یعنی می‌توانم قرارداد اجاره را سال دیگر تمدید کنم؟»، «تو که دیروز خرید کردی، برنج کیلویی چند؟» و «این شلوار را با کدام پیراهن بپوشم؟» وجود دارد نوبت به جایگاه بشر و فلسفه عشق نمی‌رسد!

هضم ابهامی که در پرسش‌های بنیادین وجود دارد به حدی سنگین و دشوار است که اغلب ترجیح می‌دهیم عطای آن‌ها را به لقایشان ببخشیم. با این حال تاریخ همواره پر بوده از مردان و زنانی که سعی کرده‌اند از ظواهر زندگی فراتر بروند و معنای عمیق تر آن را کشف کنند. در گذشته قلمرو این مباحث متعلق به فلاسفه و بعد از چند قرن زیست‌شناسان بود، اما امروز می‌بینیم روان‌شناسان و دانشمندان نوروساینس هم فعالانه در حال جستجوی جوابی برای این سوال‌های قدیمی هستند. کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟ با توجه به این نکته، مجموعه‌ای ارزشمند از عقاید، نظریات، زندگی و اندیشه‌های افرادی را گردهم آورده که سعی کرده‌اند به بزرگ‌ترین ابهام‌های بشر پاسخ دهند.

هر فصل این اثر طنزآمیز، ساده و جذاب با یک سوال آغاز می‌شود. سپس با بیان سرگذشت شخصیت مدنظر ریشارد داویت پرشت (Richard David Precht) مطرح‌ترین عقیده درباره آن را به چالش می‌کشد و با ترکیب علم و فلسفه، شما را به سفری طولانی در تاریخ اندیشه بشری می‌برد. کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟ با وجود پرداختن به موضوعاتی عمیق و چالش‌برانگیز، روایت روان و همه فهم خود را حفظ کرده تا برای مخاطبان مختلف قابل استفاده باشد و می‌تواند به نقطه عطفی در تغییر دیدگاهتان نسبت به دنیا تبدیل شود! به عنوان آخرین نکته، جالب است بدانید این کتاب خوشخوان تا امروز به زبان‌های مختلف ترجمه شده و بیش از یک میلیون نسخه در سراسر دنیا فروش داشته است که این سندی برای جهانی بودن پرسش‌های آن است.

نکوداشت‌های کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟

- اثری فلسفی، بالاخره به سبکی که واقعا انتظار آن را داریم! (Bernd Berke)
- کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟ شبیه به رفتن به یک مهمانی در کنار فیلسوفان و دانشمندان معروف است. شاید کمی با آن‌ها غریبی کنید، اما در نهایت شبی خوش و پر خاطره را می‌گذرانید. (Michael Springer)

کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟ مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به مباحث فلسفی مخاطب اصلی این اثر هستند.

در بخشی از کتاب من کی‌ام؟ و اگه این‌طوره، چندتا؟ می‌خوانیم

بسیاری از فلاسفۀ پیش از کانتْ ذهن بشر را از منظر طبیعت‌شناسان یا الهی‌دان‌ها می‌نگریستند، اما کانت چنین نبود و بیشتر از منظر عالم حقوقی، که در پی «قوانین» است، به آن می‌نگریست. او در جوانی تلاش کرده بود که از «اساس‌نامۀ نظام‌مند» کیهان سر درآورد. حالا در قامت فیلسوف هم در پی آن بود که قواعد و الگوهایی را پیدا کند که منشأ قوانین الزام‌آور ذهن بشرند. در این راستا، مجبور بود سؤالی را پاسخ دهد که احتمالا مهم‌ترین سؤال فلسفه است: چه چیزی را می‌توانم بدانم و چگونه می‌توانم نسبت به آنچه دانسته‌ام مطمئن شوم؟

کانت هم مثل دکارت 150 سال پیش تصمیم گرفت که معرفت یقینی را نه در اشیا، بلکه در اندیشۀ بشری بجوید. کانت این رویکرد فلسفی را، که در پی کاوش پیش‌شرط‌های معرفت ماست، ایدئالیسم استعلایی نامید.اما، برخلاف دکارت، متعرض این نشد که چنین معرفتی به کجا می‌رسد. دکارت معتقد بود که اندیشۀ بشری می‌تواند طبیعت «حقیقی» اشیا را تمییز دهد، اما کانت گمان می‌کرد که این طبیعت «حقیقی» به‌کلی از دسترس بشر خارج است. اصلا چرا باید در دسترس باشد؟

او معتقد بود که «نظم طبیعت» با مغز انسانی «منظم» شده است. درست همان‌طورکه رنگ‌ها نه توسط خود طبیعت، بلکه توسط چشمان ما و اعصاب بصری‌مان تولید می‌شوند، ذهن بشری هم نظمی می‌آفریند و آن را به طبیعت تحمیل می‌کند. بنابراین، بشر قابلیت ادراکی و شناختی برای سامان‌بخشی به جهان را دارد. کانت در کتاب تمهیداتنوشته بود «فاهمه قوانین خود را به‌نحو پیشینی از طبیعت اتخاذ نمی‌کند، بلکه آن‌ها را بر طبیعت تجویز می‌کند». کانت، در گام بعد، این ایدۀ مولد و مُدرن را در پرسش از اخلاق هم پیاده کرد.

کانت در ابتدا بسیار محتاطانه گام برمی‌داشت. او، برخلاف روسو که به غرایز باور داشت، چندان به آن‌ها فکر نمی‌کرد و از دسته‌بندی‌های ساده‌انگارانه و این سؤال که آیا انسان «طبعا» خوب است یا بد دوری می‌جُست. او مدعی بود که انسان به مجموعه‌ای از شابلون‌ها برای درک و دریافت جهان مجهز است و یکی از این شابلون‌ها متعلق به رفتار اخلاقی است.

فهرست مطالب کتاب

درآمد
 [1] چه می‌توانم بدانم؟
سیلز ماریا: حیوانات زیرک در عالم - حقیقت چیست؟
هدار: لوسی در آسمان - از کجا آمده‌ایم؟
مادرید: عالم ذهن - مغز من چطور کار می‌کند؟
اولم: شبی زمستانی در جنگ سی ساله - چگونه می‌دانم کیستم؟
وین: تجربه‌ی خطیرماخ - «من» کیست؟
اُمیکرون نهنگ III: آقای اسپاک عاشق - احساسات چیستند؟
وین: همه‌کاره‌ی جمع - نیم‌آگاه چیست؟
نیویورک: حالا آن چی بود؟ - حافظه چیست؟
کیمبریج: مگسی در بطری - زبان چیست؟
 [2] چه‌کار باید بکنم؟
پاریس: خطای روسو - آیا به آدم‌های دیگر نیاز داریم؟
مدیسن: شمشیر اژدهاکُش - چرا به بقیه کمک می‌کنیم؟
کونیسبرگ: قانون درون من - چرا باید خوب باشم؟
فرانکفورت: آزمایش لیبت - آیا می‌توانم آنچه می‌خواهم را اراده کنم؟
کاوندیش: ماجرای گیج - آیا اخلاق در مغز است؟
پارما: من احساس می‌کنم آنچه را که تو احساس می‌کنی - آیا می‌ارزد خوب باشیم؟
بوستون: مردی روی پل - آیا اخلاق فطری است؟
لندن: عمه‌برتا باید زنده بماند - آیا حق کشتن داریم؟
در زهدان: تولد کرامت - آیا سقط جنین اخلاقی است؟
برلین: پایان زندگی - آیا اُتانازی باید مجاز باشد؟
آکسفورد: ورای سوسیس و پنیر - آیا می‌توان حیوانات را خورد؟
آتلانتا: کپی‌های بزرگ در محدوده‌ی فرهنگی - با کپی‌های بزرگ چگونه باید رفتار کنیم؟
واشنگتن: نعره‌ی نهنگ - چرا باید از طبیعت پاسداری کنیم؟
مونترال: اشک‌های یک انسان شبیه‌سازی شده - آیا می‌توان آدم‌ها را کپی کرد؟
خنت: بچه‌های حاضر و آماده - طب تولیدمثل رو به کجا دارد؟
کلیولند: «پلی به عالَم روح» - نوروساینس تا کجا می‌تواند پیش برود؟
 [3] به چه می‌توانم امید ببندم؟
لبک: فراترین موجود قابل تصور - آیا خدا وجود دارد؟
بیشاپورموث: ساعت سَرشمّاس - آیا طبیعت معنا دارد؟
بیله‌فلد: «یک استبعاد کاملا عادی» -
ناکسوس: انجام بده... باش... انجام بده.. باش... انجام بده - آزادی چیست؟
ماس تیه‌را: روغن مستعمل رابینسون - آیا به مال و اموال نیاز داریم؟
بوستون: بازی رالز - عدالت چیست؟
وانواتو: جزایر خُرّم - زندگی خوشبخت چیست؟
آتن: باغ دور - آیا می‌توان خوشبختی را یاد گرفت؟
یوتوپیا: ماشیم ماتریکس - آیا زندگی معنا دارد؟
پی‌نوشت‌ها
نمایه