معرفی و دانلود کتاب همه دختران دریا

معرفی کتاب همه دختران دریا

شخصیت‌های کتاب همه دختران دریا برای رسیدن به تعادل و آرامش در زندگی خود، دست به هر کاری می‌زنند. الهام فلاح داستان این کتاب را در دو زمان روایت می‌کند: زمان حال و داستان سه دوستی که تصمیم گرفته‌اند با هم به شمال بروند. و زمان گذشته و قصه‌ی دختری که در دهه‌ی 60، به سازمان مجاهدین خلق می‌پیوندد؛ بی‌خبر از آنکه چه سرنوشتی در انتظارش نشسته...

درباره‌ی کتاب همه دختران دریا

کتاب همه دختران دریا، داستان چهار زن است که در زمان حال و گذشته روایت می‌شود. ستاره، زنی نویسنده است که همراه با شوهرش امین زندگی می‌کند. او نمی‌داند که در ایران بماند یا با امین به خارج از کشور برود. شیرین دختری پولدار و به ظاهر سرخوش است که با شوهر ترکیه‌ای خود، اسی، اختلافات زیادی دارد. فریبا، به‌ تازگی مقطع دکترای ریاضی را تمام کرده، بچه‌دار شده و می‌خواهد عضو هیئت‌علمی دانشگاه شود. این سه دوست قدیمی، تصمیم می‌گیرند که علی‌رغم مشکلاتی که دارند، به یک سفر شمال بروند. با این سفر، داستان زندگی‌شان دستخوش تغییری اساسی می‌شود.

الهام فلاح شخصیت زن دیگری را محوریت داستان همه دختران دریا قرار داده. زنی به نام ماندگار که پس از انقلاب فرهنگی به دانشگاه برمی‌گردد. مادر و ناپدری ماندگار با این تصمیم او مخالفت می‌کنند و اصرار دارند که او همراهشان به خارج از کشور برود. اما ماندگار که با فعالیت‌های خانواده‌اش مخالف است، می‌خواهد در رشته‌ی ادبیات، رشته‌ای که آن را عاشقانه دوست دارد، تحصیل کند و در ایران بماند. او در دانشگاه جذب سازمان مجاهدین خلق می‌شود و به‌ اجبار با مردی به نام صلاح ازدواج می‌کند. رابطه‌ی آن‌ها در ابتدا سیاسی است؛ اما رفته‌رفته عاشقانه می‌شود. حال سال‌ها گذشته و سه زن کتاب همه دختران دریا، از خانه‌ی ماندگار که حالا پیر شده است، سردرمی‌آورند. بالاخره ستاره چه تصمیمی می‌گیرد؟ عاقبت زندگی مشترک شیرین و اسی چه می‌شود؟ فریبا چه برنامه‌ای برای زندگی‌اش دارد؟ و دست‌آخر، ماندگار چه اتفاقاتی را از سر گذرانده است؟

فلاح در رمان همه دختران دریا شمال و جنوب ایران و حال و گذشته را به هم گره زده و داستانی جذاب را روایت کرده است. او که خود زاده‌ی شهر بوشهر است، علاوه بر لهجه‌ی بوشهری از گویش گیلکی نیز در دیالوگ‌ها بهره برده و اثر خود را خواندنی‌تر کرده است. ساختار این داستان در ابتدا رازآلود و معمایی به نظر می‌رسد و خواننده با باز شدن هر کدام از گره‌های داستان، جنبه‌ای جدید از زندگی شخصیت‌های کتاب را درک می‌کند.

الهام فلاح متولد بهار 1362 در شهر بوشهر، فارغ‌التحصیل رشته‌ی کامپیوتر است؛ اگرچه نویسندگی را بیش از هر چیز دیگری دوست دارد. او تا به حال دو جایزه‌ی ادبی معتبر پروین اعتصامی و جلال‌آل‌احمد را از آن خود کرده است. انتشارات ققنوس علاوه بر انتشار کتاب همه دختران دریا، کتاب‌های دیگری را نیز از این نویسنده‌ و منتقد ادبی جوان چاپ کرده که عبارتند از: زمستان با طعم آلبالو، سامار، به من نگاه کن، خون‌خواهی و اسب چوبی.

کتاب همه دختران دریا برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن داستان‌های رازآلود با تم عاشقانه و اجتماعی علاقه دارید، کتاب همه دختران دریا را بخوانید.

در بخشی از کتاب همه دختران دریا می‌خوانیم

از عوارضى امامزاده هاشم به این طرف باز هم شیرین نشست پشت فرمان. بعد قزوین نشسته بود روى صندلى‌هاى عقبى و چشم‌بند خوابش را زده بود به چشم‌هاش و خودش را گلوله کرده بود که مثلاً خواب است. فریبا چند بارى برگشت و نگاهش کرد. خواب نبود. ستاره دست‌به‌عصا رانندگى مى‌کرد. منجیل ایستاد. زیتون‌پرورده خریدند. اما شیرین خودش را تکان هم نداد. بیدار بود. اما دلش مى‌خواست خیال کنند خوابیده. ستاره و فریبا هم گذاشتند دلش خوش باشد. پچ‌پچ حرف زدند و ضبط ماشین را لال کردند. حتمنى یک جاى کار مى‌لنگید. قرار نبود کتک بخورد، آن هم این‌طور که حجمى بنفش و پر از مویرگ روى بازویش جا خوش کند. کجاست آقاى شهزادى که این چیزها را ببیند؟...

فریبا با خودش حساب مى‌کرد که من بعدِ این‌همه برنامه‌ریزى و مرخصى گرفتن پژمان و رسیدن تا این‌جا حالا دریا بى‌دریا. و خون خونش را مى‌خورد. شیرین رفت خرخره نگهبان طرح را بجود. فریبا محو موج‌هاى سفید دریاى پیش چشمانش شد. آخرین بار کى موج دیده بود؟ یادش نبود.

ستاره شالش را مرتب کرد و قبل این‌که پیاده شود گفت: «من برم دنبالش. خدا رحم کنه. رفت دعوا.»