معرفی و دانلود کتاب پشت شیشه برف می‌بارد

معرفی کتاب پشت شیشه برف می‌بارد

کتاب پشت شیشه برف می‌بارد به قلم الهام جعفری به روایت داستان زندگی سه نسل از زنان ایرانی می‌پردازد. چالش‌ها و مشکلاتی که آن‌ها با آن مواجه هستند،‌ به خوبی در این رمان نمایان است. پرتره‌ای ناب از زندگی زنان در زمان پهلوی، انقلاب اسلامی و انتخابات سال 1388.

درباره کتاب پشت شیشه برف می‌بارد:

گذشتن از مساله‌ی آزار زنان کار آسانی نیست. بلکه یکی از مهم‌ترین و البته دردناک‌ترین موضوعاتی‌ست که می‌توان بر روی آن کار کرد و این‌گونه است که به جرات می‌توان گفت الهام جعفری در کتاب پشت شیشه برف می‌بارد اقدام بسیار شجاعانه‌ای انجام داده. این اثر فوق‌العاده به داستان زندگی ماهورا می‌پردازد. زنی که تلاش می‌کند در این دنیای مردانه جایی برای خود بیابد...

داستان مدام میان گذشته و حال روایت می‌شود و به این شیوه داستان زندگی سه نسل از زنان ایرانی بازگو می‌گردد: زنانی که در دوران پهلوی، انقلاب و دوران معاصر ایران نفس کشیده‌اند. پشت شیشه برف می‌بارد به موضوعی مهم می‌پردازد و به همین دلیل است که نباید تنها یک رمان ساده انگاشته شود. آیینه‌ای تمام‌نما از سه نسل متفاوت که به نظر می‌آید تلاش‌هایشان برای درک یکدیگر بی‌نتیجه می‌ماند.

کتاب پشت شیشه برف می‌بارد مناسب چه کسانی است؟

اگر به رمان‌های تاریخی و اجتماعی ایرانی علاقه دارید،‌ از مطالعه‌ی کتاب پشت شیشه برف می‌بارد لذت خواهید برد.

در بخشی از کتاب پشت شیشه برف می‌بارد می‌خوانیم:

نگران و مستأصلم. سیگار گوشه‌ی لبم بالا و پایین می‌شه ولی جسارت آتیش کردن ندارم. نه، از مامان نمی‌ترسم، از خودم می‌ترسم؛ از این‌که این سیگار گوشه‌ی لب، ژستی باشه برای اداهای روشنفکری و بشم یکی مثل آلماجون. صدای نازک و تودماغی‌اش مثل یه نسیم سرد گزنده از لای در سرک می‌کشه که بین دوستان همیشگی و پر از فیس‌وافاده‌اش، دَم از تغییر می‌زنه؛ نه فیس‌وافاده‌ای که با شنیدنش یاد برند و مارک و لوکس بودن بیفتی، نه! از این خبرها تو خونه‌ی ما نیست. ما نه پول برندبازی رو داریم و نه به قول آلما جون "این بی‌فرهنگی‌ها" رو. از اون دسته فیس‌وافاده‌هایی که ادعا می‌کنن دنیا رو هم تغییر می‌دن؛ یه مشت آدم علّافِ گداگشنه که توان تغییر زندگی خودشون رو هم ندارن چه برسه به تغییر دنیا. انگار همه‌ی رهبران و سران دنیا نشستن یه گوشه و منتظر این خیل بی‌خاصیت اپوزیسیونِ خونه‌ی ما هستند که از آوار درد و غم، خلاص بشن.

خیال باطل!!! راجع به همه‌چیز هم نظریه‌پردازی می‌کنن؛ از سیاست‌های درهم‌وبرهم مملکت خودمون بگیر تا ینگه‌ی دنیا یا علل سقوط لنین‌گراد در جریان جنگ نمی‌دونم چی‌چی. هوا که رو به تاریکی می‌ره، فنجون‌های قهوه به دست و سیگار گوشه‌ی لب، با هزار اداواطوار حرف می‌زنن و حرف می‌زنن و حرف می‌زنن؛ انگاری همه‌ی کانال‌های خبریِ داخلی و خارجی تو خونه‌ی شصت متری ما، هم‌زمان روشنه و کوچه‌پس‌کوچه‌های عظیمیه هم مفتخر به شنیدن مفسّرها و تحلیل‌گرهای خونه‌ی ما. کلمات و واژه‌های قلمبه و سلمبه تو هوا پر می‌زنن و صاف و مستقیم تو گوش بنده‌ی بینوا فرود میان.