زندگی نامه جان اشتاین بک
جان اشتاینبک (John Ernst Steinbeck) از سنین کودکی تمایل زیادی به خواندن کتاب داشت و در نوجوانی رویای نویسندگی را در سر میپروراند. او دانشگاه استنفورد را بدون دریافت مدرکی رها کرد و سعی کرد از طریق روزنامهنگاری و کارهای پراکنده، گذران زندگی کند. وی همواره این دوران را از سختترین روزهای زندگیش دانسته است.
از آن زمان به بعد جان اشتاینبک آغاز به نوشتن کتاب به صورت جدی نمود، سه کتاب ابتدایی او با نامهای جام زرین، سبزهزارهای بهشت و به خدای ناشناخته با موفقیت چندانی از لحاظ تجاری و از نظر منتقدان، مواجه نشد. موفقیت این نویسنده با انتشار کتاب لطیف و طنزگونه تورتیلا فلت که در مورد آمریکایی-مکزیکیها است، آغاز شد و از آن پس کتابهایش با استقبال فراوانی روبهرو شدند. وی همچنین موفق به کسب جایزه پولیتزر و جایزه بینالمللی دیگر برای کتاب بسیار معروف خوشههای خشم شد.
آثار جان اشتاینبک در سراسر دنیا توسط خوانندگان مشتاق مورد تحسین قرار گرفته است. کتابهای او اکثراً در طبقه کلاسیک ادبیات غربی قرار میگیرند. بیشتر داستانها در مناطق جنوبی یا مرکزی کالیفرنیا به وقوع میپیوندند و دارای مضمونهایی مانند سرنوشت و بیعدالتی هستند. رمانهای اجتماعی او با مشکلات اقتصادی طبقه کارگر در دوران رکود اقتصادی در جایگاه ویژهای قرار دارند. او در سال ۱۹۶۸ به علت بیماری قلبی دار فانی را وداع گفت.
جملات برگزیده جان اشتاین بک:
- یک گلف باز نمیتواند در کار خود کامیاب شود، مگر اینکه، ضربه زدن به یک توپ کوچک را برای خود، مهمترین چیز دنیا بداند.
- اگر شاهراه زندگی، تنها دو راه بنیادی داشته باشد و میبایست تنها یکی از آنها را برگزید، چه کسی میتواند ادعا کند که کدام یک بهتر است؟
- آدمی تنها زمانی میکوشد چیزی را ثابت کند که نسبت به آن چیز آسوده نباشد.
- یک کتاب، مثل یک انسان است: باهوش و کودن، دلیر و ترسو، زیبا و زشت.
- انسان در دنیا تنها است و در میان همنوعان خود، تنها است و چشم داشتِ هیچ گونه آسایش و دلداری از هیچ جا ندارد.
- زمان، تنها خرده گیری است که جاه طلبی ندارد.
کتابهای جان اشتاین بک:
جام زرین
سبزهزارهای بهشت
تورتیلا فلت
نبردی مشکوک
موشها و آدمها
دره طویل
خوشههای خشم
ماه پنهان است
راسته کنسروسازی
اتوبوس سرگردان
داستان مروارید
یکبار جنگی رخ داد
به خدای ناشناخته
اسب سرخ
پنجشنبه شیرین
شرق بهشت