معرفی و دانلود خلاصه کتاب صوتی خرمگس

معرفی خلاصه کتاب صوتی خرمگس

خلاصه کتاب صوتی خرمگس نوشته اتل لیلیان وینیچ، داستانی سیاسی و تاریخی درمورد جوانی به اسم «آرتور بورتون» است که در سازمان ایتالیای جوان فعالیت‌های انقلابی می‌کند. این کتاب که مشهورترین رمان نویسنده به شمار می‌آید و تا به حال به بیش از 20 زبان ترجمه شده، درمورد شرایط جامعه ایتالیا در زمان اشغال ارتش اتریش صحبت می‌کند.

درباره خلاصه کتاب صوتی خرمگس:

شنیدن اتفاقات تاریخی در قالب داستان و رمان بسیار جذاب‌تر و تاثیرگذارتر است و همواره مفاهیم سخت و آسان در چنین قالبی بیشتر بر ذهن و دل مخاطبان می‌نشیند. به همین دلیل اتل لیلیان وینیچ سعی کرده فعالیت‌های سیاسی سازمان ایتالیای جوان را با روایت داستان جذابی شرح دهد. نویسنده کتاب خرمگس (The Gadfly) داستانش را در دهه 1840 میلادی و در چندین لایه روایت کرده که در آن از تحولات ایدئولوژیکی و مسائل دیگر صحبت می‌شود.

این رمان درمورد آرتور است که از یک جوان معصوم و آرام به یک قهرمان انقلابی و سرخورده تبدیل می‌شود. او دانشجوی فلسفه است و برای آموختن تعلیمات کلیسا به ایتالیا سفر می‌کند. او عضو سازمانی به اسم «ایتالیای جوان» است که هدف آن بیرون کردن ارتش اتریش با همیاری مردم است. در این بین با استادش، پدر مونتالی، رابطهٔ صمیمانه‌ای برقرار می‌کند و از او تعالیم کشیش شدن می‌آموزد. پس از مدتی پدر مونتالی ترفیع می‌گیرد و کشیش دیگری در کلیسا جایگزین او می‌شود و این آغاز تحولی عظیم در آرتور است.

کشیش جدید جاسوس است و زمانی که آرتور برای اعتراف به نزد او می‌رود، با دریافت اطلاعات از او باعث دستگیری افراد زیادی در سازمان ازجمله خودش می‌شود. این موضوع موجب سرخوردگی و ناامیدی آرتور شده و باعث می‌شود که او تصمیم عجیبی بگیرد...

خرمگس را در این داستان می‌توان استعاره‌ای دانست از کسی که عقاید و باورهای اکثر مردم جامعه را به چالش می‌کشد. او در اصل نمادی است از افراد انقلابی که از عمق وجودشان به کاری که می‌کنند باور دارند. نویسنده در کتاب صوتی خرمگس صرفا به روایت داستانی سیاسی نپرداخته، بلکه در خلال داستان مسائل مهم فلسفی و دیدگاه‌های مذهبی خود را به نمایش گذاشته است.

نویسنده همچنین عنصر عشق را به زیبایی در میان داستان نهاده و در برخی از صحنه‌های آن با لحنی طنزآمیز، عقاید سیاسی خود را بیان کرده است. این رمان تا به حال به زبان‌های هلندی، آلمانی، لهستانی، عبری، روسی، فرانسوی، چینی، مجارستانی، ژاپنی و بیش از بیست زبان دیگر ترجمه شده است.

اقتباس سینمایی از کتاب صوتی خرمگس:

فیلم سینمایی «ریوارس» ساخت کشور آذربایجان را می‌توان مشهورترین اقتباس از این کتاب دانست که در سال 1987 به پرده نمایش درآمد. همچنین در سال 1928 فیلم «کرازانا» ساخته شد که آن هم ساخت کشور آذربایجان بود. از دیگر فیلم‌های اقتباسی از این رمان می‌توان به فیلم «اوود» اشاره کرد که در سال 1955 به پرده نمایش درآمد.

فیلم «نیومنگ» نیز در سال 2003 به کارگردانی «تیان مینگ» با اقتباس از این رمان در کشور چین ساخته شد. نمایشنامه «خرمگس» نیز در سال 1898 توسط «جرج برنارد شاو» به پرده نمایش درآمد که موضوع آن از این رمان اقتباس شده بود. همچنین نمایشنامه‌های «اوواد» و «زرتوا سوودی» نیز از روی این رمان اقتباس شده‌اند.

خلاصه کتاب صوتی خرمگس به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به داستان‌های سیاسی و تاریخی علاقه دارید، شنیدن این رمان جذاب و تاثیرگذار برای شما لذت‌بخش و شنیدنی خواهد بود.

با اتل لیلیان وینیچ بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده مشهور انگلیسی در سال 1864 متولد شد. او در نوجوانی به تحصیل در زمینه‌های موسیقی، فلسفه، ادبیات و زبان‌شناسی پرداخت و در 18 سالگی با مبلغ کمی که به او به ارث رسیده بود به برلین سفر کرد. اتل لیلیان وینیچ (Ethel Lilian Voynich) در آن جا رشته موسیقی و پیانو را برای تحصیل انتخاب کرد.

وی بعد از ترجمه کتاب‌های نویسندگان برجسته‌ی روسی همچون «گوگول» و «داستایوسکی»، در سن 33 سالگی نخستین و مشهورترین کتاب خود به نام خرمگس را به انتشار رساند. لیلیان وینیچ در سال‌های پایانی عمر خود تعدادی سمفونی تنظیم کرد و در سال 1960 در سن 96 سالگی درگذشت. از دیگر آثار این نویسنده برجسته می‌توان به «جک دیموند»، «الیویالتام»، «دوستی گسیخته شده» و «کفشت را بکن» اشاره کرد.

در بخشی از خلاصه کتاب صوتی خرمگس می‌شنویم:

پیشخدمت جولیا تمیز و آرام و طبق معمول با ادبی سرزنش‌آمیز روی پلکان به او برخورد:

- «عصر به خیر گنیونز! برادرانم هستند؟ آقای توماس و خانم برتون هستند و در اتاق پذیرایی نشستند.»

جولیا با لحن خشکی گفت: «حالت چطور است آرتور؟» نوک انگشتانش را لحظه‌ای به او داد و سپس آن‌ها را روی کت ابریشمی خود نهاد. و سپس ادامه داد: «امیدوارم حالت کاملا خوب باشد و در دانشکده هم پیشرفت رضایت‌بخشی داشته باشی.»

آرتور اولین عبارت معمولی را که به خاطرش رسید، آهسته به زبان آورد. و بعد در سکوتی رنجبار فرو رفت. ورود جیمز با منتهای وقارش، درحالی که یک نمایندهٔ پیر و مغرور سرویس کشتیرانی همراهی‌اش می‌نمود وضع را بهتر نکرد. ولی هنگامی که گنیونز آماده بودن شام را اعلام داشت، آرتور نفسی به راحتی کشید و از جا برخاست.

- «جولیا برای غذا نخواهم آمد. اگر اجازه دهی به اتاقم می‌روم.»

توماس گفت: «پسرجان تو در پرهیز افراط می‌کنی. اطمینان دارم که خودت را بیمار خواهی کرد.»

- «آه نه... شب بخیر.»

فهرست مطالب کتاب صوتی