معرفی و دانلود کتاب آژیر حمله

معرفی کتاب آژیر حمله

کتاب آژیر حمله نوشته‌ی هموند اینس قصه‌ای است که با هر صفحه‌ی خود شما را به دل جنگ و رمز و رازش می‌برد. تابستان 1940 در میانه‌ی جنگ جهانی دوم، آسمان بریتانیا زیر سایه جنگنده‌ها نفس می‌کشد و صدای انفجارها سکوت را می‌شکند. اما در یک پایگاه هوایی پرالتهاب، یکی از توپچی‌ها رازی را حس می‌کند که شاید از دشمن بالای سرشان خطرناک‌تر باشد. آیا گوش شنوایی پیدا می‌شود؟

درباره‌ی کتاب آژیر حمله

تصور کنید در تابستان 1940 ایستاده‌اید، زیر آسمانی که هر لحظه ممکن است با غرش هواپیماها بلرزد. زمین زیر پایتان با هر انفجار می‌لرزد و هوا پر از دود و بوی باروت است. اینجا همان جایی است که کتاب آژیر حمله (Attack Alarm) شما را می‌برد؛ به دل پایگاه هوایی توربی، جایی که هموند اینس (Hammond Innes) ، نویسنده‌ی کتاب، گویی قلمش را با خاک و خستگی جنگ خیس کرده و این داستان را نوشته است.

داستان از چشم باری هانسون روایت می‌شود، روزنامه‌نگاری که حالا لباس توپچی ضد هوایی پوشیده و در میان صدای بمب‌ها و انتظار کشنده برای حمله بعدی، چیزی را حس می‌کند که بقیه نمی‌بینند. او شک دارد که خطری بزرگ‌تر از هواپیماهای لوفت‌وافه در کمین باشد؛ رازی روی زمین، در میان خودشان. آیا این فقط توهم یک ذهن خسته است یا حقیقت تلخی که می‌تواند سرنوشت جنگ را تغییر دهد؟ هموند اینس با زیرکی، این سوال را مثل نخی نامرئی در تمام صفحه‌ها می‌کشد و شما را وادار می‌کند دنبال جواب بگردید.

هموند اینس، خالق این داستان، خودش این روزها را زندگی کرده است. او که پیش از جنگ قلمش را در روزنامه‌نگاری امتحان کرده بود، در سال 1940 به‌عنوان توپچی در پایگاه هوایی کنلی خدمت می‌کرد. می‌گویند این کتاب را همان‌جا، میان شیفت‌های سنگین و زیر سایه بمباران، نوشته است. وقتی صفحه‌ها را می‌خوانید، انگار صدای واقعی جنگ را می‌شنوید؛ از غرش هواپیماها که مانند نبض در گوشتان می‌تپد تا لحظه‌ای که زمین با هر انفجار می‌لرزد. هموند اینس این تجربه را با چنان دقتی به کلمات تبدیل کرده است که گاهی حس می‌کنید خودتان کنار او ایستاده‌اید، خسته اما هوشیار و منتظر آژیر بعدی.

کتاب فقط یک داستان جاسوسی نیست؛ روایتی است از زندگی واقعی در جنگ. هموند اینس با توصیف‌هایی که انگار از دفتر خاطراتش برداشته، شما را به پایگاه هوایی می‌برد. نویسنده با کمک توصیفات خود لحظات جنگ را زنده و ملموس به تصویر می‌کشد. از به تصویرکشیدن لحظات به ظاهر معمولی سربازها و گذران زندگی در پایگاه هوایی تا سقوط هواپیماها، همگی طوری به‌زیبایی توصیف شده‌اند که باعث می‌شوند تلخی جنگ را در پوست و استخوانتان حس کنید.

داستان اصلی حول محور یک جاسوس آلمانی می‌چرخد که به یک پایگاه هوایی انگلستان نفوذ می‌کند تا نقشه‌های نازی‌ها را پیش ببرد. هموند اینس اینجا از واقعیت فاصله می‌گیرد و قصه را با تخیلش رنگ می‌آمیزد، اما این خیال‌بافی به قیمت گم‌شدن حس واقعی جنگ نیست. او تعادل را نگه می‌ دارد؛ هم شما را با تعلیق جاسوسی سرگرم می‌کند، هم با جزئیات زنده‌اش از کنلی در 18 اوت 1940، روزی که پایگاه زیر آتش سنگین لوفت‌وافه له شد، نفس‌تان را بند می‌آورد. اینجاست که می‌فهمید چرا این کتاب فقط یک رمان نیست؛ بلکه سندی است از روزهایی که بریتانیا با چنگ و دندان برای بقا جنگید.

گاهی رگه‌هایی از احساسات بیش از حد یا عشق‌های گذرا در داستان خواهید دید، اما این موارد زیر سایه‌ی تجربه‌ی واقعی هموند اینس گم می‌ شوند. او معتقد بود که سرمایه‌ی یک نویسنده، تجربه‌هایش است؛ چیزی که هیچ‌کس نمی‌تواند از او بگیرد. حال او در کتاب آژیر حمله این سرمایه را با تمام وجود خرج کرده است. اگر به‌ دنبال داستانی هستید که هم قلب‌تان تند بزند و هم گوشه‌ای از تاریخ را جلوی چشم‌تان بیاورد، این کتاب منتظر شماست. آیا حاضرید با باری هانسون همراه شوید و راز توربی را کشف کنید؟

کتاب آژیر حمله را انتشارات علمی و فرهنگی بعد از بیش از 50 سال دوباره با ترجمه‌ی عبدالحسین شریفیان چاپ کرده است.

نکوداشت‌های کتاب آژیر حمله

• آقای هموند اینس یک داستان‌سرای شگفت‌انگیز است، شاید بهترین نویسنده‌ای که داشته‌ایم. (Spectator)
• هموند اینس بدون شک یکی از بهترین نویسندگانی است که می‌تواند ما را به قلب ماجراجویی‌هایی پرهیجان و نفس‌گیر در پس‌زمینه‌ای واقعی و دقیق بکشاند. (مجله‌ی فایننشال تایمز)
• خدا را شکر که هموند اینس را داریم! او با هر کتابی که می‌نویسد، بهتر و جذاب‌تر می‌شود.(مجله‌ی تایمز)
• بریتانیا همیشه در پرورش نویسندگان ماجراجونویس عالی بوده است. اما هموند اینس حتی در میان این نویسندگان برجسته، هم استثنایی بود. او یک ماجراجوی رمانتیک است، در سبک نویسندگانی چون رایدر هگرد، رابرت لویی استیونسون و رودیارد کیپلینگ. (مجله‌ی گاردین)

کتاب آژیر حمله برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای دوستداران تاریخ جنگ جهانی دوم و داستان‌های جاسوسی پرتعلیق نوشته شده است. اگر از روایت‌های واقعی با چاشنی تخیل لذت می‌برید، این کتاب بهترین انتخاب برای شماست.

در بخشی از کتاب آژیر حمله می‌خوانیم

کمی بعد گفت: «حدود دویست هواپیما در چهل کیلومتری جنوب‌شرقی به سوی شمال‌غرب می‌روند. ارتفاع، شش کیلومتر».

پیغام را به لانگدون دادم. همه ساکت بودند، ولی می‌دانستم که همه در فکر فرو رفته‌اند. من هم همین‌طور. آیا این بار توربی را هدف قرار داده بودند؟ بلندگو مجدداً اعلام کرد: «آماده برای حمله، آماده برای حمله، کارمندان همه به پناهگاه بروند. آماده برای حمله».

همه با اعصاب ناراحت منتظر بودیم. آسمان صاف بود، جز چند جا که لکه‌های ابر دیده می‌شد. اسکادران پرستو در هوا ناپدید شد. لانگدون دوربین را در دست داشت و همه به سوی جنوب و شرق نگاه می‌کردند. هوا گرم بود و نور آفتاب چشم‌ها را می‌آزرد. هلسون گفت: «از توی آفتاب بیرون میان».

بلاح گفت: «بله، خوب جایی رو انتخاب می‌کنند. ما نمی‌تونیم آن‌ها رو ببینیم». البته او را به بلاح ملقب کرده بودند چون خیلی اعیان‌منش بود و کلمه‌های قلمبه سلمبه به کار می‌برد.

میکی گفت: «اول از همه به سراغ تو میان. بهتره حرف منو گوش کنی و علامت شناسایی‌ات رو پنهان کنی، یعنی اگه یهودی هستی».

فهرست مطالب کتاب

توضیح ناشر
فصل اول: طرح زمینی
فصل دوم: عملیات شبانه
فصل سوم: دور از دسترس
فصل چهارم: چند جاسوس
فصل پنجم: مظنون
فصل ششم: حمله
فصل هفتم: نتیجه
فصل هشتم: دست همه
فصل نهم: کولدهاربور
فصل دهم: دود روی توربی