معرفی و دانلود کتاب بتی قبل از ایکس

معرفی کتاب بتی قبل از ایکس

تصویری شخصی، سیاسی و قدرتمند از اوایل زندگی بتی شباز، مدافع حقوق مدنی. کتاب بتی قبل از ایکس رمانی به قلم رنه واتسون و ایلیاسا شباز است که داستان زندگی دکتر شباز را درکودکی به تصویر می‌کشد. گفتنی‌ست این اثر پرفروش افتخارات گوناگونی از جمله کتاب برتر واشنگتن پست و کتاب برگزیده‌ی Kirkus را از آن خود کرده است.

درباره کتاب بتی قبل از ایکس:

در دیترویت، سال 1945، خانه‌ی بتی یازده ساله چندان شبیه خانه نیست. در واقع او آنجا اصلاً احساس آرامش ندارد. بتی گرچه می‌داند مادرش عاشق اوست، اما حس ناخواسته بودن که از کودکی در او شکل گرفته،‌ به هیچ طریقی کمتر نمی‌شود. کلیسا به محو شدن این نگرانی و اضطراب‌ها کمک می‌کند، حداقل برای مدتی کوتاه. او آرامش را در کلیسا و دوستانش می‌یابد، در لابه‌لای سرودهای مذهبی، آواز خواندن و حتی موعظه‌ها.

کلیسای آنان که جامعه‌ای برای مقابله با نژادپرستی، وحشیگری پلیس و نابرابری اقتصادی است، او را ترغیب می‌کند که از حقوق خود دفاع کند. زمانی که کلیسا از مهمانان مشهوری همچون تورگود مارشال و پل رابسون برای سخنرانی دعوت به عمل می‌آورد، شوری عجیب بتی و دوستانش را فرا می‌گیرد. آن‌ها که خواستار عدالت هستند، عضو گروه‌های اجتماعی و جنبش‌های گوناگون می‌شوند. بتی و دیگر دوستانش تلاش می‌کنند تا جای خود را در دنیایی که با دختران سیاه‌پوست «به اندازه‌ی دیگران» رفتار نمی‌کند، بیابند. بله، به اندازه‌ی دیگران! این دنیا نه به اندازه‌ی دیگران برای آن‌ها احترام و شایستگی قائل است، و نه زیبایی آن‌ها را می‌بیند. از این طریق است که نماد حقوق مدنی آمریکا،‌ کسی که ما اکنون او را با نام دکتر بتی شباز می‌شناسیم، به آرامی شکل می‌گیرد.

ایلیاسا شباز (Ilyasah Shabazz)، چهارمین دختر بتی، به همراه رنه واتسون (Renee Watson) و با الهام از زندگی مادرش چهار سال از زندگی سخت او، قبل از ازدواج با مالکوم ایکس را در این اثر به تصویر می‌کشد. کتاب بتی قبل از ایکس (Betty Before X) پرتره‌ای الهام‌بخش از دختری را ترسیم می‌کند که برای یافتن رد پای عدالت به جست‌وجو و تلاش می‌پردازد. این اثر اولین بار در سال 2018 منتشر شده و مورد استقبال گسترده قرار گرفته است.

جوایز و افتخارات کتاب بتی قبل از ایکس:

- کتاب برگزیده‌ی واشنگتن پست
- جزو برترین کتاب‌های املیا بلومر
- بهترین کتاب رده سنی کودک و نوجوان در کتابخانه‌های نیویورک
- کتاب برگزیده‌ی منتقدان Kirkus
- بهترین کتاب CSMCL
- کتاب برجسته‌ی NCSS

نکوداشت‌های کتاب بتی قبل از ایکس:

- نگاهی صمیمی به ریشه‌های پیچیده‌‌ی جنبش حقوق مدنی آمریکا. (Kirkus)
- رمانی تأثیرگذار. (The Horn Book)
- دلربا... تاریخ در این تصویر روشن که از زندگی این فعال حقوق مدنی ارائه می‌شود، زنده می‌گردد. (Publishers Weekly)

کتاب بتی قبل از ایکس مناسب چه کسانی است؟

نوجوانانی که به رمان‌های تاریخی علاقه‌مند هستند، از مطالعه‌ی کتاب بتی قبل از ایکس لذت خواهند برد.

با ایلیاسا شباز و رنه واتسون بیشتر آشنا شویم:

رنه واتسون از همان سال‌های کودکی به نویسندگی علاقه‌مند بود. بعدتر با تحصیل در منهتن نیویورک، نویسندگی خلاق و نمایشنامه‌درمانی را به طور حرفه‌ای آموخت. اغلب کتاب‌های واتسون جزو پرفروش‌ترین آثار نوجوان قرار می‌گیرند. از میان این آثار می‌توان به تکه‌هایی که من شدند اشاره کرد. کتاب شعری که شنیده نشد از دیگر آثار پرفروش اوست که به فارسی ترجمه شده است. جایزه نویسنده‌ی اسکات کینگ و جایزه‌ی John Newbery Honor از جمله جوایزی‌ست که به واتسون اهدا شده است.

ایلیاسا شباز سومین دختر مالکوم ایکس و دکتر بتی شباز است. او نویسنده، فعال اجتماعی و سخنران انگیزشی‌ست و کتاب‌هایش جوایز معتبری را از نشریه‌های گوناگون دریافت کرده‌اند. او همچنین استادیار کالج دادرسی کیفری جان جی در شهر نیویورک است.

در بخشی از کتاب بتی قبل از ایکس می‌خوانیم:

بعد از کلیسا، سوسیتا گفت: "فلیس به خانه‌ من می‌آید. ما می‌خواهیم به صدای بلی اکستین گوش کنیم و کلوچه بپزیم. تو هم می‌آیی؟ " به آ‌نها گفتم: "الان برمی‌گردم. "و دویدم تا اولی می‌را پیدا کنم و از او اجازه بگیرم. اولی می‌گفت: "فکر می‌کنی برای بیرون رفتن، شایسته‌ای؟ " قلبم فرو ریخت. آیا فهمیده بود برای خریدن آب‌نبات کلیسا را ترک کردم؟

من آن جا ایستاده بودم و داشتم فکر می‌کردم چه جوابی باید بدهم. نمی‌خواستم دروغ بگویم، مخصوصاً در کلیسا، چون بارِ آخر من یک دروغ کوچولو در مورد خوردنِ تمام سبزی‌هایی که آن‌ها را به جیمی داده بودم، گفتم و اولی می، وقتی فهمید مرا به شدت دعوا کرد، اما نمی‌خواستم اینجا هم دروغ بگویم؛ اینجا و در کلیسا. من نمی‌دانستم خدا یا اولی می، می‌خواهند چکار کنند و دوست نداشتم اولی می‌و خدا از من دلخور باشند. درباره‌ حرفی که کشیش دامس زده بود که چه چیز باید بکاریم تا چیز خوبی برداشت کنیم، فکر کردم و یک بار دیگر آن دعا را در ذهنم مرور کردم و از خدا خواستم بابت این بدرفتاری مرا تنبیه نکند.

اولی می‌آهی کشید و گفت: "منظور خدا از این حرف چه بوده؟ آیا سزاوار رفتن هستی؟ " من چیزی نمی‌گفتم و فقط دعا می‌کردم. اولی می‌به سمتم آمد و مچ دستم را محکم گرفت. خم شد و در گوشم گفت: "بتی دن، من به تو اجازه دادم امروز کنار آن دختران بنشینی و تو از حرف‌های من سرپیچی کردی. "

خانم مالوی به ما نگاه می‌کرد. آرام و با آرامش به سمت ما آمد. به اندازه‌ای جلو آمد که اولی می‌می‌توانست او را ببیند، اما هنوز آن‌قدر به ما نزدیک نشده بود. اولی می‌مچ دستم را محکم‌تر فشار داد. حرف‌هایش واضح و روشن نبود. مانند پچ پچی بود که گوش را اذیت می‌کرد. نیش و کنایه می‌زد: "همین‌طور که تو را به دنیا آوردم، می‌توانم از آن بیرونت کنم. می‌فهمی چه می‌گویم؟ "

"بله اولی می. بله مامان. "خانم مالوی جلوتر آمد و گفت: "همه چیز رو به راه است؟" اما از صدایش معلوم بود می‌دانست اوضاع خوبی نیست.