معرفی و دانلود کتاب حالا وقت دویدن است

معرفی کتاب حالا وقت دویدن است

کتاب حالا وقت دویدن است به قلم مایکل ویلیامز داستانی اجتماعی و قدرتمند درباره‌ی رویاها و آرزوهاست. دو برادر نوجوان برای گریز از جنگ مجبور به ترک روستای خود می‌شوند. یکی از آن‌ها که استعداد عجیبی در فوتبال دارد و رویای فوتبالیست شدن را در سر می‌پروراند، همه‌ی سختی‌های پناهندگی را به این امید تحمل می‌کند. گفتنی‌ست که در سال 2014 جایزه‌ی UKLA به این رمان برجسته اهدا شده است.

درباره کتاب حالا وقت دویدن است:

همه‌ی ماجرای کتاب حالا وقت دویدن است (Now Is the Time for Running) از وقتی شروع شد که دئو و برادرش توانستند از دست مهاجمین و سربازانی که به دهکده‌شان حمله کرده بودند، فرار کنند. در واقع تا پیش از آن همه‌چیز مثل روزهای گذشته بود. یک روز عادی دیگر در زیمباوه... دئو و دوستانش در زمین‌های خاکی مشغول بازی فوتبال بودند. تا این که با حمله‌‌ی سربازان و مهاجمان مجبور شدند برای نجات جانشان بگریزند. حالا تنها یک چیز برای دئوی چهارده‌ساله باقی مانده که او را به زندگی وصل می‌کند و آن عشق به فوتبال است. او دیوانه‌وار رویای فوتبالیست شدن را در سر می‌پروراند. آیا این عشق به اندازه‌ای قدرتمند است که بتواند از میان اضطراب و درماندگی، امید را در دل دئو روشن سازد؟

پس از پشت سر گذراندن سختی‌ها و رخ دادن اتفاقاتی نفس‌گیر، دو نوجوانِ قصه‌ی ما به آفریقای جنوبی می‌رسند و آنجا پناهنده می‌شوند. طولی نمی‌کشد که فقر و تبعیض نژادی روزگار را به کام آن‌ها تلخ می‌سازد. دئو و برادرش، اینسنت، تمام تلاششان را انجام می‌دهند تا جایی در این دنیا برای خود بیابند. با این وجود، نتیجه چندان دل‌گرم‌کننده نیست؛ گویی که هیچ تلاشی کفایت نمی‌کند و دئو و اینسنت همچنان در فقر غوطه‌ور هستند.

پیوستن این دو برادر به گروهی از پناهنگان که در زیر پل زندگی می‌کنند، اوضاع را برای آن دو کمی قابل‌تحمل‌تر می‌سازد. اما اینجا هم از دست نگاه‌های نژادپرستانه رهایی نیست و تنها چیزی که می‌تواند برای دئو به مثابه ریسمانی برای چنگ زدن و فرو نریختن باشد، عشق همیشگی او، فوتبال است.

کتاب حالا وقت دویدن است اولین بار در سال 2011 منتشر شد. مایکل ویلیامز (Michael Williams) در این کتاب غنی تصویری بی‌پرده از فقر و نژادپرستی را پیش روی شما قرار می‌دهد؛ داستانی که عمیقاً‌ شما را به تأمل وا می‌دارد.

نکوداشت‌های کتاب حالا وقت دویدن است:

- حیرت‌انگیز... این کتاب شگفت‌انگیز را باید همگان بخوانند! (کریس کراچر)
- یک داستان دلهره‌آور، گیرا و پرتنش از زیمباوه‌ی مدرن که عواطف و احساس دلسوزی هر خواننده‌ای را برمی‌انگیزد. (kirkus reviews)
- مایکل ویلیامز به طرز ماهرانه‌ای داستان

غم‌انگیز دو برادر مهاجر را روایت می‌کند و از دردهای جهان امروزی و بی‌عدالتی‌ها سخن می‌گوید. ترکیبی بی‌نظیر از روایت یک قهرمان ورزشی و مشکلات اجتماعی... (Horn Book)

کتاب حالا وقت دویدن است مناسب چه کسانی است؟

نوجوانانی که به رمان‌های اجتماعی علاقه دارند، از کتاب حالا وقت دویدن است لذت خواهند برد.

با مایکل ویلیامز بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده آفریقایی‌تبار، اکتبر سال 1962 چشم به جهان گشود. مایکل ویلیامز (Michael Williams) که اکنون ریاست مجموعه اپرای شهر کیپ تاون را بر عهده دارد، حین انجام تحصیل خود، چندین نمایش رادیویی نوشت و از دانشگاه کیپ تاون آفریقای جنوبی فارغ‌التحصیل شد. ویلیامز در سن 25 سالگی، برای نخستین بار به طور جدی وارد عرصه نویسندگی شد و اولین کتابش را منتشر کرد.

در بخشی از کتاب حالا وقت دویدن است می‌خوانیم:

«من فرمانده عیسا هستم. یکی از مردهای رئیس‌جمهورم. یه زمانی فرمانده پنج‌تا تیپ بودم. رئیس‌جمهور من رو فرستاده، چون به خاطر رأیی که دادین از دست شماها ناراحته. بیش‌تر شماها می‌دونین که آزادی این کشور از توی لوله‌ی تفنگ دراومده. یه عده‌ای بین شما هستن که توی نبرد برای آزادی کشور جنگیدن. من این رو توی چشم‌هاتون می‌بینم. شماها خودتون رو می‌شناسین و باید به خاطر رفتار همسایه‌هاتون شرم کنین. می‌دونین برای آزادی‌ای که ما الآن داریم ازش لذت می‌بریم، چه قربانی‌هایی داده شده. حالا باید این آزادی رو با یه چرخش قلم بدیمش بره؟ باید بذاریم هر کی که دلش خواست یه ضربدر روی کاغذ بزنه و کشور رو به فنا بده؟ شماها توی انتخابات اشتباه رأی دادین. اصلاً به پیامد رأی‌تون فکر نکردین. واسه همین هم رئیس‌جمهور من رو فرستاده این‌جا.

پشت اون جیپی که من سوارش بودم یه بشکه‌ست که از خون پُر شده. خونِ اون‌هاییه که اشتباه رأی دادن. من به نوشیدن خون آدم‌ها زنده‌م. الآن هم ذخیره‌ی خونم داره کم می‌شه. من اومدم این‌جا تا مخالف‌های حکومت رو بکشم، نه این‌که باهاشون بازی بکنم. شماها تخم‌مرغ‌هاتون رو می‌خورین، بعدش مرغ‌ها رو می‌خورین، بعد از مرغ‌ها بُزهاتون رو می‌خورین، بعد از اون‌ها هم گاوها رو می‌خورین. بعدش باید برین سگ و گربه و خرها رو بخورین. بعدش سراغ بچه‌هاتون می‌رین و اون‌ها رو می‌خورین. بعد هم نوبت زن‌هاتون می‌شه. اون وقت فقط مردها می‌مونن، و چون مخالف‌های حکومت تفنگ دارن، اون‌ها مردها رو می‌کشن و فقط مخالف‌های حکومت می‌مونن. این‌جوری می‌شه که ما اون‌ها رو گیر می‌آریم و می‌کُشیم‌شون.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول: ترکِ مَسوینگو
1: گُل در گوتو
2: بابابزرگ چاله‌ای با فرمانده عیسا حرف می‌زند
3: کتک زدنِ اینوسِنت
4: عملیاتِ «به چه کسی رأی داده‌اید؟»
5: خون برای بشکه‌ها
6: دیدار با کاپیتان واشینگتن در بیکیتا
7: بمب‌های سبز
8: کامیون‌سواری
9: پتسون پابه‌توپ می‌شود
10: در جست‌وجوی مای ماریا
11: کروکودیل‌های لیمپوپو
12: قوما قوما
13: پارک
بخش دوم: چگونه به جایی به نام جوزی آمدیم
14: مزرعه‌ی گوجه‌فرنگی پرنده
15: معامله با فیلانی
16: جوزی
17: حلبی‌آباد الکساندرا
18: زندگی در یک پل
19: شبی در کلیسا
20: زباله‌های سوخته
بخش سوم: در کوهپایه‌های تِیبل مونتِین
21: پایین آمدن
22: فوتبال خیابانی
23: تمرین دردناک
24: مشق آخر
25: دویدن در نیمه‌شب
26: هفته‌ی مسابقه
27: فینال
یادداشت نویسنده