معرفی و دانلود کتاب خرگوش‌های سفالی

معرفی کتاب خرگوش‌های سفالی

روایتی زیبا و تأثیرگذار در باب دوستی، عشق و اندوه... کتاب خرگوش‌های سفالی یکی از بهترین عناوین در کارنامه‌ی ادبی کوین هنکس، نویسنده‌ی پرافتخار و پرفروشِ اهل آمریکاست. در این رمانِ نوجوان، داستان زندگی دخترکی به نام امیلیا را پی خواهید گرفت که برای یافتن روحِ مادر درگذشته‌ی خویش، سفری عجیب و پرماجرا را آغاز می‌کند.

درباره کتاب خرگوش‌های سفالی

رمان خرگوش‌های سفالی (Sweeping Up the Heart) داستانی در باب رنج‌های ناشی از مواجهه با واقعیت بلوغ است؛ اثری زیبا و تکان‌دهنده که به لطافتِ هرچه تمام‌تر بر جان خواننده‌ی خود اثر می‌گذارد و با هر سطر، عمیق‌ترین زوایای روح او را لمس می‌کند. غنای عاطفی، شاعرانگی زبان و محتوای عمیق و انسانیِ این کتاب، چنان گیراست که به جرئت می‌توان مطالعه‌ی آن را به هر مخاطبی، با هر رده‌ی سنی و ذائقه‌ی ادبی، پیشنهاد کرد.

کوین هنکس در کتاب خرگوش‌های سفالی داستان زندگی دختری نوجوان به نام امیلیا آلبرت را به تصویر کشیده است. امیلیا در سنین پایین مادر خود را از دست داده، و از آن زمان با پدر خود که یک استاد سخت‌گیر و منضبطِ ادبیات است، زندگی می‌کند. البته پدر امیلیا، مثل هر پدر دیگری، عاشق فرزند خویش است؛ با این حال، این مرد سنتی عشق خود را نه با محبت و ارفاق و سهل‌گیری، بلکه با جدیت و نوعی تحکمِ آزاردهنده ابراز می‌کند؛ موضوعی که به شدت برای امیلیای کوچک و حساس، آزاردهنده است. خصوصاً که این دختربچه، به دلیل فقدان حضور مادر در زندگی خود، چندان طعم توجه و محبت خالص را نچشیده است.

پیرنگ کتاب خرگوش‌های سفالی حول یک سفر پرماجرا شکل گرفته است؛ سفری که با هدفی غریب آغاز می‌شود و با نتیجه‌ای عجیب، به پایان می‌رسد. ماجرا از این قرار است که این تابستان، دلِ دخترک داستانِ ما، بیش از هر تابستان دیگری، هوای سفر به فلوریدای خوش‌آب‌وهوا را کرده است. با این حال، همانطور که احتمالاً حدس می‌زنید، پدر او موافق این سفر نیست. دخترک امّا این بار قصد عقب‌نشینی ندارد، و مایل است هرطور که شده، به آرزوی خود جامه‌ی عمل بپوشاند. آغازِ تلاش‌های امیلیا در راستای تحقق آرزوی خود برای سفر به فلوریدا، همزمان می‌شود با آشنایی او با پسری به نام کیسی. امیلیا تا پیش از ملاقات با کیسی، با هیچ پسری دوست نبوده است. به همین خاطر، در ابتدا با نوعی فاصله به او نزدیک می‌شود. اما هرچه بیشتر از عمر دوستی این دو می‌گذرد، صمیمیتِ میانشان نیز بیشتر می‌شود. این صمیمیت زمانی به اوج خود می‌رسد که کیسی، ادعایی عجیب را مطرح می‌کند؛ او می‌گوید که پیشتر روح مادر امیلیا را در خواب دیده، و نشانیِ او را یافته است! البته پذیرش این حرف برای امیلیا چندان ساده نیست؛ اما دخترک، بر حسب اعتمادی که به صداقت کیسی دارد، در نهایت حرف او را می‌پذیرد، و تصمیم می‌گیرد که همپای او، سفری دور و دراز را برای یافتن روحِ مادر از دنیارفته‌ی خویش، آغاز کند...

کتاب خرگوش‌های سفالی در سال 2019 به انتشار رسیده و تا به امروز، تازه‌ترین اثر کوین هنکس به شمار می‌رود. این رمانِ خواندنی به قلم شیوای فاطمه انصارالحسینی به زبان فارسی ترجمه شده و در دسترس مخاطبان و علاقه‌مندان قرار گرفته است.

نکوداشت‌های کتاب خرگوش‌های سفالی

- کتاب خرگوش‌های سفالی داستانی سرشار از عاطفه، تکان‌دهنده و رضایت‌بخش، با پایانی بسیار عالی است. (New York Times Book Review)
- رمان کوتاه خرگوش‌های سفالی مانند یک تابلوی نقاشی زیباست که به وسیله‌ی واژه‌ها ترسیم شده است. (Kirkus Reviews)
- رمانی ماندگار در باب دوستی، تنهایی و فقدان، از نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز. (Amazon)
- رمانی درخشان که به ضعف‌های انسانی و هنرِ کمال و بلوغ می‌پردازد. (Wall Street Journal)
- داستانی زیبا در باب مضامینی چون غم، تسلی، دوستی و عشق. (School Library Journal)

کتاب خرگوش‌های سفالی مناسب چه کسانی است؟

از تمام نوجوانان کتاب‌خوان دعوت می‌کنیم که به مطالعه‌ی رمان خرگوش‌های سفالی، اثر زیبا و تحسین‌شده‌ی کوین هنکس، بنشینند.

با کوین هنکس بیشتر آشنا شویم

کوین هنکس (Kevin Henkes)، نویسنده‌ی پرافتخار و شناخته‌شده‌ی معاصر، به سال 1960، در ایالت ویسکانسین آمریکا، دیده به جهان گشوده است. شهرت کوین هنکس بیش از همه مرهون آثار داستانیِ او در زمینه‌ی ادبیات کودک و نوجوان است؛ آثاری که اغلبشان در صدر فهرست پرفروش‌ترین‌های آمازون و نیویورک تایمز قرار گرفته و با استقبالی فوق‌العاده از سوی منتقدان و مخاطبین عام مواجه گشته‌اند.

از میان کتاب‌های کوین هنکس می‌توان به عناوین پیش رو اشاره نمود: «انتظار عروسکی»، «فکرهای خرگوشی»، «خرگوش‌های سفالی»، «کیف بنفش لی لی»، «تق تق، بیا بیرون».

افتخارات کوین هنکس

- برنده‌ی جایزه‌ی Children's Literature Legacy
- برنده‌ی جایزه‌ی John Newbery Medal
- برنده‌ی جایزه‌ی Caldecott Medal
- برنده‌ی جایزه‌ی Geisel
و...

در بخشی از کتاب خرگوش‌های سفالی می‌خوانیم

آن روز دیگر مثل اولش نبود. وقتی امیلیا راه افتاده بود سمت کارگاه سفالگری، آسمان گرفته بود، انگار نامرئی بود؛ اما آن‌موقع مثل سنگی قیمتی، آبی و روشن بود. ولی هنوز هوا سرد بود. با اینکه فقط باید یک خیابان را پیاده می‌رفتند، امیلیا یقه‌ی کاپشنش را آورده بود بالا و چانه‌اش را فرو برده بود توی یقه‌اش.

لوییس به کیسی پول داده بود تا از کافی‌شاپ ناهار بخرند. لوییس گفته بود: «بیا؛ این پول برای هردوتونه. مهمون من.» و چندتا اسکناسِ تاشده گذاشته بود توی دست کیسی.

توی راه، کیسی چند بار با امیلیا شوخی کرده بود. امیلیا نمی‌دانست این قضیه ناراحتش می‌کند یا برایش جالب است.

اگر آدم هیچ‌کدامشان را نمی‌شناخت و داشت با فاصله پشتشان راه می‌رفت، فکر می‌کرد دوستان صمیمی هستند.

جلوی پیشخان سفارششان را دادند. اول امیلیا. بعد هم کیسی رفت و نشستند روی صندلی، کنار میز دراز و بلندی که کنار پنجره‌ی رو به خیابان بود. وقتی غذایشان رسید (یک ساندویچ پنیر و شکلات‌داغ برای هرکدامشان)، کیسی نیشش را باز کرد و گفت: «یه‌وقت فکر نکنی خواستم عین تو سفارش بدم.» وقتی داشتند غذا می‌خوردند، بیشتر به بیرون پنجره نگاه می‌کردند تا به همدیگر.

سؤال‌های امیلیا بیشتر و بیشتر می‌شدند. چرا کیسی آمده بود پیش لوییس بماند؟ چرا کیسی داشت سعی می‌کرد مجسمه‌ی برج ایفل بسازد؟ قضیه‌ی تی‌شرتش چه بود که رویش عکس کیک عروسی داشت؟ از صبح آن‌قدر به کیک نگاه انداخته بود تا بتواند نوشته‌ی رویش را بخواند. نوشته بود: «گوئن و چارلی؛ همیشه کنارِ هم.» اصلاً گوئن و چارلی که بودند؟

فهرست مطالب کتاب

1. طفلکی
2. خانم اوبرایان
3. زانوهای دستگیره‌ای
4. خواهرزاده
5. خرگوش
6. گوئن و چارلی، همیشه کنارِ هم
7. پَر
8. دکتر پنبه‌
9. انجمن شاعران
10. امتحان
11. خیلی زیاد
12. خامه و شیشلیک برّه
13. اپیفانی
14. باد
15. سکه‌ی شانس
16. داستان‌های احتمالی
17. خیلی بزرگ
18. هیچ
19. قلب
20. اطمینان
21. درخت
22. قضیه‌ی بودار
23. کناره‌گیری
24. اسب سفید
25. شبی در خانه‌ی خانم اوبرایان
26. رگبار سؤال
27. روفتن
28. رفت
29. یک کیک و یک نامه
30. حقیقت ماجرا چه بود
31. مزخرفات و غم
32. راحت
33. ضعف انسان
34. کارت‌پستال
35. نیاز
درباره‌ی نویسنده