معرفی و دانلود کتاب درد سنگ

معرفی کتاب درد سنگ

روایت زنانگی در سایه‌ی تلاطم عواطف... میلنا آگوس ایتالیایی در کتاب درد سنگ همچون دیگر داستان‌های خود، شخصیت‌های زنانه‌ای را به‌تصویر می‌کشد که زندگی عاطفی متلاطمی دارند. این رمان داستان پرفرازونشیب زنی ساده و عاشق‌پیشه را از زبان نوه‌اش روایت می‌کند که در نیمه‌ی دوم قرن بیستم اتفاق می‌افتد، اما پیشینه‌ی تاریخی آن به جنگ جهانی دوم، مهاجرت جنوبی‌ها به شمال ایتالیا برمی‌گردد. این نویسنده با درد سنگ به شهرت رسید و چندین جایزه از جمله جایزه‌ی ناشران کتاب‌های جیبی و Santa Marinella را از آن خود کرد.

درباره‌ی کتاب درد سنگ

کتاب درد سنگ (Mal de pierres: suivi de Comme une funambule) نوشته‌ی میلنا آگوس (Milena Agus) روایتی عاشقانه از زندگی یک مادربزرگ با روحیه‌ای پرشور است. راوی رمان دختری جوان است که می‌خواهد عشق جوانی مادربزرگ را کشف کند. مادربزرگی که تجربه‌ی ازدواجی اجباری را از سر گذرانده؛ آن هم بلافاصله پس از فرود بمب‌های آمریکایی بر فراز شهر کالیاری در سال 1943.

وقتی بمباران تمام می‌شود، او که خدمتکاری ۳۰ساله بوده، به‌اجبار پدر ناچار می‌شود با اولین مردی که به خواستگاری‌اش می‌آید، ازدواج کند؛ مردی که هرگز مهرش در دل زن جوان نمی‌نشیند. زن جوان پس از ازدواج و تحمل چندین سقط جنین، برای معالجه به سفری می‌رود و در آنجا به یک سرباز ایتالیایی دل می‌بندد. چند دهه بعد، به زادگاه معشوقش سفر می‌کند و به دنبال عشق جوانی‌اش، همان سرباز مجروح جنگ می‌گردد.

کتاب درد سنگ، نوشته‌ی میلنا آگوس را نشر چشمه با ترجمه‌ی سارا عصاره منتشر کرده است. این رمان را به‌عنوان یک حماسه‌ی بزرگ چند نسلی درباره‌ی عشق نام نهاده‌اند.

نکوداشت‌های کتاب درد سنگ

• توصیفات آگوس از زندگی روزمره بسیار زیبا و دلخراش است و او از دراماتیک‌ترین قسمت‌های زندگی تصویرسازی می‌کند. یک پایان غیرمنتظره، و نتیجه، یک کتاب برجسته و قدرتمند است. (Publishers Weekly)
• باشکوه ... توصیفات واضح از مناظر ساردینیا، مکملی مناسب برای داستان است. (Kirkus Reviews)

جوایز و افتخارات کتاب درد سنگ

• برنده‌ی جایزه‌ی Forte Village سال 2007
• برنده‌ی جایزه‌ی Santa Marinella سال 2007
• برنده‌ی جایزه‌ی Elsa Morante سال 2007
• برنده‌ی جایزه‌ی هیئت داوران Campiello Prize در سال 2007
• نامزد جایزه‌ی Premio Campiello در سال 2007
• نامزد جایزه‌ی استرگا (بزرگ‌ترین جایزه‌ی ادبی ایتالیا)

با ملینا آگوس بیشتر آشنا شویم

میلِنا آگوس نویسنده‌ی 63ساله و زاده‌ی شهر جنوای ایتالیاست. والدینش اهل ساردینا بودند و وقتی او 10 سال داشت، برای زندگی به شهر کالیاری برگشتند و از آن زمان تا کنون در این شهر سکونت دارد. میلِنا هم‌اینک در دبیرستان هنر و موسیقی «فویسو فویس» کالیاری ایتالیایی و تاریخ درس می‌دهد. تاکنون هفت کتاب از او به نام‌های «کوسه»، «درد سنگ»، «علی دی بابو»، «کنتس ریکوتا»، «وارونه»، «سرزمین‌های موعود» و «روزگاری خیرخواه» منتشر شده است. داستان درد سنگ بهترین کتاب اوست و در سال 2006 فینالیست جایزه‌ی استرگا و جایزه‌ی کامپیلّو شد.

در بخشی از کتاب درد سنگ می‌خوانیم

یکی از همان روزها بود دقیقاً هشتم سپتامبر که خبر آوردند ایتالیا درخواست آتش‌بس کرده و جنگ تمام شده. بااین‌حال از نظر پدربزرگ هنوز هیچ‌چیز تمام نشده بود. هنوز باید منتظر می‌ماندند و دعا می‌کردند فرمانده‌ کل، باسّو، بی‌آن‌که خیال قهرمان‌بازی بی‌فایده به سرش بزند، بگذارد نیروهای آلمانی از ساردنیا خارج شوند. باسّو هم باید دقیقاً مثل پدربزرگ فکر کرده باشد، چون سی‌هزار سربازِ زره‌پوش ژنرال لونگرهاوزن در آرامش و بدون خون‌ریزی از ساردنیا خارج شدند. البته ژنرال بعداً به همین دلیل بازداشت و محاکمه شد، اما حداقل، ساردنیایی‌ها قسر دررفتند. در شبه‌جزیره اوضاع طور دیگری بود. حق با پدربزرگ و فرمانده بود. هربار رادیو لندن را می‌گرفتند، اخبار از ژنرال بادولیو می‌گفت که از کشتار سربازان و افسرانی شکایت می‌کرد که در مرزهای ایتالیا اسیر آلمان‌ها شده بودند.

حالِ مادربزرگ که خوب شد به‌اش گفتند اگر به خاطر شوهرش نبود تب کارش را ساخته بود؛ گفتند آتش‌بس شده و آرایش متفقین تغییر کرده. مادربزرگ هم در جواب با بدجنسی‌ای که هیچ‌وقت نتوانست خود را به خاطرش ببخشد فقط شانه بالا انداخت که «به من چه!» شب‌ها مادربزرگ در آن تخت‌خواب دراز چنان خودش را منقبض می‌کرد و تا می‌توانست از پدربزرگ دور می‌شد که خیلی وقت‌ها از لبه‌ی تخت می‌افتاد. در شب‌های مهتابی، وقتی نور از لای کرکره‌ی پنجره‌های روبه‌ایوان به داخل رخنه می‌کرد، دیدن پشت مردی که حتی نمی‌دانست زیباست یا زشت نه او خیلی به شوهرش نگاه می‌کرد و نه شوهرش به او به دل مادربزرگ وحشت می‌انداخت. فقط مواقعی که مطمئن بود پدربزرگ به خواب عمیق فرورفته از پیشاب‌دان زیر تخت استفاده می‌کرد.