معرفی و دانلود کتاب صوتی پزشک پرواز: خاطرات دکتر محمدتقی خرسندی آشتیانی

معرفی کتاب صوتی پزشک پرواز: خاطرات دکتر محمدتقی خرسندی آشتیانی

کتاب صوتی پزشک پرواز: خاطرات دکتر محمدتقی خرسندی آشتیانی نوشته فاطمه دهقان نیری، درباره‌ی پزشک جوانی است که آژیر جنگ عراق به ایران تمام برنامه‌هایش را بهم می‌ریزد و او را به سمت جبهه می‌کشاند و فصلی نو در زندگیش آغاز می‌شود.

دکتر محمدتقی خرسندی آشتیانی در روزهای ابتدایی جنگ مطب خود را تحویل می‌دهد و وسایل خود را جمع می‌کند تا عازم تهران شود تا مقدمات حضورش را در خارج از کشور برای گرفتن تخصص فراهم کند. اما اتفاقاتی روی می‌دهد که او را از این تصمیم منصرف می‌کند.

پزشک پرواز دربردانده‌ی خاطرات دکتر خرسندی است که اصلیتی آشتیانی دارد و از تمامی رخدادها از قبیل کودکی، جوانی، پزشکی و جنگ، روایتی واقعی دارد. این اثر با روایت دوران کودکی و تحصیل او آغاز می‌شود. خاطراتی شیرین از رفتن به درمانگاه کوچک آشتیان تا روزهای تحصیلی که در مدرسه از آرزو‌های شغلی‌اش برای معلم خود می‌گفته است. خاطرات تحصیل و طبابت در دوران انقلاب و روز‌های پر استرس مبارزه تا حضور در پایگاه وحدتی دزفول به عنوان پزشک مخصوص خلبانان، رویارویی با مجاهدین خلق، جهاد سازندگی، عملیات‌های جنگی، نوبت‌های جراحی، اعزام پزشکان، درمان مجروحین و حتی ارتباط با مجروحان بعد از سال‌های پایان دفاع مقدس، روایت‌هایی شنیدنی این کتاب است.

البته حجم بیشتر کتاب درباره‌ی روز‌هایی‌ست که شخصیت اصلی از همان ابتدای جنگ تحمیلی درگیر مداوای مجروحان در بیمارستان بوده است. فعالیت داوطلبانه‌ای که برنامه‌های او را برای طی کردن دوران تخصص پزشکی به تاخیر می‌انداخت.

دکتر خرسندی هنگامی که در پایگاه دزفول به کار مشغول بود طبق دوره‌ای که آموزش دیده بود در بیمارستان وظیفه مداوای خلبانان را به عهده داشت، به همین دلیل عنوان کتاب از حوزه‌ی کاری او برگرفته شده است.

محمدتقی خرسندی آشتیانی، در سال 1329 در شهرستان آشتیان به دنیا آمد. پس از طی کردن تحصیلات مقدماتی، تخصص پزشکی خود را در رشته‌ی گوش و حلق و بینی، از بیمارستان امیر اعلم، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، دریافت کرد و فلوشیپ گوش را در مدت زمان یک سال در این بیمارستان طی کرد. سپس چهار ماه دوره‌ی تکمیلی فک و صورت را در بیمارستان حضرت فاطمه (س) گذراند و تحصیلات خود را تا سطح «professor ficsh» در «university hospital» زوریخ سوئیس به اتمام رساند. او، اکنون عضو هیئت علمی و استاد‌ تمام دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران است.

در قسمتی از کتاب صوتی پزشک پرواز: خاطرات دکتر محمدتقی خرسندی آشتیانی می‌شنویم:

وارد دانشگاه که شدم، بین رشته‌های ورزشی، از کشتی خوشم آمد. منتهی می‌رفتم سر تمرین می‌نشستم و فقط نگاه می‌کردم. مربیان کشتی، «فیلابی» و «غدیر نخودچی» بودند. آن‌قدر علاقه داشتم که حتی روزهایی که تماشاچی هم نداشتند، آنجا بودم و تماشا می‌کردم.

روزی، یکی از مربیان آمد و پرسید: «می‌بینیم که پی‌گیر می‌آیی و می‌نشینی نگاه می‌کنی!»
گفتم: «کشتی را دوست دارم. قبلاً هم توی دبیرستان، شاگرد موحد بودم.»
ذوق کرد و گفت: «شاگرد موحد بوده‌ای، آن وقت می‌آیی کنار تشک می‌نشینی؟ چرا نمی‌آیی کشتی بگیری؟»
گفتم: «دانشجوی پزشکی هستم. نمی‌خواهم دکتر که شدم، گوش‌هایم مثل شما باشد.»
گفت: «مگر عیبی دارد؟»
گفتم: «نه؛ ولی دوست ندارم.»
گفت: «راه دارد. فنَی بهت یاد می‌دهم که موقع تماس گوش‌ات با تشک اجرا می‌کنی و لالۀ گوش‌ات آسیب نمی‌بیند. حتی اگر ضربه هم ببیند، می‌روی خانه، یخ روی آن می‌گذاری، طوری نمی‌شود.»

عضو تیم کشتی شدم و تمرین می‌کردم. وقتی می‌آمدم تهران، می‌دیدم و می‌شنیدم که گروه‌های مبارز و مخالف شاه، فعال هستند. دوستانی که در دوران دبیرستان با آن‌ها آشنا بودم و در مورد مسائل سیاسی با هم صحبت می‌کردیم، هر یک به نحوی درگیر این مسئله شده بودند. مأموران شاه، پسر محضردار را که در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بود، گرفته و اعدام کرده بودند. اسمش را به خاطر ندارم؛ اما انتهای فامیلی‌اش کرمانی داشت. عباس‌آقا مکانیک را هم گرفته و زندانی کرده بودند. یکی دیگر از همان دوستان را که او هم دانشجوی دانشگاه تهران بود، به علت فعالیت سیاسی از دانشگاه اخراج کرده بودند.

فهرست مطالب کتاب صوتی