معرفی و دانلود کتاب صومعه پارما

معرفی کتاب صومعه پارما

کتاب صومعه پارما از شاهکارهای مسلم ادبیات قرن نوزدهم و به گفته‌ی ایتالو کالوینو، «زیباترین رمان جهان» است. استاندال، نویسنده‌ی بزرگ فرانسوی، در این کتاب روایتگر داستان زندگی اشراف‌زاده‌ای ایتالیایی در قرن نوزدهم است که تصمیم می‌گیرد به ارتش ناپلئون بپیوندد و در صف سربازان او با دشمنان مبارزه کند...

درباره‌ی کتاب صومعه پارما

حسرت کتاب‌های نخوانده، یکی از بزرگ‌ترین حسرت‌های افراد کتابخوان در سراسر دنیاست. آن‌ها تا لحظه‌ی آخر زندگی‌شان به‌دنبال کتابی برای خواندن می‌گردند و لیستی بلندبالا از کتاب‌ها را مدنظرشان دارند. اما بعضی از این افراد حتی بعد از مرگشان نیز دست از سر کتاب‌های نخوانده برنمی‌دارند! برای مثال راوی کتاب «بلّا» اثر ژان ژیرودو، در مراسم یادبود هم‌کلاسی‌هایی شرکت می‌کند که در جنگ جهانی اول آن‌ها را از دست داده. او در این مراسم صدای دوستان ازدست‌رفته‌اش را می‌شنود و با آن‌ها درباره‌ی هر موضوعی صحبت می‌کند. یکی از این صداها به راوی می‌گوید که همیشه حسرت نخواندن کتاب صومعه پارما (The Charterhouse of Parma) را می‌خورد و از او می‌خواهد که کل کتاب را در یک کلمه خلاصه کند؛ زیرا در دنیای مردگان جملات هیچ معنایی ندارند.

داستان نوشتن این رمان طولانی، شاید شمه‌ای از اهمیت این اثر درخشان را آشکار کند. استاندال (Stendhal) در 4 نوامبر 1838پشت میز خود در خیابان کومارتن شماره‌ی 8 در پاریس نشست و دستور اکید داد که هیچ‌کس تحت هیچ شرایطی مزاحمش نشود. او روزانه بیست صفحه از کتاب را به منشی خود املا می‌کرد. هفت هفته بعد، یک روز بعد از کریسمس، کتاب صومعه پارما تکمیل و نگارش آن تمام شد. اما نباید کتاب را محصول تلاش‌های استاندال در چند هفته بدانیم. او که عاشق فرهنگ ایتالیایی بود، در سال 1833 کنسول چیویتاوکیا شد و مجموعه‌ای از دست‌نوشته‌هایی را یافت که در آن‌ها ماجراهای گوناگونی شرح داده شده بود. این دست‌نویس‌ها اغلب درباره‌ی خاندان‌های بزرگ ایتالیایی در زمان رنسانس بودند و سندیت تاریخی چندانی نداشتند. یکی از این دست‌نوشته‌ها با نام «خاستگاه عظمت خاندان فارنسه»، ایده‌ی اصلی داستان صومعه پارما شد.

استاندال تصمیم گرفت فقط از قسمت جوانی آلساندرو فارنسه استفاده کند و آن را در قالب شخصیتی درآورد که در برابر سنت طغیان می‌کند. سپس بر آن شد که داستان را در قرن نوزدهم و زمان فرمانروایی ناپلئون روایت کند تا بتواند طرح یک رمان دیگر را که در سر داشت، در این کتاب نیز جای دهد: کتاب «حماسه ناپلئون». استاندال پنج سال همه‌ی جزئیات کتاب را در ذهن آماده کرده بود و فقط 52 روز لازم داشت تا آن را بر روی کاغذ بیاورد. در 26 دسامبر، دستنویس به‌طور کامل برای چاپ به ناشر داده شد.

شخصیت اصلی کتاب، فابریس، جوانی پرشور است که علیه پدرش طغیان می‌کند و به ارتش ناپلئون می‌پیوندد. فابریس زندگی خود را با رمان‌ها و حماسه‌ها مقایسه می‌کند؛ مانند مادام بوواری که فکر می‌کرد زندگی‌اش باید شبیه کتاب‌های عاشقانه‌ای باشد که خوانده است. او که در ابتدای داستان فقط 17 سال دارد، بسیار جذاب و زیبا و درعین‌حال ساده‌دل است. بخش اول کتاب صومعه پارما حول محور حضور فابریس در نبرد واترلو می‌گردد. فابریس تصمیم می‌گیرد برای شرکت در جنگ به فرانسه برود. او بر اسبی سوار می‌شود و خود را به دست تقدیر می‌سپارد. جاه‌طلبی در زندگی او هیچ معنایی ندارد؛ تااینکه با دو شخصیت دیگر کتاب همراه می‌شود...

به گمان بعضی از منتقدان، شخصیت‌های اصلی کتاب صومعه پارما، «جینا» و کنت «موسکا» هستند. جینا که دوشسی زیبا و اغواگر است، به معشوقه‌ی کنت موسکا تبدیل می‌شود. دوشس که عمه‌ی فابریس است، هر لحظه از او حمایت می‌کند و به او علاقه‌ای وصف‌ناشدنی دارد. جینا و کنت موسکا که همواره در حال دسیسه‌چینی‌ هستند، آینه‌ی تمام‌نمای سیاست‌مداران در آن دوران به شمار می‌آیند.

تحلیل روان‌شناختی شخصیت‌های کتاب، شرح دسیسه‌های سیاسی، شرح تقابل کلیسای کاتولیک و پروتستان، روایت تقابل فرانسه و ایتالیا، همه و همه این کتاب را به یک شاهکار به‌یادماندنی تبدیل کرده‌اند.

محمد نجابتی با مهارتی مثال‌زدنی کتاب صومعه پارما را از زبان اصلی آن یعنی فرانسوی، به زبان فارسی ترجمه کرده. ناشر این کتابِ استاندال در ایران، انتشارات ققنوس است.

اقتباس‌های فرهنگی و سینمایی از کتاب صومعه پارما

فیلم صومعه پارما در سال 1948به کارگردانی کریستین ژاک و بازی ژرار فیلیپ و ماریا کاسارس از روی این کتاب ساخته شده. کتاب صومعه پارما همچنین اساس اقتباس دو سریال تلویزیونی بوده است.

نکوداشت‌های کتاب صومعه پارما

• استاندال در کتاب صومعه پارما فضایی بی‌نظیر ایجاد می‌کند. هر انسانی حداقل یک بار باید این کتاب را بخواند. (ژان ژیرودو)
• این کتاب مهم‌ترین رمانی است که تابه‌حال نوشته شده. توجه استاندال به جزئیات به‌قدری شگفت‌انگیز است که آدم را به یاد نقاشان هلندی می‌اندازد. کتاب صومعه پارما کتاب «شهریار» ماکیاولی را به عصر حاضر آورده است. (اونوره دوبالزاک)
• رمان صومعه پارما برترین رمان فرانسوی است. استاندال با جزئیاتی بی‌همتا همه چیز را توصیف می‌کند؛ بی‌آنکه در ورطه‌ی پرگویی بیفتد. (آندره ژید)
• این کتاب در میان ده رمان برتر جهان قرار دارد. (هنری جیمز)
• کتاب صومعه‌ پارما زیباترین رمان جهان است. (ایتالو کالوینو)

کتاب صومعه پارما برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های کلاسیک و ادبیات فرانسه، از خواندن کتاب صومعه‌ی پارما لذتی وافر خواهند برد. می‌توان این کتاب استاندال را در ردیف رمان‌های مشهوری قرار داد که باید پیش از مرگ بخوانید.

در بخشی از کتاب صومعه پارما می‌خوانیم

مارکزه شدیدا به روشن‌اندیشان نفرت مى‌ورزید. مى‌گفت همین افکار ایتالیارا بر باد داده‌اند. از درس خواندن وحشتى متشرعانه داشت و نمى‌دانست چطور با اشتیاقى کنار بیاید که به ادامه تحصیل پسرش، فابریس، داشت. آخر، فرزند تحصیل را با درخشش در مدرسه یسوعیان آغاز کرده بود. مارکزه براى فرار از کوچک‌ترین خطرهاى محتمل کشیشْ بلانِس ِ مهربان، پیش‌نمازِ گرى‌آنته، را استخدام کرد تا دروس لاتین پسرش را پى بگیرد. لازم بود که پیش‌نماز خودش این زبان را بلد باشد، حال آن‌که کشیش چنین کارى را بیهوده مى‌دانست. جز این‌که نیایش‌هاى کتاب دعا را از حفظ بخواند و دست و پا شکسته براى عشاگزاران معنا کند، چیزى در این زمینه بلد نبود. در عین حال، اهالى منطقه احترام زیادى برایش قایل بودند و حتى از او مى‌ترسیدند؛ بلانِس همواره گفته بود که چه سیزده هفته بگذرد، چه سیزده ماه، غیبگویى مشهور سن جُویتا، قدیس ِ حامىِ کلیساى برشا، محقق نخواهد شد. در جمع دوستان معتمدش اضافه مى‌کرد که اجازه گفتن تمام حقایق را ندارد، وگرنه شرح مى‌داد که این عدد سیزده طور دیگرى تعبیر مى‌شود، به گونه‌اى که همه مردم از شنیدنش حیرت خواهند کرد.

در حقیقت، پدر بلانس شخصى درستکار و پاکدامنى بى‌شیله‌پیله بود و بیش از هر چیز اهل دانش بود. تمام شب‌ها را بالاى برج ناقوس مى‌گذراند و دیوانه طالع‌بینى بود. پس از آن‌که هر روزش را صرف محاسبه مقارنه و موقعیت ستارگان مى‌کرد، بهترین زمان شب را نیز به تعقیب کواکب در آسمان اختصاص مى‌داد.