معرفی و دانلود کتاب عروسی روی خرده شیشه‌ها

معرفی کتاب عروسی روی خرده شیشه‌ها

کتاب عروسی روی خرده شیشه‌ها نوشته‌ی محمدرضا قلی پور، داستان مردی جوان به نام یحیی است که سعی دارد دختر ایده‌آل خود را پیدا کند اما شرط عجیب او برای ازدواج، کار را برایش سخت می‌کند...

درباره‌ی کتاب عروسی روی خرده شیشه‌ها

نمایشنامه‌ای در سبک رئالیسم جادویی که بدون توصیف حتی یک صحنه، دنیای درونی‌اش را تمام و کامل به شما می‌شناساند. کتاب عروسی روی خرده شیشه‌ها از محمدرضا قلی پور را می‌توان نسخه‌ای وطنی از داستان سیندرلا دانست. مادر یحیی، شخصیت خیال‌پرداز کتاب برایش لباس عروسی به یادگار گذاشته و وصیت کرده تنها با دختری که این لباس اندازه‌ی اوست ازدواج کند. شرط مادر، زندگی پسر را تغییر می‌دهد و یحیی در تلاشی عبث برای یافتن عروس رویاهایش، خود و دیگران را در روابطی پیچیده گرفتار می‌کند... .

رعنا، سمیرا، نادر و دختر چاق دیگر شخصیت‌های حاضر در نمایش هستند که به واسطه‌ی یحیی با همدیگر آشنا می‌شوند.

کتاب عروسی روی خرده شیشه‌ها مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی و رئالیسم جادویی مخاطبان اصلی نمایشنامه‌ی عروسی روی خرده شیشه‌ها هستند.

با محمدرضا قلی‌پور بیشتر آشنا شویم

محمدرضا قلی‌پور فارغ‌التحصیل رشته‌ی هنرهای نمایشی است و در حوزه‌های مختلف این هنر فعالیت می‌کند. او کارگردانی و نویسندگی آثاری مانند «گربه ماهی»، «سگ‌خوری»، «کات کبود» و «نفت و خاک» را به عهده داشته است. از کتاب‌های منتشرشده‌ی او نیز می‌توان به «رژه پنگوئن‌ها»، کاربینی» و «پاورقی» اشاره کرد.

برخی از جوایز و افتخارات محمدرضا قلی‌پور

- جایزهٔ فیلم برگزیده جشنواره شهر من
- جایزهٔ ویژه هیئت داوران جشنوارهٔ بین‌ المللی فیلم شهر
- کاندیدای جشنواره نمایشنامه​‌نویسی سخن برای نمایشنامهٔ «سگ خوری»
- جایزهٔ برگزیدهٔ نویسندگی در نخستین سوگوارهٔ تئاتر عاشورایی «در انتظار خون»
- رتبهٔ اول مسابقه نمایشنامه‌نویسی ششمین جشنواره تئاتر شهر برای نمایشنامهٔ «تروکاژ»
- جایزه برگزیدهٔ نویسندگی در نخستین جشنواره تجلی بصیرت برای نمایشنامهٔ «مخالف خوان»

در بخشی از کتاب عروسی روی خرده شیشه‌ها می‌خوانیم

رعنا- تا حالا چند نفر این لباس رو پوشیدن؟
یحیی-...
رعنا- با من حساب کن.
یحیی-...
رعنا- بیشتر از ده نفر؟
یحیی- نه.
رعنا- گفتم که ما دیگه همدیگه رو نمی‌بینیم. راحت باش.
یحیی- با شما هفت نفر.
رعنا- به تن هیچ​کدوم نخورد؟
یحیی- هیچ کدوم جز...
رعنا- چی؟
یحیی- یکی​شونو نمی‌دونم.
رعنا- تو تنش شک کردی؟