معرفی و دانلود کتاب عشق در سینما: مثل یک عاشق

معرفی کتاب عشق در سینما: مثل یک عاشق

صالح نجفی کتاب عشق در سینما: مثل یک عاشق را به هدف تحلیل و بررسی مفهوم عشق در یکی از آثار مطرحِ سینمای جهان نگاشته است. فیلمِ مثل یک عاشق، اثر عباس کیارستمی، ماجرای دختری را روایت می‌کند که به فاحشه‌گری می‌پردازد و در این راه، با پروفسور مُسنی آشنا می‌شود که زندگی‌اش را دست‌خوش تغییر می‌کند.

درباره‌ی کتاب عشق در سینما: مثل یک عاشق

کتاب عشق در سینما: مثل یک عاشق نوشته‌ی صالح نجفی (Saleh Najafi) به واکاوی فیلمی از عباس کیارستمی (Abbas Kiarostami) می‌پردازد. نویسنده با محوریت مفهوم عشق، فیلم مثل یک عاشق (Like Someone in Love) را خوانش می‌کند. این فیلم روایت داستان زندگی دختری است که پنهان از چشمِ دوست‌پسرش، برای افراد ثروتمند به فاحشگی می‌پردازد. در میان مشتریان، مردی مسن به نام تاکاشی وجود دارد که استاد سابق دانشگاهی است که آکیکو، شخصیت اصلی، در آن درس می‌خواند. تاکاشی قصدِ برقراری رابطه‌ی جنسی با آکیکو ندارد و گویی فقط هم‌صحبت می‌خواهد. صبحِ روز بعد، تاکاشی آکیکو را به دانشگاه می‌رساند و در همین لحظه، نوریاکی، نامزد آکیکو، آن‌ها را می‌بیند، اما در تصورش، مرد را پدربزرگ آکیکو می‌پندارد. بنابراین پس از پیاده شدن آکیکو، سوار ماشین پیرمرد می‌شود و درباره‌ی تصمیم‌اش برای ازدواج با آکیکو و همچنین مشکلاتِ رابطه‌شان درددل می‌کند. تاکاشی با صحبت‌هایش سعی دارد او را از ازدواج منصرف کند. آن روز بدونِ این‌که نوریاکی متوجه چیزی مشکوک شود، به پایان می‌رسد، اما روز بعد آکیکو با دهانی خونین به خانه‌ی تاکاشی می‌رود و از او درخواست کمک می‌کند. فیلم در جایی پایان می‌یابد که تماشاگر کاملاً درمورد سرنوشت دختر به قطعیت نمی‌رسد.

اولین مسئله‌ای که کتاب عشق در سینما: مثل یک عاشق درباره‌ی فیلم مطرح می‌کند، مفهوم «ارتباط» است. سه شخصیت فیلم در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر دچار بدفهمی هستند و مدام به یکدیگر دروغ می‌گویند. کیارستمی کارگردانی است که توجه منتقدان غربی را به گونه‌ی خاصی از شرقی بودن در آثارش جلب کرده. کاراکترهای فیلم نیز از جهان شرق هستند که در پیوند با آمریکا و مدرنیزاسیونِ ژاپن بعد از جنگ‌جهانی دوم، هویت می‌یابند. کیارستمی در این فیلم، آغاز یک ارتباط را با سوءتفاهم نشان می‌دهد. اسم فیلم نیز اشاره به کژفهمی و سوءتفاهم در روابط دارد. مثل یک عاشق فیلمی درباره‌ی عاشق و معشوقان نیست، بلکه درباره‌ی کسی است که توهمی از عاشق بودن او را احاطه کرده است. شاید بتوان گفت هر رابطه‌ی عاشقانه‌ای با یک بدفهمی آغاز می‌شود یا بالاخره در بطن آن می‌توان بدفهمی‌های زیادی پیدا کرد.

کیارستمی با فیلم‌سازی درباره‌ی کسانی که با زبان و هویتِ آن‌ها بیگانه است، برای تماشاگر ژاپنی نیز تصویری بدیع خلق می‌کند. همین نکته فیلم او را از فیلم‌های ژاپنی متمایز می‌سازد. گفتنی‌ست که فیلم مثل یک عاشق اقتباسی آزاد از رمان مشهور گابریل گارسیا مارکز (Gabriel García Márquez) به نام «خاطره‌ی دلبرکان غمگین من» (Memories of My Melancholy Whores) است. این رمان را مردی نَوَدساله روایت می‌کند که تا این سن باکره مانده و نه عشق و نه رابطه‌ی جنسی را تجربه نکرده است؛ اما در اواخر عمر خود، احساس عشق را در دختری جوان می‌یابد که هیچ‌گاه با یکدیگر وارد گفت‌وگو و رابطه‌ای فیزیکی نمی‌شوند.

صالح نجفی در تحلیل فیلم مثل یک عاشق از تابلوهای نقاشی معروف و عکس‌های کیارستمی بهره می‌برد. این کتاب به کوشش انتشارات لگا به چاپ رسیده و آخرین مجلد از مجموعه‌ی عشق در سینما به شمار می‌آید.

درباره‌ی مجموعه‌ی عشق در سینما

مجموعه‌ی عشق در سینما با ده عنوان کتاب، به بررسی و تحلیلی دقیق از ده فیلم مهم تاریخ سینما می‌پردازد. این ده جلد مباحثی مستقل از یکدیگر دارند و رعایت ترتیب در مطالعه‌ی آن‌ها الزامی نیست. صالح نجفی مؤلفِ این مجموعه است و انتشارات لگا چاپ و نشر این مجموعه‌ی سینمایی را بر عهده دارد. از جلدهای دیگرِ این مجموعه می‌توان به «عشق در سینما: بوسه‌های دزدکی»، «عشق در سینما: عاشقان مصلوب»، «عشق در سینما: عشق» و «عشق در سینما: خانه‌ی خالی» اشاره کرد.

کتاب عشق در سینما: مثل یک عاشق برای چه کسانی مناسب است؟

عاشقان سینما، سینماگران و منتقدان از مطالعه‌ی این کتاب لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب عشق در سینما: مثل یک عاشق می‌خوانیم

با این‌حال تفسیر فیلم را، به‌صورت کلاسیک و متعارف، با تعریف‌کردن پلات فشرده‌ای از آن پی می‌گیریم تا برسیم به اینکه واسازی اصلی فیلم واسازی رابطۀ بین plot و story telling است. فیلم‌های جریان اصلی سینما پیرنگ یا طرح داستانی دارند که ماده‌ی خام کارگردان است و معمولاً روی تماشاگر تأثیری عاطفی می‌گذارد، اما در فیلم مثل یک عاشق، بر مبنای اتفاقی فلسفی، این رابطه واسازی می‌شود. فیلم درباره‌ی یک دختر جوان ژاپنی است که دو سال است دانشگاهش را شروع کرده، از روستا به ژاپن آمده و درسِ جامعه‌شناسی می‌خواند. او برای پول‌درآوردن شغل دومی دارد که همان دخترتلفنی‌بودن است یعنی شغل دختران جوانی که در بار ابتدای فیلم‌اند و به احتمال زیاد باید برای مردان مسن‌تر کار کنند و برای همین شروع ارتباطشان بیشتر از طریق تلفن است. در دیالوگ‌های ابتدای فیلم متوجه می‌شویم بار مشتری‌های سطح بالا دارد، یعنی سیاستمدارن و آدم‌های جاافتاده و کسانی که منزلت اجتماعی بالا دارند و خودِ پاانداز هم آدم برجسته‌ای‌ست. او در ابتدای فیلم آکیکو، دختر جوان، را نزد مردی سالخورده می‌فرستد و فیلم نشان نمی‌دهد که آن شب بین این دو چه اتفاقی افتاده. صبح فردا پیرمرد دختر را به دانشگاهی می‌رساند که خود قبلاً در آن کار می‌کرده و با دوست‌پسر او مواجه می‌شود، جوانی که مکانیک است، درسش را ول کرده و به‌نسبت دختر منزلت اجتماعی پایین‌تری دارد. برای همین در معرض حسودی‌کردن و غیرتی‌شدن است و رفتارهایی دارد که نشانه‌ی خامی‌ست و موجب می‌شود دختر را از دست بدهد. پیرمرد خود را پدربزرگ دختر جا می‌زند، هرچند دروغ نمی‌گوید و به پسر جوان اینطور جواب می‌دهد که همان‌قدر پدربزرگ آکیکوست که پدربزرگ او. می‌توان پلات را همین‌جا رها کرد و فیلم را جور دیگری خواند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
1. مرور فیلم
2. واکاوی فیلم
کتاب‌نامه
نمایه