معرفی و دانلود کتاب صوتی فلسفه در خیابان: چالش‌های فلسفی زندگی روزمره

معرفی کتاب صوتی فلسفه در خیابان: چالش‌های فلسفی زندگی روزمره

ادواردو اینفانته در کتاب صوتی فلسفه در خیابان، شما را به یک مباحثه به سبک مباحثه‌ی فلاسفه‌ی یونانی در میدان آگورا دعوت می‌کند! این کتاب که توسط یک فارغ‌التحصیل و مدرس رشته‌ی فلسفه نوشته شده، به شما نشان می‌دهد که اگر بزرگان فلسفه در عصر امروز زندگی می‌کردند، در رابطه با سوالات اخلاقی در زندگی روزمره چه جوابی می‌دادند.

درباره‌ی کتاب صوتی فلسفه در خیابان

اگر با فلسفه آشنایی نداشته باشید و شناختتان تنها به جملات پیچیده‌ی فلسفی از زبان بزرگانش محدود شود، شاید با خود فکر کنید که فلسفه علمی غیرضروری است که بیشتر به پشت ویترینی پرزرق‌وبرق تعلق دارد. اما ادواردو اینفانته (Eduardo Infante) در کتاب صوتی فلسفه در خیابان (Filosofía en la calle) خلاف این را به شما ثابت می‌کند. او که خود دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی فلسفه است و حالا در آن تدریس نیز می‌کند،‌ همیشه دغدغه‌ی این را داشته که چرا مردم امروزه آن‌طور که باید و شاید به فلسفه توجه نمی‌کنند و به آن علاقه نشان نمی‌دهند، درحالی‌که پیش از این و صدها سال قبل، فیلسوفان یونانی با هوادارانشان در میدان آگورا جمع می‌شدند و به عنوان یک فعالیت علمی سودآور، به مباحثه در مورد اتفاقات مختلف جهان و معنای زندگی می‌پرداختند.

ادواردو اینفانته تلاش کرد تا برای حل این مشکل، رویکردی امروزی‌تر را پی بگیرد. اول از همه باید به این توجه کنیم که ذات مباحثه تغییری نکرده است؛ امروزه مردم به جای میدان آگورا، در شبکه‌های اجتماعی جمع می‌شوند و راجع به مسائل مختلف بحث می‌کنند. البته که این بحث‌ها شاید عمق و ظرافت‌های مباحث فلسفی را نداشته باشد و در نهایت به نتیجه‌‌ی سازنده‌ای نیز ختم نشود. نویسنده‌ی کتاب صوتی فلسفه در خیابان که خود نیز در شبکه‌ی اجتماعی ایکس (توییتر سابق) فعال است،‌ از شما خواسته تا بعد از شنیدن این کتاب به میدان آگورای امروزی، یعنی همان فضای شبکه‌های اجتماعی بروید و نظرتان را با وی به اشتراک بگذارید.

موضوع دیگری که اهمیت دارد، آن چیزی است که بحث حول محور آن می‌چرخد؛ یک سوال، یک دغدغه، چیزی که ذهن‌ها را برای یافتن جواب درستش به تکاپو بیندازد. ادواردو اینفانته برای این منظور تلاش کرده تا این دغدغه‌ها را به زندگی امروزی نزدیک کند و ضمن ساده‌سازی آن‌ها، سوالاتی را مطرح کند که برای تعداد بیشتری از مردم اهمیت داشته باشد.

آیا باید همه‌چیز را به شریک ‌زندگی‌ات بگویی؟ آیا همیشه باید از اولیایِ امور پیروی کرد؟ آیا اهمیتی دارد که شریک زندگی‌ات در تلفن همراهت فضولی کند؟ آیا اگر بتوانی در امتحانی تقلب کنی و نکنی، خنگ هستی؟ آیا خودکشی می‌تواند چاره‌ی بعضی از مشکلات تو باشد؟ آیا دعاکردن فایده‌ای هم دارد؟ آیا مواد مخدر بد است؟ شاید در ابتدا فکر کنید که جواب این سوالات بسیار ساده و بدیهی هستند،‌ اما ادواردو اینفانته شما را دعوت می‌کند تا پاسخ این سوالات را از زبان فلاسفه‌ای همچون کانت، هابز، هگل، روسو، ماکیاولی و کامو بشنوید تا شاید آنچه را که همیشه به آن مطمئن بوده‌اید را، این‌بار از زاویه‌ی متفاوتی ببینید.

کتاب صوتی فلسفه در خیابان کاری از نشر صوتی پرسون و انتشارات لگا است. این کتاب را با ترجمه‌ی مجدالدین م. ارسنجانی و روایت الهام حسن بیگی می‌شنوید.

کتاب صوتی فلسفه در خیابان برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به کاربرد فلسفه در زندگی روزمره علاقه داشته باشید، این کتاب صوتی برایتان جذاب و مفید خواهد بود.

در بخشی از کتاب صوتی فلسفه در خیابان: چالش‌های فلسفی زندگی روزمره می‌شنویم

در تمام روابط انسانی همیشه دو نقش رودررو با هم داریم: یکی نقش آنکه چیره می‌شود (ارباب) و دیگری آنکه تسلیم می‌شود (برده). میلِ به بازشناخته‌شدن علت همه‌ی چیرگی‌ها است: رئیس برای آنکه رئیس باشد، به کارمندی نیاز دارد که او را بازشناسد و خود را تسلیم اراده‌ی او کند. به همین ترتیب، معلم به بازشناسیِ شاگرد نیازمند است، مربی به بازیکن، پلیس به شهروند، روحانی به مومن، رهبر سیاسی به هوادارانش، معشوق به عاشق… و آزارگر به آزارشونده. در فیلم صورت‌زخمی (برایان دی پالما، 1983) صحنه‌ی مشهوری هست که نمونه‌ی خوبی از روابط دیالکتیکی‌ای است که هگل به آن اشاره می‌کند. در فیلم، داستان ترقّی تونی مونتانا روایت می‌شود، مهاجری کوبایی که به‌لطف خونسردی و بی‌رحمی‌اش موفق به رسیدن به بالاترین جایگاه در جنایت‌های سازمان‌یافته می‌شود. تونی دارد به‌تنهایی در رستورانی مجلل غذا می‌خورد، در حالی ‌که تمام کسانی که اطراف او هستند به او نگاه می‌کنند، سکوتش را در میان سالن، فریادزنان می‌شکند:

به چه نگاه می‌کنید؟ همه‌ی شما مشتی الدنگ هستید. می‌دانید چرا؟ برای اینکه جرئتِ بودنِ چیزی که می‌خواهید باشید ندارید. به آدم‌هایی مثل من احتیاج دارید. به آدم‌هایی مثل من احتیاج دارید تا با انگشت او را نشان دهید و بگویید: این آدم بده است. این‌طوری شما چه می‌شوید؟ آدم خوبه؟ شما خوب نیستید… فقط بلدید که پنهان بشوید... بلدید دروغ بگویید. من این مشکل را ندارم، من همیشه حقیقت را می‌گویم حتی وقتی دروغ می‌گویم. خوب حالا به آدم بده شب‌ به‌خیر بگویید، برویم، این آخرین بار است که آدم بده‌ای مثل من می‌بینید، مطمئن باشید، برویم، بروید کنار که آدم بده دارد می‌آید، آدم بده می‌خواهد رد شود، بهتر است که بروید کنار.

فهرست مطالب کتاب صوتی