معرفی و دانلود کتاب چیزهای کوچکی مانند این

معرفی کتاب چیزهای کوچکی مانند این

کتاب چیزهای کوچکی مانند این رمانی است درباره‌ی یکی از فاجعه‌بارترین جنایات انسانی که در ایرلندِ سده‌ی هجده تا بیست رخ می‌دهد. کلر کیگن شخصیت بیل فرلانگ را قهرمانی ترسیم می‌کند که با کشف رازِ این جنایات، سکوت نمی‌کند و با همه‌ی رنجی که بر خود و خانواده‌اش وارد می‌آید، دست به عملی قهرمانانه می‌زند. گفتنی است که این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی جورج اورول برای بهترین رمان سیاسی سال شده است.

درباره‌ی کتاب چیزهای کوچکی مانند این

کتاب چیزهای کوچکی مانند این (Small Things Like These) بر ظلمِ ناروایی که تا سالِ 1993 به هزاران زن شده و مسکوت مانده، نور می‌تاباند. کلر کیگن (Claire Keegan) قصه‌ی قهرمانی به نام بیل فرلانگ را روایت می‌کند که با همسر و پنج فرزند دختر خود در ایرلندِ سال 1985 زندگی می‌کند. او که تاجر چوب و زغال است، در روزهای پایانی سال و پیش از کریسمس، به کشف رازی هولناک می‌رسد. این داستان به یکی از جنایت‌های تاریخِ ایرلند اشاره دارد که سال‌ها بعد، دولتمردانِ کشور را مجبور به عذرخواهی کرد.

رخت‌شوی‌خانه‌ی مگدالن یا مجدلیه، مکانی برای پناه دادن به زنانِ آواره‌ی ایرلند در قرون هجدهم تا بیستم بوده است. این مراکز که در ابتدا زیرِ نظر کلیسا، به زنان روسپی، مادران مجرد و دخترانشان پناه می‌داد، کم‌کم تغییر ماهیت یافتند و به زندان بدل گشتند. درنتیجه پناهندگانْ زندانیانی شدند که توسط زندانبانان که همان راهبه‌ها بودند، مراقبت و مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتند. خبری که در سال 1993 منتشر شد شوکه‌برانگیز بود؛ گورِ صدوپنجاه‌وپنج زن در این رختشویخانه‌ها یافت شد. کلر کیگن داستانِ خانواده‌ی بیل فرلانگ را در ارتباط با این وقایع جنایت‌آمیز روایت می‌کند.

کتاب چیزهای کوچکی مانند این، جایگاه و کارکرد خشونت را در خانواده‌ی فرلانگ و البته در جمهوری ایرلند به تصویر می‌کشد و روابط انسانی را از خلالِ این خشونت، مفهوم‌سازی می‌کند. نشر گویا اقدام به چاپ این کتاب با ترجمه‌ی ستاره سیدین کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب چیزهای کوچکی مانند این

• برنده‌ی جایزه‌ی جورج اورول برای بهترین رمان سیاسی؛
• نامزد نهایی جایزه‌ی بوکر در سال 2022؛
• اثرِ پرفروش ساندی‌تایمز و آیریش‌ تایمز؛
• بهترین کتابِ ماهِ نوامبر از نگاه واتر استونز (2022)؛
• حضور در فهرست نهایی جایزه‌ی RATHBONES FOLIO؛
• بهترین کتاب ایرلندیِ سال از نگاه Dalkey Literary Awards؛
• برنده‌ی جایزه‌ی Kerry Group Irish Fiction برای بهترین کتاب ایرلندی.

نکوداشت‌های کتاب چیزهای کوچکی مانند این

• کتابی بس هوشمندانه و نفیس. (Daily Telegraph)
• کتاب چیزهای کوچکی مانند این هدیه‌ای ارزشمند است که می‌توانید در قفسه‌ی کتابخانه‌ی خود داشته باشید. (Andrew O'Hagan)
• کتابی اخلاقی که به دور از سانتیمانتالیسم، حقایق تأثیرگذاری را برملا می‌سازد. (David Hayden)
• جملات قدرتمند کلر کیگن، در جای مناسب، تأثیر خود را به جا می‌گذارند. (Hilary Mantel)

اقتباس سینمایی از کتاب چیزهای کوچکی مانند این

در سال 2021، فیلمی با اقتباس از این کتاب به کارگردانی تیم میلانتس ساخته شده است.

کتاب چیزهای کوچکی مانند این برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به ادبیات ایرلند و رمان‌های تاریخی، از این اثر لذت دوچندان خواهند برد.

در بخشی از کتاب چیزهای کوچکی مانند این می‌خوانیم

چرا چنین مکان ساکتی، آرامش نداشت؟ هنوز آفتاب سر نزده بود. فرلانگ به آب تیره‌ی رودخانه که بخش‌هایی از شهر را منعکس می‌کرد، نگاهی انداخت. خیلی چیزها از دور زیباتر بودند. فرلانگ نمی‌دانست کدام را ترجیح می‌دهد: منظره‌ی شهر یا انعکاس تصویرش روی آب. جایی داشتند سرود "ای وفاداران بیایید" می‌خواندند. به احتمال زیاد صدای شاگردان مدرسه‌ی شبانه‌روزیِ مجاور کلیسای سنت مارگارت بود. اما مگر آن دخترها به خانه نرفته بودند؟ پس‌فردا شبِ کریسمس است. پس باید دخترهای مدرسه‌ی موسیقی باشند یا شاید هم خودِ راهبه‌ها قبل از مراسم عشای ربانی مشغول تمرین بودند. مدتی گوش سپرد و به تماشای شهر ایستاد، به دودی که از دودکش‌ها بلند می‌شد و ستارگان کوچک و کم‌سویی که در آسمان دیده می‌شدند. همان‌طورکه آنجا ایستاده بود، ستاره‌ی درخشانی به زمین افتاد و قبل از ناپدید شدن، یک آن رگه‌ای مانند اثر گچ روی تخته باقی گذاشت. یکی دیگر نیز گویی آتش گرفت و کم‌کم محو شد.

بعد از این‌که تخته‌ی عقب کامیون را پایین آورد و به سمت درِ انبار زغال رفت تا بازش کند دید چفت در از سرما یخ بسته. پیش خودش گفت اگر قرار بود تسلیم دروازه‌ها بشود بایستی بهترین روزهای عمرش را پشت این در و آن در می‌گذراند و منتظر دستی می‌شد تا آن را به رویش بگشاید. همین‌ که چفت در با فشار باز شد، چیزی شبیه سگ دید که جای نامناسبی دراز کشیده بود و ازآنجایی‌که نمی‌توانست خوب ببیند مجبور شد به سمت کامیون برود تا چراغ‌قوه بردارد و وقتی به چیزی که داخل سوله بود نور تاباند، دختری را دید که با توجه به شواهد پیدا بود چندین شب را آنجا به صبح رسانده.