معرفی و دانلود کتاب کره‌ای پرافاده

معرفی کتاب کره‌ای پرافاده

در نگاه اول، کتاب کره‌ای پرافاده نوشته‌ی مورنه گو فقط یک رمان نوجوانانه است؛ اما کافی‌ست چند صفحه از کتاب را ورق بزنی تا بفهمی با داستانی سرزنده، جسورانه و به‌شدت صمیمی روبه‌رو هستی؛ قصه‌ی سامانتا کانگ، دختری که بین مادر سخت‌گیر کره‌ای‌اش و دنیای بی‌رحم دبیرستان‌های آمریکایی دست‌وپا می‌زند، آن‌قدر واقعی، ملموس و حتی یک جاهایی خنده‌دار روایت شده که انگار داری زندگی‌ خودت را ورق می‌زنی. مورنه گو با چاشنی طنز و ابتکار، مفاهیمی چون هویت، خانواده و دوستی را در این داستانِ به‌یادماندنی با هنرمندی تمام در هم می‌آمیزد.

درباره‌ی کتاب کره‌ای پرافاده

داستان کتاب کره‌ای پرافاده (Throwback) نوشته‌ی مورنه گو (Maurene Goo) درباره‌ی سامانتا کانگ، یک دختر دبیرستانی اهل لس‌آنجلس است که دقیقاً وسط دو دنیای متفاوت گیر افتاده؛ ازیک‌طرف، خانواده‌ی کره‌ای‌اش که با کلی سنت و توقع احاطه‌اش کرده‌اند و از طرف دیگر، جامعه‌ای که پر از کلیشه و فشارهای اجتماعی مخصوص نوجوان‌هاست. او نه آن‌قدری کره‌ای است که مادر سخت‌گیرش می‌خواهد و نه آن‌قدری آمریکایی که بتواند بی‌دردسر توی مدرسه جا بیفتد... و همه چیز وقتی پیچیده‌تر می‌شود که خانواده‌اش تصمیم می‌گیرند عضو یک باشگاه سطح بالا و اعیانی بشوند؛ جایی که قوانین نانوشته‌ی بی‌شماری درباره‌ی نژاد و طبقه‌ی اجتماعی در هوا موج می‌زنند.

اما سامانتا اهل کوتاه‌آمدن نیست؛ او به‌شکلی جادویی به گذشته‌ی مادرش سفر می‌کند و با نسخه‌ی نوجوان مادر خودش روبه‌رو می‌شود. در این سفر ماورایی هیجان داستان دوچندان شده و لایه‌ای عمیق‌تر به رابطه‌ی مادر و دختر بخشیده می‌شود و کمک می‌کند سامانتا حقایقی را ببیند که هرگز کسی آن‌ها را برایش تعریف نکرده بود.

نویسنده با بیانی گرم و طناز، نقدی هوشمندانه بر نژادپرستی در جامعه‌ی آمریکا دارد؛ جایی که حتی عضویت در یک باشگاه نیز می‌تواند تحت‌تأثیر رنگ پوست و جایگاه اجتماعی باشد. رابطه‌ی عاطفی سامانتا با مادربزرگش که در قالب پیام‌های صوتی شکل گرفته، می‌تواند از درخشان‌ترین نقاط داستان باشد و شکاف بین نسل‌ها را به زیبایی هرچه‌تمام‌تر به تصویر بکشد.

شخصیت سامانتا نماینده‌ی نوجوان امروزی است: آگاه، معترض، ماجراجو و دغدغه‌مند. او با ذهنی باز و زبانی بی‌پرده، با کلیشه‌ها و نابرابری‌های پیرامونش وارد گفتگو می‌شود. این کتاب تصویری صادقانه، شیرین و درعین‌حال تلخ از بزرگ‌شدن در دل جهانی پیچیده و بی‌رحم است.

کره‌ای پرافاده کتابی است درباره‌ی کشمکش‌های درونی یک دختر، ناتوانی در درک و ارتباط با والدین و درعین‌حال، کشف عشق، دوستی و صلح درونی با خودش... اثری بامزه، تکان‌دهنده و بسیار خواندنی که هم‌زمان که لبخند به لب می‌آورد، می‌تواند قلبتان را هم بلرزاند. این رمان با ترجمه‌ی فاطمه صادقی و توسط انتشارات نگاه آشنا منتشر شده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

جوایز و افتخارات کتاب کره‌ای پرافاده

• انتخاب مستقل کودکان از انجمن کتابداران آمریکا (ABA) در آوریل 2023
• انتخاب انجمن کتابخانه نوجوانان
• در لیست بهترین کتاب‌های نوجوانان آمازون در سال 2023
• بهترین کتاب‌های نوجوانان از نظر کرکوس در سال 2023
• انتخاب باشگاه کتاب سونتین
• در فهرست کتاب‌های عالی برای خواندن در سال 2023 از نظر بوک رایوت
• بهترین کتاب‌های جدید بوستون گلوب در سال 2023
• کتاب‌های حماسی، در لیست مورد انتظارترین کتاب‌ها
• کتاب‌های برتر نوجوانان توصیه شده توسط خوانندگان در گودریدز
• بهترین کتاب‌های نوجوانان پاپ‌شوگر در سال 2023

نکوداشت‌های کتاب کره‌ای پرافاده

• می‌دانستم که کتاب کره‌ای پرافاده باعث بلندبلند خندیدن من می‌شود. اما باکمال تعجب دیدم که با پایان کتاب، آن‌قدر تحت‌تأثیر داستان قرار گرفتم که گریه کردم. (سان فرانسیسکو کرونیکل)
• پر از حال‌وهوای دهه‌ی 1990... یک شادی کامل و وصف‌ناپذیر. (Buzzfeed)
• بررسی ماهرانه، لذت‌بخش و از نظر احساسی پیچیده‌ای از روابط بین نسلی. (کرکوس ریویوز)
• طنز تیزبینانه و شخصیت‌های چندبعدی. (پابلیشرز ویکلی)
• مورنه گو در داستانی جذاب و گیرا با احساسی سرشار، خوانندگان را ماهرانه به سفری در رابطه‌ی مادر و دختری می‌برد... عنصر جادویی سفر در زمان به طور یکپارچه در روایتی قرار می‌گیرد که در نهایت درباره‌ی تفاوت‌های نسلی و جستجوی زمینه‌های مشترک است. (بوک‌لیست)
• من این کتاب را یک‌نفس خواندم، غرق در جادوی این داستان مادران و دختران و سنگینی شکاف‌های نسلی بین آن شدم. (ماری لو، نویسنده پرفروش نیویورک‌تایمز برای کتاب)

کتاب کره‌ای پرافاده برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب به‌ویژه برای نوجوانان، جوانان، والدین نسل اول مهاجر و حتی معلمان و مشاوران تربیتی مفید است. برای آن دسته از خوانندگانی که به موضوعاتی مانند هویت فرهنگی، فشارهای خانوادگی، استانداردهای دوگانه، و رشد شخصی در دل جامعه‌ای متکثر علاقه دارند، کره‌ای پرافاده کتابی ضروری است. همین‌طور کسانی که به داستان‌های پرکشش، شخصیت‌های ملموس و واقعی و ماجراهای خانوادگی و مدرسه‌ای با چاشنی طنز و دوستی علاقه دارند، می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

در بخشی از کتاب کره‌ای پرافاده می‌خوانیم

نیمه‌های شب از خواب پریدم.

در آن تاریکی چند باری پلک زدم تا بتوانم دوروبرم را بهتر ببینم که پرتوِ باریک نوری مهمان ناخواندۀ اتاقم شد.

«مامان، تویی؟»

من از بچگی می‌توانستم حضور مادرم را قبل از این‌که ببینم حس کنم، انگار که جی‌پی‌اس روی او کار گذاشته بودم. برای همین هیچ‌وقت تجربۀ گم‌شدن در بازار یا فروشگاه را نداشتم. از آن طرف، خوشبختانه مادرم هم هیچ‌وقت نتوانست وقتی به‌جای نوشتن تکالیف، سرگرم گوشی‌ام بودم، مچم را بگیرد.

آمدن مادرم به خانه آن موقع شب فقط می‌توانست به یک دلیل باشد.

با صدایی ضعیف و لبریز از ترس و واهمه پرسیدم: «مامان، چیزی شده؟»
«هییییس! نه، برو بخواب. فقط اومدم یه‌سری وسایل بردارم و برم.»
قلبم داشت از سینه‌ام کنده می‌شد. «هالمونی خوبه؟» سرش را به نشانهٔ تأیید تکان داد. «آره، هنوز بی‌هوشه، اما جای نگرانی نیست.» کمی جلو آمد، انگار می‌خواست دستی به موهایم بکشد، اما ایستاد. «برو بخواب دیگه.»

و بعد رفت و در را پشت سرش بست و من را در دل تاریکی تنها گذاشت. چرا او نتوانست صبر کند و کمی به من دلگرمی بدهد و بگوید همه چیز روبه‌راه می‌شود؟ چرا اصلاً یک کلمه حالم را نپرسید؟

احساسات من هیچ‌وقت اندازۀ سرسوزن هم برایش مهم نبود. چرا او هیچ‌وقت سعی نکرد به من نزدیک شود؟

بعد از بیدارشدن از یک خواب آشفته، نیاز داشتم تا با کسی حرف بزنم، پس تلفنم را برداشتم.

هالمونی، الان که شما توی کما هستین، هیچ‌کس دل‌ودماغ هیچ‌کاری رو نداره. انگاری اوضاع خیلی جدیه. الان من فقط دارم خداخدا می‌کنم که شما زودتر از دست اون‌همه دم‌ودستگاه و لوله خلاص بشین. می‌دونم که همینا شما رو زنده نگه داشته‌ن، اما دیدن شما که تا دیروز قبراق و سرحال بودین، روی تخت بیمارستان، واقعاً قلبم رو به درد می‌آره. از این‌که نمی‌تونم کنارتون باشم، خیلی ناراحتم. اگه من پیشتون بودم، حتماً تا الان از کما بیرون اومده بودین. شاید مسخره به نظر بیاد، اما رابطۀ من و شما همیشه همین‌طور بوده، مگه نه؟ ما همیشه مراقب همدیگه بودیم و هوای هم رو داشتیم.

اگه کنارتون باشم، عمراً بذارم اتفاق بدی براتون بیفته.

چندثانیه‌ای به سکوت گذشت. دیگر نمی‌توانستم چیزی بگویم، برای همین ضبط را متوقف کردم.