معرفی و دانلود کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور

معرفی کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور

کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور اثر جورج سندرز، نویسنده‌ی سرشناس آمریکایی و برنده‌ی جایزه‌ی بوکر، داستانی است کوتاه، گزنده و تمثیلی که با زبانی طنزآمیز، ولی تلخ، به نقد قدرت، تبعیض، و نابرابری‌های سیاسی و اجتماعی می‌پردازد. این رمان کوتاه نخستین بار در سال 2005 منتشر شد و همچنان به‌عنوان یکی از آثار برجسته‌ی ساندرز در تلفیق خیال‌پردازی و نقد اجتماعی شناخته می‌شود.

درباره‌ی کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور

داستان کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور (The Brief and Frightening Reign of Phil) در یک دنیای عجیب اتفاق می‌افتد. کشور هورنر داخلی آنقدر کوچک است که تنها یک انسان می‌تواند در آن زندگی کند و در داخل کشوری دیگر به نام هورنر خارجی قرار گرفته است. هر بار تنها یک نفر می‌تواند در هورنر داخلی زندگی کند و آن شش نفر دیگر باید بیرون مرزها منتظر باشند تا نوبتشان فرا برسد. از قضا هورنر داخلی دستخوش حادثه‌ای ویرانگر می‌شود، زمین آن نشست می‌کند و دیگر جا حتی برای یک نفر هم نیست! مردم هورنر داخلی مجبورند به هورنر خارجی مهاجرت کنند. مردم هورنر خارجی فکر می‌کنند حضور این آدمها در کشورشان عادلانه نیست تا این فیل، یکی از اعضای این کشور فکری به سرش میزند! او در ازای اسکان دادن این آدم‌ها از آن‌ها مالیات می‌گیرد! او که شخصیتی ناپایدار، دمدمی‌مزاج و جاه‌طلب دارد با توجیه‌های مسخره اما خطرناک، سیاست‌های ظالمانه‌ای علیه مهاجران وضع می‌کند و درصدد شکل دادن نوعی حکومت دیکتاتور مآبانه است.

مردم هورنر داخلی علاوه بر اینکه تمام اموالشان را در ازای پناهنده شدن در یک جای کوچک به این مردم تسلیم می‌کنند بلکه فیل و دوستانش تک درخت، چشمه و خاک هورنر داخلی را برای خودشان به غنیمت می‌برند. اندی که یکی از ساکنان کم سن و سال هورنر داخلی است فکر می‌کند که با صدا زدن رئیس جمهور هورنر خارجی می‌تواند حق مردمش را بگیرد اما چنین کاری صرفا باعث شده است تا برای فیل مشروعیت قانونی بیشتری به‌وجود بیاید!

جورج سندرز (George Saunders)‌ نویسنده‌ی آمریکایی این داستان، زبانی تلخ و گزنده و در عین حال طنز آمیز را برای بیان کردن واقعیت‌ها و تبعیض‌هایی که در بسیاری از نقاط جهان با آن روبه‌رو هستیم به کار می‌گیرد. استدلال‌هایی که در وهله‌ی اول به‌نظر مسخره و احمقانه می‌آیند اما خواننده متاسفانه می‌تواند با اندکی رجوع به حافظه‌اش نمونه‌های زیادی در اطرافش برای آن‌ها پیدا کند و همین مسئله طنز سیاسی او را به شدت تیره و میخکوب کننده می‌کند و به خواننده تلنگر می‌زند که نسبت به وضعیت ناعادلانه‌ی اطرافش بی‌اعتنا نباشد. دنیایی که در آن مفاهیم مهاجرت، بیگانه‌هراسی، فساد ساختاری و سوءاستفاده از قدرت، هر روز در حال تکرار شدن است.

اگر چه این اثر به اندازه‌ی آثار دیگر جورج سندرز مانند لینکلن در برادو شناخته شده نیست اما به‌وضوح از همان نگاه تیزبین و زبان خلاق بهره‌مند شده است. او برای نوشتن این داستان چیزی در حدود پنج سال زمان صرف کرده و به گفته‌ی خودش در زمان نگارش آن تحت تاثیر حادثه‌ی یازده سپتامبر قرار می‌گیرد و برای نوشتن این اثر مصمم‌تر می‌شود.

کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور را می‌توانید با ترجمه‌ی فرشاد رضایی در انتشارات ققنوس بخوانید.

نکوداشت‌های کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور

• جورج سندرز کاری می‌کند فکر کنید دفعه‌ی اولتان است که داستان می‌خوانید. (خالد حسینی، نویسنده)
• صدایی به شدت برازنده، تاریک، معتبر و خنده‌دار. (توماس پینچن، نویسنده)
• یک نویسنده‌ی داستان کوتاه آمریکایی با استعدادهای ترسناک. (زادی اسمیت، نویسنده)

کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از آثاری مانند مزرعه‌ی حیوانات جورج اورول یا داستان‌های کنایه‌آمیز کرت ونه‌گات لذت می‌برید، این کتاب نیز می‌تواند برایتان جذاب و تأمل‌برانگیز باشد. علاقه‌مندان به طنز سیاسی، روایت‌های تمثیلی و نقدهای اجتماعی، مخاطبان اصلی این اثر هستند.

در بخشی از کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور می‌خوانیم

رئیس‌جمهور گفت: «تو کی هستی؟»

فیل گفت: «من فیل هستم، قربان.»

رئیس‌جمهور با ناراحتی گفت: «آخه واسه چی مونا رو کُشتی فیل؟ دختر به این نازی!»

فیل گفت: «من کسی رو نکشته‌م.»

اِلمر گفت: «اون کسی رو نکشته. مونا خودش مُرد.»

رئیس‌جمهور سر اِلمر فریاد زد: «خدا به کمرتون بزنه! پس این چه حرفی بود که زدین؟ چرا به یه آدم بی‌گناه تهمت قتل می‌بندین؟ کم تهمتی که نیست. از جوونی‌م‌ یه چیز از شما ملت یادم مونده؛ اونم اینه که همیشه بدجوری سبکسر بودین. مثلاً همین مونا. خیلی سبکسر بود که منو اون‌جوری نگاه می‌کرد. منی که یه غریبه بودم، یه خارجی. خیره خیره خیره، عین این زن‌های دیوونه. عجیب سبکسر بود. نه که من بدم بیاد‌ها، نه! خوشمم می‌اومد. اصلاً سبکسری مونا بهترین مشخصه‌ش بود. ولی دیگه این‌قدر سبکسری بالکل با اون قضیه توفیر داره. زل زدن به من یه چیزی، ولی دیگه به فیل تهمت ناروای قتل زدن... حتی مونا هم این‌قدر سبکسر نبود که بخواد همچی کاری کنه. تازه منو نگاه! مونا سبکسر عالم بود. حالا راستشو بگین ببینم: بعد این‌که معلوم شد فیل مونا رو نکشته، الآن بگین بقیۀ کارهایی رو که بهش تهمت زدین انجام داده یا نه، درخت و چشمه و ماهتون رو دزدیده یا نه؟»

واندا گفت: «فقط چشمه و درخت بوده.»

رئیس‌جمهور با انزجار گفت: «پس یعنی تهمت دزدی ماهتون رو هم پس گرفتین؟ چقدر سبکسر! دیگه نمی‌دونم باید چی رو باور کنم.»

فیل گفت: «قربان، با تمام احترامات مقتضی، بنده چشمه و درخت رو گرفتم ولی فقط قصد داشتم حکم شما رو به اجرا بذارم.»

رئیس‌جمهور گفت: «خوشحالم که می‌بینم یه نفر احکام ما رو به اجرا می‌ذاره. اون‌ور تو پایتخت، همیشه احکام ما رو پشت گوش می‌ندازن. بگو ببینم، داشتی کدوم حکم ما رو به اجرا می‌ذاشتی؟ خوب حکمی بود یا نه؟»

فیل گفت: «حکم مالیات بر اقامتگاه کوتاه‌مدت؛ خیلی حکم خوبی بود.»