معرفی و دانلود سریال صوتی شوایک - قسمت هشتم

معرفی سریال صوتی شوایک - قسمت هشتم

سریال صوتی شوایک - قسمت هشتم با طنزی گزنده عصیان انسان‌های عادی را در مقابل تمامی بی‌عدالتی‌های جهان به تصویر می‌کشد. یاروسلاو هاشک در این رمان جذاب و تأثیرگذار داستان مردی را روایت می‌کند که در زمان جنگ جهانی اول تلاش می‌کند که به خدمت سپاه اتریش - مجارستان دربیاید. این رمان درخشان به بیش از 50 زبان ترجمه شده و این فایل صوتی هشتمین بخش از این سریال صوتی است که به شکل متوالی منتشر می‌شود.

درباره کتاب صوتی شوایک:

کتاب حاضر مدتی پس از جنگ جهانی اول منتشر شد و کمی بعد تبدیل شد به یکی از برترین آثار ضد جنگ در قرن بیستم و طرفداران زیادی را به سمت خود جلب کرد. یاروسلاو هاشک در این رمان جذاب، شخصیتی منحصربه‌فرد با ویژگی‌هایی خاص به نام شوایک را خلق کرده است. او با روایت زندگی او در اروپای مرکزی قرن بیستم، درواقع زندگی بسیاری از مردم در آن زمان را که زندگی‌شان تحت تأثیر جنگ قرار گرفته بود، به تصویر کشیده است.

شوایک تمام تلاشش را می‌کند تا او را به جنگ راه بدهند و آرزومند است که به‌عنوان سربازی دلیر به کشورش خدمت کند. این شخصیت مضحک از منظر منتقدان نمادی از مردم چک در آن دوران است. سریال صوتی شوایک (The Good Soldier Schweik) درواقع رمانی ضد جنگ به شمار می‌آید که با لحنی طنزآمیز نوشته شده است. اما طنز آن به شکلی تلخ، گزنده و انتقادی است و حتی می‌توان آن را در دسته کمدی سیاه قرار داد.

این داستان ناتمام نخست در سال 1921 منتشر شد تقریباً یک سال بعد از انتشار برنده جایزه دولتی مترجمان (Kääntäjien valtionpalkinto) شد. شما در این رمان کلاسیک با زندگی افراد زیادی آشنا می‌شوید که در مقابل تمامی ستم‌ها و بی‌عدالتی‌ها ایستادگی کردند. شخصیت اصلی داستان، پس از تلاش‌های فراوان سرانجام توسط ارتش کشورش پذیرفته می‌شود.

شوایک به علت سادگی و حماقت‌هایی که از او سر می‌زند، از ارتش اخراج می‌شود. اما شروع جنگ است و او همهٔ تلاشش را می‌کند تا ارتش دوباره او را راه دهد و او بتواند به کشورش خدمت کند. به‌نوعی می‌توان گفت این شخصیت جذاب کمی دیوانه به نظر می‌رسد؛ اما بعضی از دیالوگ‌هایش درمورد مسائلی همچون وطن‌پرستی و جنگ، خلاف این موضوع را اثبات می‌کند.

اقتباس‌های سینمایی کتاب صوتی شوایک:

«مارتین فریش» در سال 1931 فیلمی کمدی با اقتباس از این رمان ساخت و «ساشا راشیلوف» نقش شوایک را در آن بازی کرد. در سال 1955 نیز انیمیشنی به همین اسم به روی پرده رفت که بر اساس داستان این رمان بود. مشهورترین فیلم سینمایی بر اساس این رمان توسط «کارل اشتکلو» ساخته شد که در سال 1957 نامزد جایزه کریستال گلوب شد.

در سال 1962 فیلمی سیاه‌وسفید محصول مشترک چکی - روسی نیز به اسم «سفر طولانی» با الهام از این کتاب به پرده نمایش درآمد که قسمت‌هایی از زندگی شوایک در آن به تصویر کشیده شده است. همچنین در سال 1972 مجموعه تلویزیونی 13 قسمتی «ماجراهای سرباز خوب شوایک» ساخت اتریش و به کارگردانی «ولفگانگ لیبناینر» ساخته و پخش شد.

کتاب صوتی شوایک مناسب چه کسانی است؟

اگر به ادبیات کلاسیک و داستان‌های طنز و انتقادی علاقه دارید، از شنیدن این کتاب صوتی لذت خواهید برد.

یاروسلاو هاشک را بیشتر بشناسیم:

این نویسنده و طنزپرداز آنارشیست اهل چک در سال 1883 در پراگ به دنیا آمد. او نوشته‌های اولیه خود را اوایل قرن بیستم نوشت و به جز کتاب شوایک حدود 1500 داستان کوتاه نیز از او به‌جامانده است. اما شهرت اصلی‌اش به دلیل نوشتن کتاب «سرباز خوب شوایک» است. بیشتر آثار یاروسلاو هاشک (Jaroslav Hasek) شامل مقاله‌ها و داستان‌هایی می‌شود که جنبهٔ انتقادی و مبارزاتی دارند.

وی همچنین در دوران آغاز جنگ جهانی اول به ارتش اتریش فراخوانده شد و هم‌زمان با بسیاری از روزنامه‌های روس در جبهه با بلشویک‌ها کار کرد. هاشک در سال 1920 به کشورش بازگشت و نوشتن شاهکار خود یعنی رمان «سرباز خوب شوایک» را شروع کرد و تا هنگام مرگش در سال 1923 مشغول نوشتن آن بود. این اثر درخشان به زبان‌های زیادی ترجمه شد و شهرت جهانی برای او به ارمغان آورد و فیلم‌ها، سریال‌ها و نمایشنامه‌های زیادی از روی آن ساخته شد.

در بخشی از کتاب صوتی شوایک می‌شنویم:

رئیس پاسگاه چشم‌هایش را مالید، بالای سرش را نگاه کرد و بفهمی نفهمی وقایع شب گذشته را به‌خاطر آورد. ناگهان فکر هولناکی مثل برق از سرش گذشت. هراسان به قراقل خیره شد و پرسید: «در رفته؟»

- «این در برو نیست. آدم پروپا قرصیه.»

و بنا کرد توی اتاق بالا و پایین رفتن. از پنجره به بیرون نگاه کرد. برگشت، روزنامه‌ای از روی میز برداشت، پاره‌اش کرد و گلوله‌هایی از تکه‌های آن ساخت. جار می‌زد که می‌خواهد چیزی بگوید. سرگروهبان با دل‌نگرانی به قراقل خیره شده بود و برای آنکه شکش درمورد حدسی که می‌زد برطرف شود گفت: «خب. خودم میگم. دیشب بازم آلار راه انداختم. نه؟»

قراقل نگاه سرزنش باری به مافوقش انداخت: «اگه بدونین جناب سرگروه با اینکه چقدر پرچونگی کردین و چه چیزهایی بهش گفتین.»

خم شد و آهسته گفت: «که ما چک‌ها و روس‌ها هممون خون اسلاف تو رگامونه. که نیکولای نیکالایویچ هفتهٔ دیگه تو پرژروف پیاده میشه. که اتریش دیگه داره نفسای آخرو میکشه. که اگه هیچی رو گردن نگیره و یه ریز پرت و پلا ببافه، بازجوییش هم طول میکشه تا وقتی که قزاق‌ها بیان و آزادش کنن. که دیگه چیزی به این که همه چی از هم بپاشه نمونده. که اوضاع شده عین دورهٔ یانهوس و کم مونده داهاتی‌ها با خرمن‌کوب بریزن وین. که علی‌حضرت امپراطور یه پیر خرفت عاجزه و چیزی نمونده که گوز آخرو بده. که امپراطور ویلهلم یه حیوونه که تا وقتی که تو حبسه کمک خرجی براش میفرستین و از این حرف‌ها.»

فهرست مطالب کتاب صوتی