معرفی و دانلود کتاب باغ تابوت ساز

معرفی کتاب باغ تابوت ساز

کتاب باغ تابوت ساز نوشته‌ی استوارت مک براید است که پس از انتشار، در سال 2021 عنوان پرفروش‌ترین ساندی‌تایمز را از آن خود کرد. در این مجلد می‌خوانید کارآگاه اَش که در دیگر رمان‌های مک‌براید نیز حضور دارد، حالا بازنشسته شده اما با پیدا شدن استخوان‌هایی از اجساد مردگان در باغ خانه‌ی گوردون اسمیت، از جانب پلیس اسکاتلند برای حل پرونده فراخوانده می‌شود.

درباره‌ی کتاب باغ تابوت ساز

استوارت مک‌براید (Stuart MacBride) نویسنده‌ی توانای داستان‌های پلیسی-جنایی در ادامه‌ی مجموعه‌ی پرفروش و پرطرفدار کارآگاه اَش هندرسون، کتاب باغ تابوت‌ساز (The Coffinmaker’s Garden) را روانه‌ی بازار کتاب کرده است. حالا مدتی‌ست که اَش بازنشسته شده و سراغ پرونده‌ای نرفته است، اما توفانی وحشتناک در سواحل اسکاتلند رخ می‌دهد، خانه‌ی اسرارآمیز گوردون اسمیت نیز از گزند توفان در امان نمی‌ماند و او نگران اجسادی‌ست که در باغ خود دفن کرده. با پیدا شدن استخوان‌هایی مربوط به اجساد مردگان، پلیس اسکاتلند یک‌بار دیگر و شاید برای آخرین بار، کارآگاه اَش هندرسون را فرامی‌خواند. اَش تصمیم می‌گیرد که به واحد تحقیقات پلیس کمک کرده و هرطور شده گوردون فراری را پیش از اینکه قربانی دیگری را به قتل برساند، دستگیر کنند.

در کتاب باغ تابوت ساز می‌خوانید که به گزارش پلیس، نزدیک شدن به مکانی که خانه‌ی قاتل در آنجا قرار داشته، بسیار خطرناک است؛ هیچ راهی برای دانستن اینکه او چند نفر را به قتل رسانده وجود ندارد و همچنین مشخص نیست قصد دارد چند نفر دیگر را بکشد! اما کارآگاه سابق، اَش هندرسون نیز چیزی برای از دست دادن ندارد، ترس و وحشت از حضور آزادانه‌ی یک قاتل فراری در همه‌جا به چشم می‌خورد اما هندرسون کار خود را خوب بلد است، حالا کارآگاه یک طعمه‌ی حسابی دارد که باید او را در دام بیندازد.

استوارت مک‌براید داستان کتاب باغ تابوت‌ساز را با توصیف یک روز سرد و بارانی در خانه‌ی زنی به‌نام‌ مارگارت و پسر کوچکش الفی آغاز می‌کند. باران به‌شدت می‌بارد، مارگارت مشغول سوپ درست کردن است و تمام حواس پسرش به کتاب رنگ‌آمیزی‌ای است که زیر دست دارد. در همین هنگام خبری راجع به مکان زندگی خودشان، کلاکمارا از زبان گوینده‌ی رادیو می‌شنوند. اینکه عملیات نجات خدمه‌ی یک کشتی که در صخره‌های کلاکمارا به گل نشسته است، ادامه دارد. زن از شنیدن خبر هیجان‌زده می‌شود اما الفی هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد. خانه‌ی آن‌ها بسیار سرد و قدیمی‌ست و از درزهای آن سرما وارد می‌شود اما در عوض آن را به قیمت بسیار ارزانی اجاره کرده‌اند. گوینده‌ی رادیو در خبر دیگری ادامه می‌دهد که جسد سومین قربانی پس از اجسادی به‌نام‌های اسکار هریس و اندرو برنان کشف شده. مادر با نگرانی پسرش را نصیحت می‌کند که به مردهای غریبه نزدیک نشود و از آن‌ها هیچ خوراکی‌ای را قبول نکند اما فرزندش باز هم کاملاً بی‌توجه و سرگرم رنگ‌آمیزی‌ست. و حالا صدای کارشناس هواشناسی‌ست که از رادیو شنیده می‌شود: بهتر است مردم همه‌ی دریچه‌ها را ببندند چون توفانی از سمت اسکاندیناوی در راه است... اوقات زن تلخ می‌شود اما او هیچ نمی‌داند که این توفان چه پیامدهایی را در منطقه‌ی زندگی آن‌ها به همراه خواهد داشت، همان توفانی که بعدتر باعث خرابی خانه‌ی گوردون اسمیت و سقوط آن به دریا می‌شود!

مک‌براید کتاب باغ تابوت‌ساز را در هشت بخش به رشته‌ی تحریر درآورده که شامل عناوین زیر می‌شود:

«توفان شدت پیدا می‌کند»، «روحشان قرین رحمت باد»، «سالگرد مرگت مبارک»، «اوضاع همیشه ممکن است بدتر شود»، «آشنای قدیمی را باید به دست فراموشی سپرد»، «تا سرحد مرگ بنوش و خودت را خفه کن»، «خون‌ریزی در تاریکی» و «آقایان، ماجرا پایان می‌یابد». مک‌براید در طراحی صحنه‌های جنایی هوش خاصی دارد و آن‌ها را به بهترین شکل ممکن توصیف می‌کند، کتاب باغ تابوت ساز نیز از این قاعده مستثنی نیست.

انتشارات کتاب کوله‌پشتی کتاب باغ تابوت ساز را با ترجمه‌ی فاطمه شهابی‌نژاد منتشر و روانه‌ی بازار کتاب کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب باغ تابوت ساز

• پرفروش‌ترین کتاب ساندی‌تایمز در سال 2021
• نامزد جایزه‌ی مک ایلوانی در سال 2021

نکوداشت‌های کتاب باغ تابوت ساز

• طراحی ماهرانه‌ی استوارت مک‌براید و دیالوگ‌های رعدآسایش، همراه با توصیفات بسیار قوی از مکان‌ها، باغ تابوت‌ساز را به کتابی خواندنی تبدیل کرده است. (پیتر رابینسون، نویسنده پرفروش مجموعه DCI Banks)
• باغ تابوت‌ساز به طرز درخشانی ترسناک است، با هوشمندانه‌ترین صحنه‌های جنایی‌ای که تابه‌حال توصیفشان را خوانده‌ام. طرفداران او این کتاب را دوست خواهند داشت. این یک ترکیب بی‌نظیر استوارت مک‌براید از خشونت تاریک و حتی طنز سیاه است. (جین کیسی، نویسنده پرفروش ساندی تایمز)
• کتابی بی‌رحمانه و غم‌انگیز، همراه با سیاه‌ترین طنز و سفر به مکان‌های بسیار تاریک. (گاردین)
• ترکیبی جذاب از مکان‌های ترسناک، طنز تاریک، وحشت و خشونت. (The Sun)
• یک تریلر مبتکرانه‌ی دیگر از استوارت مک براید... داستان‌سرایی قوی با حس طنز تاریک و بسیار لذت‌بخش. (Woman’s Weekly)
• یک تریلر پرتنش و تلخ. (آیریش ساندی ایندیپندنت)
• داستان‌سرایی ماهرانه ... شخصیت‌پردازی قوی ... هم جذاب و هم گیرا. (Guardian)

کتاب باغ تابوت ساز برای چه کسانی مناسب است؟

اگر طرفدار داستان‌های جنایی و هیجان‌انگیز و کمی ترسناک هستید،‌ این رمان انتخاب مناسبی برای شماست.

در بخشی از کتاب باغ تابوت ساز می‌خوانیم

«خب، این خیلی خوبه، مگه نه؟» آلیس ضربه‌ی آرامی به دسته‌ی مبل گودافتاده‌ای زد که رویش نشسته بود. نگاهی به اطراف اتاق نشیمن انداخت که همچون جسدِ درحال‌تجزیه گرمای دلپذیری داشت و سپس لبخندی زد.

علاوه بر دو مبل چندش و حال‌به‌هم‌زنی که داخل اتاق بود، دوتا صندلی مزخرف و یک نقاشی زننده از دختری کوچک با بادکنکی در دستش نیز آنجا وجود داشت. نقاشی دخترک روی طاقچه و بالای مجسمه‌های چینی وحشتناک چند تا سگ‌ نصب شده بود. کاغذدیواری زشتی هم روی دیوارها خودنمایی می‌کرد. فرش قهوه‌ای کهنه‌ای کف اتاق پهن شده و دستگاه بدن‌سازی چندمنظوره‌ای هم یک‌سوم فضای اتاق را اشغال کرده بود؛ اما درست برخلاف انسان‌های عادی، روی میله‌های دستگاه که از فولاد ضدزنگ بودند و همین‌طور وزنه‌ها، نه لباس آویزان شده بود، نه گردوخاک گرفته بود. دستگاه بدن‌سازی می‌درخشید. بوی فلز و اسپری دبلیو‌دی 40 به‌قدری زیاد بود که بوی ناخوشایند و زننده‌ی لکه‌های کپک را می‌پوشاند.

فقط خدا می‌دانست که آلیس چطور از پس این قضیه برآمده بود، چون نه‌تنها موفق شده بود همه‌ی ما را به داخل دعوت کند، بلکه هلن مک‌نیل را هم متقاعد کرده بود چهار فنجان چای درست کند و چند تا بیسکویت هم برای هنری بیاورد.

هنری درحالی‌که دمش را به صندلی راحتی می‌کوبید و پایین پایم نشسته بود، قرچ‌قرچ‌کنان مشغول خوردن بیسکویت‌ها بود. هلن روی نیمکت چرمی مشکی نشست و سر و شانه‌هایش زیر میله‌ی فلزی هالتر که پر از وزنه بود قرار گرفت. سپس وزنه‌ی هالتر را که نزدیک به شصت کیلو بود بلند کرد.

مادر جرعه‌ای چای نوشید، اخمی کرد و لیوان را روی میز برگرداند. «خب هلن بگو ببینم، اگه تو هیچ ربطی به جسد مدفون مجاور نداری، پس کی بهشون ربط داره؟»

هلن وزنه‌ها را بالا و پایین می‌برد. «می‌دونی، بیشتر افراد توی زندون به خودشون سختی می‌دن تا افزایش وزن داشته باشن و بتونن از خودشون محافظت کنن. وقتی بازوهای قوی داشته باشی هیچ‌کس جرئت نداره باهات دربیفته، ولی وقتی آزاد می‌شن، چون دیگه ورزش نمی‌کنن ماهیچه‌هاشون شل و آویزون می‌شه.»

مادر دفتر یادداشتش را بیرون آورد. «درمورد همسایه‌ی کناری‌ات بهمون بگو؛ آقای گوردون اسمیت.»

فهرست مطالب کتاب

تقدیر و تشکر
توفان شدت پیدا می‌کند
روحشان قرین رحمت باد
سالگرد مرگت مبارک
اوضاع همیشه ممکن است بدتر شود
آشنای قدیمی را باید به دست فراموشی سپرد
تا سرحد مرگ بنوش و خودت را خفه کن
خون‌ریزی در تاریکی
آقایان، ماجرا پایان می‌یابد