معرفی و دانلود کتاب درست مثل باران

معرفی کتاب درست مثل باران

داستان یک مرگ، یک راز و خانواده‌ای روبه‌فروپاشی! داستان پرپیچ‌و‌خم زندگی یک نوجوان، هسته‌ی اصلی کتاب درست مثل باران را می‌سازد. لیندزی استودارد با قلم ماهرانه‌‌اش در این رمان، شما را با خود همراه خواهد کرد. این داستان خواندنی که برای نوجوانان به نگارش درآمده، از نمونه‌های درخشان رمان‌های درام به شمار می‌آید که در سال 2022 نامزد جایزه‌ی کتاب خوانندگان ترومن شده است.

درباره‌ی کتاب درست مثل باران

زندگی «رین» از همان سال‌های نخست کودکی با معما آغاز شده بود. هنگامی که در سه‌سالگی پیراهنش را زیر خاک دفن می‌کرد و در مقابل پرسش‌های مادر درمورد لباسش، با خودش می‌گفت که این فقط یک معماست! بعدها رازها و معماهایش رنگ جدی‌تری به خود گرفتند. راز بزرگ زندگی رین به مرگ برادرش «گاتری» برمی‌گردد. فقط خود اوست که می‌داند مقصر اصلی مرگ گاتری بوده و مدت‌هاست این راز را در سینه‌اش حبس کرده. مرگ گاتری، خانواده‌ی خوشبخت رین را به‌کلی زیرورو کرده است. دیگر خبری از خوشی‌های گذشته نیست و خود رین هم به لحاظ روحی آرام و قرار ندارد.

خانواده تصمیم می‌گیرند برای اینکه بتوانند راحت‌تر با مرگ گاتری کنار بیایند، خانه‌ی خود را در ورمونت با اسباب و اثاثیه‌‌اش رها کرده و عازم نیویورک شوند. رین به ناچار با پدر و مادرش همراه می‌شود اما زندگی در شهر بزرگی مثل نیویورک برای او زیادی ترسناک است. او هنوز هیچ تصوری از زندگی در این شهر پرسروصدا ندارد.

تعلیق، فلش‌بک به گذشته و رخدادهای آن، همچنین روایت پرکشش و گیرای لیندزی استودارد (Lindsey Stoddard) در کتاب درست مثل باران (Right as Rain)، این رمان را به داستانی جذاب بدل کرده است. به‌ویژه وقتی مخاطب لایه‌لایه پی به درون‌مایه‌ی اصلی داستان می‌برد، خواندن این رمان، بیش‌ازپیش برایش دلنشین خواهد بود.

در سالگرد مرگ گاتری، جروبحث‌های خانوادگی به اوج خود می‌رسد. رین که خود را در به وجود آمدن این اوضاع مقصر می‌داند، تلاش می‌کند تا خانواده را به آرامش دعوت کرده و خوشبختی سابق را به خانه بیاورد. در‌عین‌حال، باید تلاش کند رازی را که در دل دارد، هرگز برملا نکند.

خانواده‌ی رین به دنبال شروعی تازه هستند. آغازی که به آن‌ها کمک کند خاطرات فرزند ازدست‌رفته را فراموش کنند؛ اما همین خاطرات برای رین مفهوم دیگری دارند. او با کوچکترین اتفاقات روزمره، گریزی به این خاطرات می‌زند تا تصاویر برادرش را در ذهن بیدار کند. از یک طرف مادر رین که پژوهشگر مغز انسان است اعتقاد دارد برای رها شدن از اتفاقات تلخ گذشته، باید رنگ دیگری به زندگی خود بدهند اما از طرف دیگر هم «هنری»، پدر رین همچنان به گذشته‌ی خود دلبستگی زیادی دارد. علی‌رغم مخالفت‌های ریز و درشت رین و پدرش، آن‌ها راهی نیویورک می‌شوند تا شروعی دوباره داشته باشند. بااین‌حال، رین تا چه زمانی توان این را دارد که راز خود را در سینه حبس کند؟

صبا زردکانلو این رمان بی‌نظیر و معمایی را به فارسی برگردانده و نشر پرتقال نیز آن را به نوجوانان فارسی‌زبان ارائه کرده. کتاب درست مثل باران، نوشته‌ی لیندزی استودارد از نمونه‌های موفق ادبیات نوجوان به‌شمار می‌رود که خواندن آن را به مخاطبان این رده‌ی سنی توصیه می‌کنیم.

جوایز و افتخارات کتاب درست مثل باران

• نامزد جایزه‌ی کتاب خوانندگان ترومن در سال 2022
• بهترین کتاب از سوی نشریه‌ی کرکس (kirkus) در سال 2019

نکوداشت‌های کتاب درست مثل باران

• صادقانه، دلخراش و امیدوارکننده! (اسکول لایبرری ژورنال)

• استودارد در ساختن قهرمان‌های قوی و پرجنب‌و‎جوش مهارت بالایی دارد. (نیویورک تایمز)

• استودارد داستان زیبایی درباره‌ی دختری سرسخت نوشته است که بسیاری از خوانندگان می‌توانند با او ارتباط برقرار کنند. (بوک‌لیست)

• من واقعاً تحت‌تأثیر این داستان تازه دربار‌ه‌ی یک قهرمان جوان و تلاش او برای محافظت از خانواده‌اش قرار گرفتم. (سارا پنی پکر، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)

• این رمان از نظر من بسیار صادقانه است و با طیفی از موضوعات دشوار همراه شده که دیدگاهی فراگیر از ویژگی‌های یک خانواده به شما ارائه می‌دهد. (هفته‌نامه‌ی ناشران)

کتاب درست مثل باران برای چه کسانی مناسب است؟

اثر پیش‌رو، داستانی‌ست بسیار عاطفی و مؤثر که مخاطبان را مجذوب خود می‌کند. خواندن کتاب درست مثل باران را به تمامی نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های درام پیشنهاد می‌کنیم.

با لیندزی استودارد بیشتر آشنا شویم

لیندزی استودارد، نویسنده‌ی مطرح حوزه‌ی نوجوان، در ورمونت متولد شده است. علاقه به خواندن قصه و کتاب به دوران کودکی او برمی‌گردد. لیندزی به مدت دوازده سال، در محله‌ی واشنگتن هیتز، در زمینه‌ی آموزش زبان انگلیسی فعالیت داشته که این تجربه‌ی طولانی‌مدت در سبک نگارش و داستان‌نویسی او نیز به خوبی دیده می‌شود. او هم‌اکنون همراه با همسر و دو فرزندش در ورمونت سکونت دارد. «قبل از فراموشی» عنوان کتاب دیگر اوست.

در بخشی از کتاب درست مثل باران می‌خوانیم

دلم می‌خواهد سرش داد بزنم. داد بزنم و بگویم که او می‌تواند توی نیویورک یک تخت جدید، آپارتمان جدید و یک کار جدید توی بیمارستان پرِسبیتِریَن کلمبیا پیدا کند و باز درباره‌ی مغز آدم‌ها پژوهش کند، ولی من دوستان جدید، معلم‌های جدید و مربی دوومیدانی جدید نمی‌خواهم، مخصوصاً امسال! تازه چیزی هم تا آخر سال تحصیلی نمانده.

ولی هر بار می‌خواهم سرش داد بزنم، یادم می‌آید وقتی چهل‌وپنج روز پیش نشست کنارم و با من حرف زد و نظرم را درباره‌ی اثاث‌کشی قبل از تمام شدن سال پرسید، سرم را تکان دادم و گفتم باشد. گفتم باشد، چون اول ژوئن توی بیمارستان نیویورک به پژوهشگری احتیاج دارند که توی یک هفته، قبل از یک کنفرانس بزرگ تیمشان را تکمیل کند، آن‌هایی که روی مغز تحقیق می‌کنند می‌دانند تشکیل تیم چقدر مهم است. گفتم باشد، چون با اینکه هیچ‌وقت دکتر سین را ندیده‌ام، 278 روز است شروع کرده‌ام به خواندن وبلاگش درباره‌ی خانواده‌ها و غم ازدست‌دادن، او می‌گوید شروع‌های تازه می‌تواند به خانواده‌های عزادار برای تحمل این غم کمک کند.

گفتم باشد، چون یادم هست چه‌کار کردم؛ و یادم هست که هیچ‌کس نمی‌داند من چه‌کار کرده‌ام. می‌دانم اگر آن کار را نکرده بودم، هنوز همه‌چیز عادی بود و هیچ‌کس نمی‌خواست با عجله جایی برود یا تمام روز را توی اتاقِ دربسته بماند.

به خاطر همین به‌جای اینکه وقتی مامانم با عجله از پله‌ها می‌رود بالا پشت سرش داد بزنم، قولنج انگشتانم را می‌شکنم و کارتن‌هایی را که کنار درِ ورودی چیده شده، می‌شمارم. حوله. کتاب. لباس‌ ‌مگی. لباس هِنری. لباس رِین. آشپزخانه. وسایل مدرسه‌ رِین. باغچه.

فهرست مطالب کتاب

فصل 1: خاک
فصل 2: آن شب
فصل 3: اثاث‌کشی
فصل 4: خداحافظی
فصل 5: آن شب
فصل 6: 463 کیلومتر
فصل 7: هایتس
فصل 8: آپارتمان سی‌ویک
فصل 9: آن شب
فصل 10: مثل یک دختر
فصل 11: کافه‌ی همیلتون‌هایتس
فصل 12: آن شب
فصل 13: مردی به نام نِستِر
فصل 14: معامله با فرانکی
فصل 15: دست دادن رمزیِ تیم
فصل 16: سالگرد
فصل 17: آن شب
فصل 18: یکّه و تنها
فصل 19: کاری که از دستم برمی‌آید
فصل 20: درهای بسته
فصل 21: دورِ شست‌وشو
فصل 22: کمی فاصله
فصل 23: آن شب
فصل 24: نقشه‌ها
فصل 25: عملیات نجات خانه‌ی خانم دِیسی
فصل 26: بهترین شکلا‌ت ‌داغ
فصل 27: همه‌ی چیزی که در توان داریم
فصل 28: کارتن باغچه
فصل 29: کلیسا
فصل 30: آن شب
فصل 31: شجاعت
فصل 32: بازی‌های حافظه
فصل 33: شعرها
فصل 34: شعرخوانی
فصل 35: پانزده ژوئن
فصل 36: آن شب
فصل 37: پرواز
فصل 38: دوبرابر بلندتر از قبل
فصل 39: فوق‌العاده
سپاسگزاری