معرفی و دانلود کتاب زیر آسمانی به رنگ خون

معرفی کتاب زیر آسمانی به رنگ خون

کتاب زیر آسمانی به رنگ خون نوشته‌ی مارک سولیوان، از پرفروش‌ترین‌های آمازون و گودریدز، اثری ماندگار در زمینه جنگ جهانی دوم است و تراژدی تبدیل شدن پسر نوجوان ایتالیایی را به یک قهرمان ملی گمنام روایت می‌کند.

دربارۀ کتاب زیر آسمانی به رنگ خون:

این کتاب معروف بر اساس داستان حقیقی زندگی یک قهرمان گمنام نوشته شده و در سال 2017 جزو پر بازدیدترین کتاب‌های گودریدز بوده است. زیر آسمانی به رنگ خون (Beneath a Scarlet Sky) روایت پسر نوجوان ایتالیایی به نام پینو است که در رویاهای خویش سیر می‌کند و علاقه‌ای به درگیر شدن با جنگ و نازی‌ها ندارد. او در زندگی رویاگونه‌اش به موسیقی و غذاها و برقراری ارتباط با افراد جدید علاقمند است که ناگهان با بمب‌باران شدن خانه‌اش در میلان، کاخ آرزوهایش فرو می‌پاچد و به یک راه آهن زیرزمینی پناه می‌برد.

او در آن‌جا به یهودیان فراری کمک می‌رساند و با دختری به نام آنا آشنا می‌شود. پینو که دلباختۀ آناست برای نجات جان او به عضویت سربازی آلمان‌ها در می‌آید، کاری که ظاهراً کم خطر به نظر می‌رسید، اما پس از آسیب دیدگی‌اش به عنوان راننده آدولف هیتلر استخدام می‌شود. او این مسیر پر خطر را تنها به امید داشتن یک زندگی آرام و بی‌دغدغه با آنا ادامه می‌دهد.

مارک سولیوان (Mark Sullivan) داستان را از زاویه دید سوم شخص روایت می‌کند، زاویه دیدی که برای روایت داستان‌های تاریخی قالب مناسبی به شمار می‌آید، او با هنر داستان نویسی بی‌بدیلش تجربه‌ای تراژدی از خواندن رمان را به شما عرضه می‌کند.

افتخارات کتاب زیر آسمانی به رنگ خون:

- حضور در لیست 20 کتاب برتر گودریدز سال 2017
- بهترین کتاب ماهانه گودریدز
- پرفروش‌ترین کتاب USA Today
- کسب رتبه نخست فروش در سایت آمازون

نکوداشت‌های کتاب زیر آسمانی به رنگ خون:

- کتاب زیر آسمانی به رنگ خون، داستانی حقیقی از تلاش‌های یک جوان ایتالیایی برای مقابله با نازی‌ها را روایت می‌کند. (Shelf Awareness)
- داستان هیجان انگیزی که تلاقی قهرمانی و تراژدی‌ست. این اثر زرد مانند یکی از آن عکس‌های سیاه و سفید نمادین جنگ جهانی دوم است: چهره‌ای از امید و اشک، داستان یک زندگی کوچکی که در نهایت به اهمیت زیادی رسید. (Andrew Gross)
- رمانی جذاب و گیرا؛ تحقیقات دقیق این رمان که درباره جنگ جهانی دوم و مرد شدن پسری جوان است را روایت می‌کند. (RT Book Reviews)
- مارک سالیوان نویسندۀ توانایی است، نثری قوی و روح انگیز او باعث تداعی حماسه‌های زمان جنگ می‌شود. (Gregg Hurwitz)

کتاب زیرآسمانی به رنگ خون به چه افرادی پیشنهاد می‌شود؟

خواندن این رمان هیجان انگیز به تمامی علاقمندان رمان‌های تاریخی و دوستداران ادبیات داستانی حماسی توصیه می‌شود.

با خالق شاهکار زیر آسمانی به رنگ خون، بیشتر آشنا شویم:

مارک سولیوان، نویسنده و خبرنگار آمریکایی، متولد سال 1958 در بوستون است. او پس از اخذ مدرک لیسانس زبان انگلیسی از کالج همیلتون، به فعالیت داوطلبانه در سپاه صلح، مشغول شد و در آفریقای غربی به کودکان عشایر و مناطق محروم، زبان انگلیسی آموزش داد. وی هنگامی که به ایالات متحده بازگشت، تحصیلاتش را در رشته روزنامه‌نگاری ادامه داد و پس از مدتی همکاری‌اش را به عنوان خبرنگار در رویترز آغاز کرد.

سولیوان داستان نویسی را به طور جدی و حرفه‌ای از سن سی سالگی آغاز کرد و نخستین اثرش به نام «سقوط» با استقبال گسترده‌ای رو‌به‌رو شد و توانست عنوان پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز را به خود اختصاص دهد.

در بخشی از کتاب زیر آسمانی به رنگ خون می‌خوانیم:

آسمان دلش را باز کرد و سیلاب آغاز شد. پینو که مثل موش آب‌کشیده شده بود ولی از این موضوع ککش نمی‌گزید، به دنبال میمو دوید به‌طرف منطقۀ مد و شیک‌پوشی. حالا دیگر آنا را داشت که با او به سینما بیاید. دختر بله را گفته بود. از شدت هیجان تقریباً داشت به هذیان می‌افتاد.

برادرها خیس آب بودند و موقعی که سر پایین گرفته بودند و داشتند یک‌کله می‌دویدند به‌طرف والیجریا آلبانزه یا همان مغازۀ چمدان‌فروشی و تولیدی دایی‌شان در ساختمانی به رنگِ زنگِ آهن در شمارۀ 7 خیابان پیترو وری، رعدوبرق هجوم آورده بود.

پسرهای خیس و تلیس وارد مغازه‌ای دراز و باریک شدند که آن‌ها را غرق در بوی نشاط‌انگیز چرم تازه کرد. قفسه‌ها پر بود از چمدان و جامه‌دان و صندوق لباس و کیف‌دستی و ساک‌های ظریف و قشنگ. داخل ویترین شیشه‌ای کیف‌پول‌های چرمی بافت‌دار بود و جاسیگاری‌های پرداخت‌کاری‌شدۀ زیبا و کیف‌های کتابی‌شکل. دو مشتری در مغازه بود، یکی‌شان زن مسنی بود نزدیک به در و پشت‌سر او و تهِ مغازه، یک افسر نازی در یونیفورم سیاه و خاکستری.

پینو داشت افسر را تماشا می‌کرد، ولی گوشش به پیرزن بود که می‌گفت: «کدوم‌یکی، آلبرت؟»

مرد پشت پیشخان گفت: «همون که دلتون می‌گه.» مرد درشت‌قامت بود و توپر و سینه‌ای فراخ داشت و سبیل. کت‌وشلوار خاکستری زیبایی بر تن کرده بود و پیراهن سفیدرنگ و پاپیونی شیک با دایره‌های سفید در زمینۀ آبی.
پیرزن با لحنی شاکی گفت: «آخه من هر دو رو دوست دارم.»

مرد دستی به سبیلش کشید، خندید و گفت: «پس هر دو رو بخرین.»

زن کمی مردد ماند و بعد نخودی خندید. «شاید، پس همین کار رو می‌کنم!»

مرد گفت: «عالی! عالی!» دست‌هایش را به هم مالید. «گرتا، می‌شه برای این بانوی باشکوه که چنین سلیقۀ بی‌کم‌وکاستی داره، جعبه بیاری ببندیم؟»

زن‌دایی اتریشی پینو در جواب گفت: «الان دستم بنده، آلبرت.» گرتا داشت با مشتریِ نازی صحبت می‌کرد. زنی بود قدبلند و لاغر با موهای خرمایی کوتاه و لبخندی آسان‌گیر. آلمانی سیگار می‌کشید و داشت یک جاسیگاری را که پوشش چرمی داشت، ورانداز می‌کرد.

پینو گفت: «جعبه‌ها رو برات می‌آرم، دایی آلبرت.»

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
بخش اول: هیچ‌کس نباید بخوابد
بخش دوم: کلیساهای خدا
بخش سوم: کلیساهای انسان
بخش چهارم: بی‌رحم‌ترین زمستان
بخش پنجم: «انتقام از آن من است» چنین می‌گوید پروردگار
پی‌آمد
تقدیر و تشکر
درباره نویسنده