معرفی و دانلود کتاب محمود و نگار
برای دانلود قانونی کتاب محمود و نگار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب محمود و نگار
«پارله وو فرانسه؟». جمعیت هاج و واج به زن فرانسوی خیره شدهاند. هیچکس نمیداند زن چه میگوید! کل استانبول بسیج شدهاند تا به این توریست خارجی کمک کنند، اما اوضاع مدام بدتر میشود. کتاب محمود و نگار مجموعهای از داستانهای کوتاه است که مضامین انتقادی و اجتماعی را به زبان طنز بازگو کرده است. عزیز نسین ما را با وضعیت اجتماعی و سیاسی ترکیه آشنا میکند و میکوشد تا نسبت به معضلات اجتماعی آگاه شویم.
دربارهی کتاب محمود و نگار
کتاب محمود و نگار (Mahmut ile Nigâr) داستانهای متعددی دارد و ما ابتدا بهسراغ داستان قدغن میرویم. شاید از خودتان بپرسید چرا این داستان؟ که باید بگوییم هنگامی که این اثر را بخوانید شباهتش با زیست و روزگارمان را حس خواهید کرد. کارمندان ادارهای که در داستان قدغن با آنها ملاقات میکنید، دیروز باز هم شاهد نصب تابلوی تازهای در اداره بودند! مدیریت محترم این اداره قانونی جدید تصویب کرده: «باز کردن پنجره ممنوع است!» این قانون بهسرعت با خطی پررنگ روی کاغذی سفید نوشته و جلوی چشم همه نصب شده است. درست مثل تابلویی که پریروز وسط زمین خشک و بیعلف نصب کردند و رویش نوشتند: «کندن گلهای باغچه ممنوع است!» حالا هم روی درهای اداره، چند تابلو با عبارت «ورود ممنوع است!» خودنمایی میکنند. اگر همینطور پیش برود، کارکنان باید از دیوار بالا بروند یا با چتر نجات از آسمان فرود بیایند تا به محل کارشان برسند! در چنین شرایطی، عجیب نیست اگر بگوییم پرکارترین فرد این اداره، تابلونویس آنجاست! تنها کسی که مدام مشغول کار است، اوست؛ هر روز مشغول طراحی و نوشتن دستورالعملهای جدید ممنوعیت.
این تابلوهای «ممنوع» مثل یک اپیدمی همه جا را گرفتهاند و بهجای نظم و انضباط، بیشتر باعث سردرگمی و تمسخر شدهاند. برای مثال، پیش از نصب تابلوی «ورود سگ ممنوع»، هیچکس حتی فکر نمیکرد که حیوان خانگیاش را با خود به اداره بیاورد. اما از روزی که این تابلو نصب شد، ناگهان این اداره پر شده است از سگهای جورواجور! حالا کارمندان یا با سگهای خود میآیند یا برای سگ همکارشان غذا میآورند. حیاط اداره به باغوحشی از سگها بدل شده است؛ آن هم به لطف همان کسی که فکر می کند با ممنوعیت، همهچیز را تحت کنترل خود میگیرد!
این داستان طنزآمیز از کتاب محمود و نگار نوشتهی عزیز نسین (Aziz Nesin)، تصویری کنایهآمیز از واقعیتهای تلخ جامعهای بیمار و گرفتار در پیچ و خم قوانین بیمنطق را به ما نشان میدهد. این کتاب، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که اوضاع اجتماعی و سیاسی ترکیه (در حدود دو دهه پیش) و حتی بسیاری از کشورهای جهان سوم را به زبانی طنزآلود روایت میکند. عزیز نسین روزنامهنگار و طنزپردازی برجسته است که در آثارش بیشتر از آنکه بخواهد ساختارهای پیچیدهی داستاننویسی را رعایت کند، تلاش میکند با زبانی ساده و بیپرده، مشکلات اجتماعی را فریاد بزند. او با جسارت، نقدهایش را بر پیکرهی جامعه وارد میکند و در این مسیر، از طنز بهعنوان ابزاری قدرتمند برای عبور از تیغ سانسور و فشارهای سیاسی بهره میگیرد.
نکتهی جالب اینجاست که خوانندهی آثار عزیز نسین، در میان خندههای گاهبهگاه، عمق فاجعه را احساس میکند. موقعیتهایی که در ابتدا خندهدار به نظر میرسند، بهتدریج ماهیت تلخ و واقعی خود را آشکار میکنند. مثلاً در داستان «شراکت مزه نمیده»، نسین با لحنی طنزآمیز به رقابتهای ناسالم اقتصادی میپردازد و نشان میدهد که چطور برخی افراد برای حذف رقیب، دست به هر نیرنگ و خیانتی میزنند؛ چیزی که برای بسیاری از ما کاملاً آشناست.
در داستان اصلی محمود و نگار نیز، بهخوبی میتوان فضای درهمریختهی سیاست را دید. ماجرای دو جوان عاشق که بهخاطر دشمنی سیاسی پدرانشان، نمیتوانند با یکدیگر ازدواج کنند، بازتابی از دخالتهای بیپایان سیاست در زندگی خصوصی مردم است که موجب میشود عشق هم در برابر دیوارهای حزبی کم بیاورد.
یکی دیگر از داستانهای قابلتأمل کتاب محمود و نگار، «چپ و راست» است. در این داستان، دو حزب مختلف بر سر نوسازی خیابانها رقابت میکنند، اما هدف هیچکدام بهبود وضع مردم نیست. هر کدام فقط به دنبال سهم بیشتر از بودجهاند و خرابی خیابانها و آزار مردم برایشان اهمیتی ندارد. عزیز نسین بهخوبی نشان میدهد که چگونه خودخواهی و بیکفایتی مسئولان، زندگی مردم را به نابودی میکشاند.
در نهایت، آنچه آثار عزیز نسین را ارزشمند میسازد، همین ترکیب طنز و حقیقت است. او واقعیتهای تلخ را طوری بازگو میکند که هم بخندیم و هم بیندیشیم؛ عزیز نسین ما را میخنداند، اما خود میدانیم که پشت این خندهها، زخمی عمیق پنهان شده است.
کتاب محمود و نگار با ترجمهی ارسلان فصیحی در انتشارات ققنوس منتشر شده است.
کتاب محمود و نگار برای چه کسانی مناسب است؟
ساختار مغز انسان بهگونهای عمل میکند که شوربختی و معضلات بیش از حد را نمیتواند بپذیرد و باید هر طور شده وضعیت را برای خودش قابل تحمل کند؛ بنابراین بهسراغ شوخطبعی و کمدی میرود تا رنجهای گزنده و مصیبت بیپایان را بر خود هموار و شیرین سازد؛ همانند کاری که طنزپردازانی چون عزیز نسین انجام میدهند. کتاب محمود و نگار مجموعهای است متشکل از داستانهای کوتاه و طنز که همهی آنها در پی نقد اجتماع و وضع موجودند. این اثر برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه و طنز مناسب است.
در بخشی از کتاب محمود و نگار میخوانیم
در اوج نومیدى بودم که یکدفعه صداى سوت بلند شد؛ آن هم چه سوتى... سوتى که کرِ مادرزاد هم مىشنیدش. تا صداى سوت بلند شد جمعیتى که آنطور به هم گره خورده بود در یک چشم به هم زدن باز شد. براى مرد سوتدار راه باز کردند. نگاه کردم دیدم موساى خودمان است... فریاد زدم: «موسى!!!...»
مىتوانستم فریاد بزنم و بگویم: «اوهوى پسر، موسى!» اما لابد به خاطر احترام به سوت نتوانستم اینطورى بگویم. موسى تا صدایم را شنید، دستم را گرفت و از میان جمعیت بیرونم برد. شروع کردیم به راه رفتن. تا راهمان بند مىآمد، موسى سوتش را در مىآورد. کسانى که صداى سوت را مىشنیدند، همدیگر را زیر پا له مىکردند و فرار مىکردند و راه را براى ما باز مىکردند. موسى از جلو و من پشت سرش رفتیم و رفتیم تا جلو در استادیوم رسیدیم. موسى یک سوت هم جلو در زد. مأمور جلو در گفت: «بفرمایید» و براى ما راه باز کرد. از لاى نردههاى ورودى گذشتیم و بعد از این که نفسمان سرِ جایش آمد، از موسى پرسیدم:
«پسر، موسى، مگه تو مدیرکل تربیتبدنى شدهى؟ چه جوریه که سوتو گرفتهى دستت و هر جا سوت مىزنى همه مىرن کنار و واسهت راه واز مىکنن؟»
گفت: «منو ول کن. از خودت بگو، کار و بارت چطوریه؟»
«من؟ ول مىگردم علاف نباشم. کارم کجا بود؟ یه ماهه دنبال کار مىگردم. اما کو کار!؟ الآن هم که داشتم مىاومدم تو همین فکر بودم. با خودم مىگفتم آرایش بکنم و خودمو شکلِ زنا دربیارم. بهشون حق مىدم. من هم اگه بخوام کسى رو بیارم پیشم کار بکنه، به جاى این که یه مرد نرهغول رو استخدام بکنم، یه زن خوشگل انتخاب مىکنم. یه موقع فکر بد نکنى ها... خب مىگم هر دوشون مگه یه کارو انجام نمىدن؛ اینجورى دستکم مىبینى جلوت یه زن خوشگل نشسته و داره کارشو مىکنه، دلِ تو هم واز مىشه...»
موسى گفت: «اینطور که پیداست پاک ذلّه شدهى...»
«چه جور هم! مىدونى پنج ماه بىکار موندن یعنى چى؟»
فهرست مطالب کتاب
محمود و نگار
درست مىشه ایشاللا
چپ، راست
شهروندان عزیز
دقیقهاى یک زایمان
قهرمان آزادى
قدغن
پَه نَه پَه، معلومه که مىشناسمش
شراکت مزه نمىده
خرابکار
هرج و مرج
اشراف
خرس جنبان
پارله وو فرانسوى
آخ اگر آینده نداشتم
آقاى سوت
به طرف پرتگاه مىرویم
خدمت مقام محترم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب محمود و نگار |
نویسنده | عزیز نسین |
مترجم | ارسلان فصیحی |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 216 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-278-019-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان طنز خارجی، کتابهای داستان کوتاه خارجی |