معرفی و دانلود کتاب مدادرنگی

معرفی کتاب مدادرنگی

کتاب مدادرنگی نوشته‌ی ناهید هاشمیان رمانی خواندنی است که تمرکز آن بر شخصیت یک مادر و جهان ذهنی اوست و در شهر مشهد روایت می‌شود. موضوع اصلی این رمان، شکاف نسلی و اختلاف اندیشه بین نسل‌ها است.

درباره‌ی کتاب مدادرنگی

کتاب مدادرنگی اثر ناهید هاشمیان برای اولین بار در سال 1398 به چاپ رسید. این رمان ایرانی ماجرای یک خانواده‌ی چهار نفره را روایت می‌کند. مادر استاد دانشگاه است و دو فرزند دختر و پسر دارد. پدر خانواده در سفر است و مادر ناگهان متوجه می‌شود بین او و فرزندانش فاصله‌ای وجود دارد که پیش از این هرگز به چشمش نیامده بود. علاوه بر این شکاف نسلی که سوژه‌ی اصلی کتاب مدادرنگی است، نویسنده به شکاف فرهنگی و احساسی میان مادر و پدر خانواده نیز اشاره می‌کند. مادر خانواده در رمان حاضر نقشی محوری دارد و کلیت داستان پیرامون او و ذهنیت‌اش نگارش شده است.

نویسنده‌ی کتابْ مدادرنگی را از زاویه‌ی دید راوی سوم شخص یا همان دانای کل روایت می‌کند و در عین حال نقش مادر خانواده را در داستان پررنگ‌تر کرده است. او باید هم اختلاف میان خود و همسرش را حل‌و‌فصل کند و هم به مدیریت شکاف نسلی بین خود و فرزندانش بپردازد. هاشمیان در قالب رمان مدادرنگی این موضوع را بررسی می‌کند که واکنش والدین به شکاف بین نسلی چطور باید باشد تا ارتباط بین والدین و فرزندان دچار مشکل نشود.

در نهایت، به اعتقاد نویسنده خانواده مانند یک جعبه‌ی مدادرنگی است و رنگ‌ها نباید یکدیگر را مجبور به تغییر کنند، بلکه باید در کنار هم به تعاملی سازنده برسند. زبان نویسنده در روایت داستان بسیار ساده و روان است و مخاطب به‌خوبی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. کتاب مدادرنگی بیست‌ودومین اثر ناهید هاشمیان است. این نویسنده‌ی پرکار داستان‌نویسی و ادبیات را دوست دارد و در بیشتر رمان‌هایش فارغ از فرم به خود داستان و محتوای آن توجه داشته است.

کتاب مدادرنگی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن رمان و داستان‌های ایرانی علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنیم کتاب مدادرنگی را بخوانید.

با ناهید هاشمیان بیشتر آشنا شویم

ناهید هاشمیان نویسنده و رمان‌نویس ایرانی است که در سال 1346 در بجنورد به دنیا آمد. او تحصیلات دانشگاهی خود را در دو رشته‌ی مهندسی الکترونیک و صنایع ادامه داد. او از ابتدا به نویسندگی علاقه داشت و نوشته‌هایش همواره مورد تأیید و تحسین معلمان و مخاطبان قرار می‌گرفت. به همین دلیل او تصمیم گرفت داستان‌ها و رمان‌هایش را به چاپ برساند تا افراد بیشتری نوشته‌های او را بخوانند. از جمله آثار این نویسنده‌ی ایرانی می‌توان به کتاب‌های «مدادرنگی»، «پیشکسوتان سخن می‌گویند»، «رهیده»، «زیر یک سقف»، «مامان طلعت»، «یک شب پرستاره»، «لپ قرمزی» و «سلام کتاب» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب مدادرنگی می‌خوانیم

چرا هنوز نخوابیدی مامان؟

یک کم کار دارم. می‌خوابم دخترم.

هر دو با هم بالا آمدند و ریحانه چایش را آرام حمل می‌کرد که نریزد.

نگار خوابش نمی‌برد. نمی‌دانست رضا کجا رفته. فقط گفته بود با بچه‌های مدرسه می‌رود. خاطرش از آن‌ها جمع بود. آن‌ها همگی یکدست بودند. بچه‌های تیزهوش درس‌خوانی بودند. نگار فکر کرد شاید در تهران تحت تاثیر کسی قرار گرفته. با خودش گفت که پایتخت است دیگر! همه رقم آدم دارد.

صدای مسواک زدن ریحانه می‌آمد. ریحانه به اتاقش رفت و چراغش خاموش شد.

صدای باز شدن درب و ماشین که آرام به حیاط می‌خزید سکوت نیمه شب را شکست. رضا بود. به اتاقش رفت و نگار فهمید که بدون مسواک زدن می‌خوابد. کمی بعد چراغ اتاق رضا هم خاموش شد. همه خوابیده بودند.

نگار به اتاق ریحانه رفت. بی‌صدا و آرام زیر پتو خوابیده بود. رضا در اتاقش را بسته بود. آرام وارد اتاق شد. به محض ورود یکه خورد. بوی الکل در فضای اتاق پیچیده بود. به سمت رضا آمد. پتو را به کناری انداخته بود. آرام پتو را رویش کشید و وقتی پتو را روی شانه‌هایش می‌کشید بوی سیگار هم به مشامش خورد. اشتباه نمی‌کرد. قلبش فرو ریخت. بی‌صدا از اتاق بیرون آمد و در را پشت سرش بست. قلبش چنان می‌زد که گمان کرد در سکوت شب صدایش را می‌شنود.