معرفی و دانلود کتاب پدر به شکار رفته

معرفی کتاب پدر به شکار رفته

مری هیگینز کلارک، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز، در کتاب پدر به شکار رفته ما را با اسرار مرموز زندگی یک خانواده‌ روبه‌رو می‌کند. ما در این اثر داستانی درخشان با زندگی دو خواهر همراه می‌شویم که پس از آتش‌سوزی کارگاه خانوادگی‌شان، با سؤال‌های مرموز و عجیبی درباره‌ی گذشته‌ی خانواده‌‌ی خود مواجه می‌شوند. سؤال‌هایی که خطرات فراوانی پیش روی دو خواهر داستان قرار می‌دهد و زندگیشان را تهدید می‌کند. این اثر از پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز بوده است.

درباره‌ی کتاب پدر به شکار رفته

در این کتاب معمایی که نوشته‌ی مری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark) معروف به ملکه‌ی معما است، ما با داستانی معمایی و رازآلود روبه‌رو می‌شویم. کتاب پدر به شکار رفته (Daddy's Gone A Hunting) اثری خیره‌کننده و مهیج از این نویسنده‌ی ژانر معمایی-جنایی است. هینگیز کلارک این اثر داستانی را با رازهایی مبهوت‌کننده، سؤال‌هایی پیچیده درباره‌ی هویت شخصیت‌ها و شخصیت‌هایی خیره‌کننده که هرکدامشان ممکن است یک قاتل جانی باشد، آمیخته تا بار دیگر توانایی‌هایش را به رخ بکشد.

داستان با انفجاری مهیب در یک کارگاه بازسازی عتیقه‌جات رخ می‌‌دهد. انفجاری که تمام کارگاه که ساخته‌ی پدربزرگ خانواده بوده را -به همراه بخش موزه که تمام عتیقه‌های قدیمی برای تماشای عموم آن جا گذاشته شده بودند- به خاکستر می‌نشاند. از دل این اتفاق و خاکسترهایی که به جا می‌ماند، رازهایی تکان‌دهنده و مهیب بیرون می‌آید و سؤال‌هایی مهم در ذهن خواننده می‌سازد. کیت کانلیِ حسابدار، نیمه‌شبی که انفجار رخ داد، در این کارگاه خانوادگی مشغول چه کاری بوده است؟ چرا هنرمند بازنشسته‌ی بی‌اخلاق، گاس، با او بوده است؟ این انفجار چه ارتباطی با دختر جوانی که سال‌ها پیش ناپدید شده بود دارد؟ اکنون، کیت در حالت اغما به سر می‌برد و گاس مرده است. حال کیت چگونه می‌خواهد سر از این رازهای پی‌درپی سربه‌مهر دربیاورد؟ چگونه می‌خواهد خواهرش را از خطراتی که تهدیدش می‌کند مطلع کند؟

مری هیگینز کلارک به ماهرانه‌ترین روش پاسخ‌ها را پیش روی ما می‌گذارد. روشی که باعث شده این نویسنده‌ی آمریکایی همچنان که سه سال از مرگش می‌گذرد جز پرفروش‌ترین نویسنده‌های ژانر معمایی در سطح بین‌المللی باشد. این کتاب که از پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز بوده است با ترجمه‌ی روان و بی‌نقص الگا کیایی و به همت انتشارات لیوسا در دسترس فارسی‌زبانان قرار گرفته و شما می‌توانید از طریق سایت کتابراه به راحتی به این کتاب الکترونیکی دسترسی پیدا کرده و از خواندن آن لذت ببرید.

نکوداشت‌های کتاب پدر به شکار رفته

• سخت و قوی... وصل شدن اعمال به تصمیمی حیرت‌آور. (Publishers weekly)

• با داستانی پیچیده‌ و غیرمنتظره، شخصیت‌های جالب و روایتی تُرد و ریزبینانه. مری هیگینز کلارک بار دیگر جادوی ادبیات را به نمایش می‌گذارد. (Tucson citizen)

• مری هیگینز کلارک در داستانی آشنا از افرادی که بین گناه‌های گذشته و مصیبت‌های اکنونشان گیر افتاده‌اند، یک راز پیچیده‌ی خانوادگی را دنبال می‌کند. (نقد کتاب Kirkus)

• مری هیگینز کلارک بار دیگر اثری برنده ارائه می‌کند. با پیش رفتن داستان، توجه شما که تماماً معطوف به خط داستانی شده، بر آن خیره می‌ماند و با آن پیش می‌رود. او پلا‌ت‌های داستانی متعدد را به روشی باورپذیر بیان می‌کند. طرفداران او کتاب پدر به شکار رفته را به قفسه‌ی کتاب‌های ارزشمند خود منتقل خواهند کرد. (Richmond Times Dispatch)

کتاب پدر به شکار رفته برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای تمام مخاطبان ادبیات معمایی و ادبیات جنایی قطعاً کتابی درخور توجه و جذاب خواهد بود. در کنار اینکه این کتاب پرفروش اثری مهم برای مخاطبان جدی ادبیات در تمام ژانرهاست. پدر به شکار رفته با نظرات مثبتی که از مخاطبان و منتقدین کسب کرده، بی‌شک می‌تواند برای هرکسی کتابی لذت‌بخش و مناسب باشد.

با مری هیگینز کلارک بیشتر آشنا شویم

پرفروش‌ترین نویسنده‌ی نیویورک تایمز، مری هیگینز کلارک، در طول حیاتش چهل رمان معمایی، چهار مجموعه‌ی داستان کوتاه، یک رمان تاریخی، یک زندگی‌نامه و دو کتاب کودک نوشته ‌است. او با همکاری نویسنده‌های برتر دیگر هم آثار قابل‌توجهی خلق کرده است.

او که در 24 دسامبر سال 1924 در نیویورک آمریکا به دنیا آمده، سه سال پیش، در سال 2020 میلادی چشم از جهان فروبست.

تاکنون بیش از صد میلیون نسخه از آثار او فقط در ایالت متحده‌ی آمریکا فروش رفته است. از دیگر آثار مری هیگینز کلارک می‌توان به کتاب‌های «در خیابانی که تو هستی»، «تو مال منی»، «وانمود کن او را نمی‌بینی» و «بانوی من گریه نکن» اشاره کرد. آثار نامبرده جملگی به زبان فارسی ترجمه شده‌اند.

در بخشی ازکتاب پدر به شکار رفته می‌خوانیم

هانا صبر کرد تا روبرتو دور شود و بعد از اینکه آه کوتاهى کشید، گفت: «جسى، تو از وقتى دانشگاه مى‌رفتیم با خانواده‌ى ما بودى و به اندازه‌ى کافى به اوضاع واردى. بازار تغییر کرده و مردم مثل قدیم اثاثیه‌ى کپى‌شده از روى عتیقه‌هاى واقعى را نمى‌خرند. تا حدود پنج سال قبل هنوز تعداد کمى از نجاران ماهر در کارگاه بودند ولى حالا همه‌ى آن‌ها بازنشسته شده‌اند. بعد از مرگ پدربزرگم، سى سال پیش، پدرم با کمک راس لینک که سال‌ها دست راست پدربزرگ بود، کارگاه را اداره مى‌کرد. اما دوره‌ى نقاهت پدر بعد از آن تصادف مدت‌ها طول کشید و وقتى بالأخره سلامتى‌اش را به دست آورد، انگیزه و علاقه‌اش را به کار از دست داده بود. تا جایى‌که مى‌دانم، نه او و نه برادرش هرگز خودشان را درگیر کار روزانه‌ى کارگاه نمى‌کردند. گمان مى‌کنم آن داستان قدیمى مهاجر صنعتگرى را که مى‌خواست هرچه خودش در جوانى نداشت پسرهایش داشته باشند، درباره‌ى پدربزرگ و پدر و عموى من گفته‌اند.»

هانا از اینکه مى‌توانست به‌راحتى با دوستى که کاملاً به او اعتماد داشت حرف بزند، خوشحال بود. «جس، کارگاه واقعا به بن‌بست رسیده. سر در نمى‌آورم. پدر هر روز ولخرج‌تر مى‌شود. باور مى‌کنى تابستان گذشته یک قایق تفریحى مجلل را براى یک ماه اجاره کرد؟ پنجاه‌هزار دلار در هفته! او قایق اجاره مى‌کند درحالى‌که کشتى خانواده در حال غرق شدن است. از وقتى من و کیت بچه بودیم آرزو داشتیم او با زن مناسبى آشنا شود و ازدواج کند. شاید یک همسر خوب و عاقل مى‌توانست او را مهار کند.» جسى لقمه‌اى را که در دهان داشت فرو داد و گفت: «روراست بگویم، این موضوع همیشه برایم یک علامت سؤال بوده. وقتى مادرت مُرد، پدرت سى‌ساله بود و بیست‌وهشت سال از آن زمان مى‌گذرد.