معرفی و دانلود کتاب کتابخانه پاریس

معرفی کتاب کتابخانه پاریس

رمانی که از ابتدا تا انتهای آن را با لذت می‌خوانید! کتاب کتابخانه پاریس داستان واقعی کتابداران شجاعی را روایت می‌کند که جان خود را به خطر انداختند تا کتابخانه و کتاب‌ها را نجات دهند. جنت اسکسلین چارلز در این رمان راوی زندگی قهرمانانی است که بی‌سروصدا و پنهانی، در جنبش مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم فعالیت می‌کردند. این کتاب پرفروش نیویورک تایمز در سال 2021 نامزد جایزه‌ی گودریدز شده است.

درباره‌ی کتاب کتابخانه پاریس

در این دنیا داستان‌های زیادی هستند که ناگفته مانده‌اند. چه بسیار داستان‌های عاشقانه‌ای که هیچ‌وقت بازگو نشده‌اند، چه بسیار شخصیت‌هایی که در دل تاریخ گم شده‌اند و دیگر هیچ‌وقت اثری از آن‌ها پیدا نخواهد شد و چه بسیار خاطراتی که با مرگ صاحبانشان، به فراموشی سپرده می‌شوند. تعداد اندکی از ما به این داستان‌ها و شخصیت‌های ازیادرفته علاقه‌مند می‌شویم و آن‌ها را برای دیگران نقل می‌کنیم. مطمئناً اگر ما هم جای جنت اسکسلین چارلز (Janet Skeslien Charles) بودیم و با داستانی واقعی از کتابخانه‌ی آمریکایی پاریس در زمان جنگ جهانی دوم برخورد می‌کردیم، بی‌درنگ جرقه‌ی نوشتن یک رمان جذاب به ذهنمان می‌رسید. کتاب کتابخانه پاریس (The Paris Library) از دل همین داستان واقعی متولد شد.

شخصیت اصلی رمان کتابخانه پاریس، برای رسیدن به آرزوی همیشگی‌اش لحظه‌شماری می‌کند: شغل کتابداری در کتابخانه‌ی آمریکایی پاریس. او بالاخره پس از مدت‌ها به هدفش می‌رسد؛ اما شادی او دوام چندانی ندارد. وقتی جنگ جهانی دوم شروع می‌شود، اودیل با خود عهد می‌کند که در تمام طول جنگ به مراجعان کتابخانه خدمت کند. ولی زمانی که نازی‌ها شهر پاریس را اشغال می‌کنند، اوضاع با آن‌چه که اودیل فکرش را می‌کرد متفاوت‌ می‌شود. حالا او باید انتخاب‌هایی بکند و تصمیم‌هایی بگیرد که هیچ‌وقت در زندگی‌اش با آن‌ها روبه‌رو نشده بود. جنگ، زندگی اودیل را دگرگون می‌کند.

از آن‌سو جنت اسکسلین چارلز شخصیت دیگری را به ما معرفی می‌کند. لی‌لی، نوجوانی دبیرستانی که در سال 1983 در مونتانای آمریکا زندگی می‌کند. او دختری منزوی است که آرزو دارد روزی از شهر کوچک مونتانا برود و زندگی جدیدی را تجربه کند. وقتی لی‌لی با همسایه‌ی سالخورده‌اش هم‌صحبت می‌شود، داستانی هیجان‌انگیز را از زبان او می‌شنود: داستان کتابداران سخت‌کوشی که در کتابخانه‌ی آمریکایی پاریس در طول جنگ جهانی دوم کار می‌کردند.

به‌جرئت می‌توان گفت که مهم‌ترین ستاره‌ی این رمان، کتابخانه‌ی آمریکایی پاریس است. بزرگ‌ترین کتابخانه‌ی انگلیسی‌زبان در اروپا که در سال 1920 تأسیس شد، در طول جنگ جهانی دوم هیچ‌گاه تعطیل نشد و کتاب‌های بسیاری را به دست مراجعان خود و همچنین سربازان انگلیسی و فرانسوی رساند. قهرمان واقعی رمان کتابخانه پاریس هم دوروتی ریدر است. زنی که کتابدار ارشد این کتابخانه در جنگ جهانی دوم بود و اتفاقاتی را رقم زد که روایت آن‌ها را در کتاب می‌خوانید. جنت اسکسلین چارلز دو سال در کتابخانه آمریکایی پاریس کار می‌کرد. او ابتدا داوطلبانه کارگاه‌های نویسندگی برای نوجوانان ترتیب می‌داد و سپس مدیر برنامه‌ریز کتابخانه شد. وقتی جنت داستان زندگی دوروتی را می‌شنود،‌ می‌کوشد به گزارش‌های محرمانه‌ی آرشیو انجمن کتابخانه‌ی آمریکا دست یابد. به این ترتیب و با پیدا کردن اسناد زندگی دیگر کتابداران، نگارش کتاب کتابخانه پاریس آغاز می‌شود.

کتاب کتابخانه پاریس بیش از هر چیز دیگری،‌ به ما یاد می‌دهد که چگونه احساسات خود را بیان کنیم؛ پیش از آنکه آن احساسات ما را در خود غرق کنند. جنت اسکسلین چارلز این کتاب را نامه‌ای عاشقانه به کتابخانه‌ها و کتابداران می‌داند. او می‌گوید: «در این عصر دیجیتال کتابخانه‌ها پناهگاه، خانه‌ی دوم و مرکز پیدا کردن حقایق در دنیایی پر از اخبار جعلی است.» جنت اسکلسین سعی دارد با این کتاب به ما یادآوری کند که اکنون بیشتر از گذشته به این پناهگاه فرهنگی نیاز داریم و اگر کتابخانه‌ها نباشند، زندگی ما معنای خود را از دست می‌دهد.

نشر کتاب کوله‌پشتی رمان کتابخانه پاریس را با ترجمه‌ی لیلا کرد روانه‌ی بازار کرده. مترجمی که همیشه به دنبال معرفی رمان‌هایی درباره‌ی کتاب‌ها و کتابخانه‌ها به خوانندگان فارسی‌زبان است.

جوایز و افتخارات کتاب کتابخانه پاریس

• نامزد جایزه‌ی گودریدز در بخش بهترین رمان تاریخی
• کتاب پرفروش نیویورک تایمز
• قرار گرفتن در لیست کتاب‌های پرفروش واشنگتن پست و یو‌اس‌ای تودی
• کتاب منتخب باشگاه کتابخوانی ریچارد و جودی

نکوداشت‌های کتاب کتابخانه پاریس

• به‌عنوان یک پاریسی، یک کرم کتاب و یکی از طرفداران پروپاقرص کتابخانه‌‌ی آمریکایی در پاریس، این رمان را به معنای واقعی کلمه بلعیدم! کتابی جذاب و تکان‌دهنده که میان تاریخ و داستان‌پردازی تعادلی بی‌نظیر به وجود آورده. (تاتیانا دی روسنای، نویسنده‌ی کتاب پرفروش «کلید سارا»)

• رمانی درباره‌ی کتاب، عشق و عاشقان کتاب. مگر کتاب دوست‌داشتنی‌تر از این هم می‌شود؟ داستانی شگفت‌انگیز حول محور کتابخانه‌ای که در دل تاریکی و ناامیدی جنگ، چراغ امید را روشن نگه داشته است. کتابی دل‌انگیز و جادویی. (روت هوگان، نویسنده‌ی کتاب «نگهبان اشیاء گمشده»)

• کتاب کتابخانه پاریس نشان می‌دهد که ادبیات چگونه می‌تواند ما را از زندگی روزمره‌مان جدا کند، باعث ارتباط با دیگران شود و در زمان‌های سخت، مرهم‌ دردهایمان باشد. کتابی کاملاً لذت‌بخش، دل‌نشین و سرزنده. (متیو سالیوان، نویسنده‌ی کتاب «نیمه‌شب در کتابفروشی افکار نورانی»)

• من در آپارتمانی نزدیک محل فعلی کتابخانه آمریکایی در پاریس ساکن بودم، همیشه احساس ارتباطی نزدیک با این کتابخانه داشتم و درباره‌ی داستان آن فکر می‌کردم. بنابراین از جنت اسکسلین چارلز برای نوشتن چنین داستان بدیع و لذت‌بخشی سپاسگزارم. داستان کتابخانه پاریس نقش حیاتی کتاب‌ها را در زندگی‌ به یادمان می‌آورد. (کریستین هارمل، نویسنده‌ی کتاب «آپارتمان خیابان املی»)

• نامه‌ای عاشقانه به پاریس، کتاب‌ها و زیبایی دوستی بین دو نسل. (بوک‌لیست)

کتاب کتابخانه پاریس برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به کتاب و کتابخانه‌ها علاقه دارید، بی‌درنگ رمان کتابخانه پاریس را در اولویت مطالعه‌تان قرار دهید. دوست‌داران رمان‌های تاریخی بدون شک از این اثر جنت اسکسلین چارلز لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب کتابخانه پاریس می‌خوانیم

نویسنده‌ی محبوبم کیست؟ پرسشی که پاسخ به آن محال بود. چطور می‌شد فقط یک نفر را انتخاب کرد؟ راستش، من و خاله‌ام، برای پرهیز از این انتخاب، نویسنده‌ها را دسته‌بندی‌ کرده بودیم - نویسندگان مُرده، نویسنده‌های در قید حیات، خارجی‌ها، فرانسوی‌ها و غیره. به کتاب‌هایی فکر کردم که همین چند دقیقه پیش در سالن مطالعه لمسشان کرده بودم، کتاب‌هایی که تحت‌تأثیر قرارم داده بودند. طرز فکر رالف والدو امرسون برایم تحسین‌برانگیز بود: «وقتی کتاب می‌خوانم و می‌نویسم تنها نیستم، بااینکه هیچ‌کس با من نیست.» همین‌طور طرز فکر جین آستن. با اینکه این نویسنده در قرن نوزدهم می‌نوشت، شرایط بسیاری از زنان امروزی همچنان به همان منوال باقی مانده بود: فردی که با او ازدواج می‌کردند تعیین‌کننده‌ی آینده‌شان بود. سه ماه پیش، وقتی به پدر و مادرم اطلاع دادم که به شوهر احتیاج ندارم، پاپا غرید و شروع کرد به آوردن زیردستان متفاوتش برای ناهارهای یکشنبه. مثل بوقلمونی که مامان شکمش را پر ‌کرد و رویش جعفری ریخت، پاپا هرکدامشان را روی یک دیس معرفی ‌کرد: «مارک تا حالا یک روز هم سر کار غیبت نداشته، حتی وقتی سرما خورده بود!»

«اهل کتاب خوندن هستی، نیستی؟»

پاپا همیشه گله داشت که زبانم سریع‌تر از ذهنم کار می‌کرد. یک‌آن از روی ناامیدی، به اولین سؤال دوشیزه ریدر پاسخ دادم.

«نویسنده‌ی محبوب فقیدم داستایفسکیه، برای اینکه شخصیت راسکلنیکف رو دوست دارم. اون تنها کسی نیست که دلش می‌خواد توی کله‌ی کسی بکوبه.»

سکوت.

آخر چرا جوابی عادی و معمولی نداده بودم؟ مثلاً زورا نیل هرستون، نویسند‌ه‌ی زنده‌ی محبوبم؟