معرفی و دانلود کتاب سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود

معرفی کتاب سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود

وندلین ون درانن در کتاب سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود، به ماجرای سفر سامی و دوستش به هالیوود می‌پردازد و اتفاقات معمایی و هیجان‌انگیزی که پشت سر می‌گذارند را روایت می‌کند. وقتی مادربزرگ به سامی می‌گوید که مادرش تغییر قیافه داده و نامش را عوض کرده، او تصمیم می‌گیرد هرطور که شده بفهمد چرا مادرش این کارها را انجام داده. در این میان او متوجه رازهای پنهان خانوادگی‌اش نیز می‌شود.

درباره‌ی کتاب سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود

مادر سامی، مدت‌هاست که از او خبری نگرفته. آخرین بار کریسمس بود که تنها یک پلیور به‌عنوان هدیه برای دخترش فرستاد. مادربزرگ برای اینکه بفهمد چه به سر دخترش آمده به هالیوود می‌رود. اما در آنجا، در کمال تعجب می‌فهمد که مادر سامی نامش را تغییر داده. او حتی چهره‌اش را هم عوض کرده و خود را دختری بیست‌وپنج‌ساله جا می‌زند. وقتی مادربزرگ به خانه برمی‌گردد و این‌ها را به سامی می‌گوید، این دختر تصمیم می‌گیرد به هالیوود برود و با مادرش صحبت می‌کند. او می‌خواهد بفهمد که او چرا این کارها را می‌کند. سامی و دوست صمیمی‌اش، ماریسا، پنهانی و بدون اینکه به خانواده‌هایشان بگویند با اتوبوس به سمت هالیوود به راه می‌افتند. آن‌ها وقتی به هالیوود می‌رسند، نمی‌دانند چه کنند.

به‌سختی تاکسی می‌گیرند و با مشقت و ترس خود را به خانه‌ی مادر سامی می‌رسانند. اما این زن از دیدن آن‌ها اصلاً خوشحال نمی‌شود. او نمی‌خواهد کسی بداند که دختری نوجوان دارد. او برای سامی توضیح می‌دهد که برای موفقیت در هالیوود باید خود را جوان جا بزند و به خاطر همین به دیدنش نمی‌آمده. پس از کمی بحث از آن‌ها می‌خواهد تا شب را در خانه‌ی او بگذرانند و صبح روز بعد، با اولین اتوبوس به خانه بازگردند...

داستان سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود (Sammy Keyes and the Hollywood Mummy) نوشته‌ی وندلین ون درانن (Wendelin Van Draanen) یکی از هیجان‌انگیزترین و پیچیده‌ترین قسمت‌های این مجموعه‌ی 18 جلدی است. در این قصه، سامی معطوف به زندگی خود است و می‌خواهد رازهای آن را کشف کند. او به دنبال مادرش می‌رود؛ زنی بی‌تفاوت که در آرزوی ستاره شدن، تنها دخترش را رها کرده و از او خبری نمی‌گیرد. سامی به‌سختی خود را به مادرش می‌رساند تا بفهمد که چرا با او این‌طور برخورد می‌کند. چرا انکارش می‌کند و نمی‌خواهد کسی بداند که سامی دختر اوست.

وندلین ون درانن در داستان سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود مثل همیشه تلاش کرده چند ژانر را در هم ترکیب کند. قصه‌ی او هم کمدی است و هم معمایی. ون درانن استاد پلات‌های فرعی است. او به‌خوبی می‌تواند چندین قصه و ماجرا را در هم ادغام کند و به خط اصلی پیوند بزند. در این کتاب نیز علاوه بر داستان سامی به گذشته‌ی زندگی مادرش هم پی می‌بریم.

کتاب سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود را معصومه باقری برای انتشارات کتاب کوله پشتی ترجمه کرده است.

دربار‌ه‌ی مجموعه‌ی سامی کیز

سامی کیز، مجموعه‌ی کتاب‌هایی معمایی و کارآگاهی از وندلین ون درانن هستند که حول شخصیتی به نام سامی می‌گردند. سامی دختری نوجوان و ماجراجوست که مادرش ترکش کرده و حالا مجبور است با مادربزرگش در خانه‌ی سالمندان زندگی کند. او در هر یک از کتاب‌های این مجموعه با اتفاقاتی مرموز و پرهیجان روبرو می‌شود که باید حلشان کند. این سری متشکل از 18 کتاب است که حدفاصل سال‌های 1997 تا 2014 منتشر شده‌اند.

نکوداشت‌های کتاب سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود

• یک داستان غیرعادی و خوش‌خوان دیگر از مجموعه‌ی سامی که هم برای طرفداران آن و هم برای خوانندگان جدید جذاب خواهد بود. (Booklist)
• سامی تلاشی برای پیدا کردن رازها نمی‌کند، بلکه این رازها هستند که به سراغش می‌آیند تا حلشان کند. (Arizona Republic)
• وندلین ون درانن ترکیب درخشانی از داستان‌های کارآگاهی پرخطر، شوخی و اکشن‌های نفس‌گیر ارائه می‌دهد که در حین خواندن از آن جا می‌مانید. (Kirkus Reviews)

کتاب سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود برای چه کسانی مناسب است؟

این داستان پرهیجان به نوجوانان، مخصوصاً آن‌هایی که به داستان‌های معمایی و رمزآلود علاقه دارند، توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب سامی کیز 6: سامی کیز و مومیایی هالیوود می‌خوانیم

با تکان دادن سر موافقت می‌کنیم، از آخرین مجموعۀ ویترین‌های حفاظ‌دار عبور می‌کنیم و از درِ استیل کازمو وارد می‌شویم. انگار از دروازه‌ای عبور کرده‌ایم و وارد دنیای دیگری شده‌ایم. از بیرون که نگاه می‌کردیم مثل زندان بود، اما داخل مغازۀ کازمو مثل جواهرفروشی درجه یکی بود که داخل گالری آثار هنری کم‌نظیر قرار گرفته بود. به ماریسا سقلمه می‌زنم و با سر به آن طرف مغازه و ردیفی از جعبه‌های شیشه‌ای بی‌لکه اشاره می‌کنم. «شاید گردنبند و انگشتر اونجا باشن!» ماریسا زیر چشمی به جعبه‌های جواهرات و چهارپایۀ آرایش مخملی سفید جلوی آ‌نها نگاه می‌کند، بعد دست‌به‌کمر می‌ایستد و وانمود می‌کند که دارد چراغ علاء‌الدین برنجی براق را وارسی می‌کند. لبخند مصنوعی می‌زند و زیر لب می‌گوید: «از لباس‌هامون معلومه که قصد خرید نداریم، سامی. کنجکاوی‌ت گل نکنه، باشه؟ فقط بپرس.»

«ببخشید، دخترها. غول اون چراغ فرار کرد.» صدایش گرفته و بم، اما لحنش دوستانه بود. انگار خرس قهوه‌ای بزرگی به جوکی که خودش تعریف کرده، بی‌صدا می‌خندد. مرد در حین اینکه از پشت پیشخان به این‌طرف می‌آید و به ما نزدیک می‌شود، می‌گوید: «سه‌تا آرزو دارین که می‌خواین برآورده شه؟ یا می‌تونم دربارۀ چیزی واقعی بهتون کمک کنم؟» هیکل درشتی داشت، اما طوری لباس پوشیده بود که به ‌درد کوسن‌های مخملی می‌خورد. شلوار مشکی، کفش براق، پیراهن آهاردار سفید با دکمه سردست و کراوات بنفش تیره. تنها چیزی که نشان می‌داد در حال نقش بازی کردن توی فیلم نیست، موهایش بود. موهای سیاه و خیلی ضخیم که روغن‌زده و به عقب شانه شده بود و با بقیۀ سروضعش هماهنگ بود...