معرفی و دانلود کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی

معرفی کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی

کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی، رمانی معمایی برای مخاطب نوجوان، نوشته‌ی وندلین ون درانن است. داستان این رمان، در شب هالووین می‌گذرد و در آن سامی کیز، با دیدن مردی در یک لباس اسکلتی که از یک خانه‌ی قدیمی دزدی می‌کند، دوباره درگیر یک معما و راز جنایی می‌شود. این کتاب، دومین جلد از مجموعه داستان‌های سامی کیز، این کارآگاهِ باهوشِ کلاس هفتمی‌ست.

درباره‌ی کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی

داستان کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی (Sammy Keyes and the Skeleton Man) در شب هالووین آغاز می‌شود. در این شب، کودکان با پوشیدن لباس‌های مبدل، به درِ خانه‌ها می‌روند و می‌پرسند: «شیرینی یا شیطنت؟»؛ یعنی اگر به آن‌ها شیرینی داده نشود، درجواب شیطنت خواهند کرد. سامی و دوستانش در یکی از محله‌های تاریک و مخوف شهر به گشتن و جمع‌آوری شیرینی می‌پردازند. آن‌ها به خانه‌ای ترسناک و قدیمی می‌رسند که طبقه‌ی اولش آتش گرفته و در آن مردی در لباس فرانکنشتاین به یک صندلی بسته شده است. بچه‌ها مرد را نجات می‌دهند و با پلیس تماس می‌گیرند؛ اما در همین لحظات است که مردی در لباس اسکلت را می‌بینند که با کیسه‌ای پُر از خانه بیرون می‌زند.

در ادامه‌ی داستان سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی، این کارآگاهِ کنجکاو متوجه می‌شود مرد در لباس فرانکنشتاین، پیرمرد منزوی و گوشه‌نشینی به نام چانسی لبارد است و مرد اسکلتی تعدادی از کتاب‌های قدیمی و ارزشمند او را دزدیده. سامی کیز که نمی‌تواند در برابر وسوسه‌ی حل یک معمای دیگر مقاومت کند، دست به کار می‌شود و تلاش می‌کند از راز این دزدی سر در بیاورد.

وندلین ون درانن (Wendelin Van Draanen)، نویسنده‌ی کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی، در کودکی به داستان‌های کارآگاهی علاقه داشت و شخصیت سامی کیز را با الهام از آن‌ها پرورش داده است. این کارآگاه کم‌سن‌وسال، همانند کارآگاه‌های دیگری چون «نانسی درو»، بسیار باهوش و کنجکاو است و با شیطنت‌ها و بازیگوشی‌هایش خود را در دردسرهایی می‌اندازد که تنها با بهره گرفتن از شَم کارآگاهی‌اش می‌تواند از آن‌ها جان سالم به در ببرد.

کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی، توسط معصومه باقری ترجمه شده و انتشارات پرتقال آن را منتشر کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی سامی کیز

وندلین ون درانن تاکنون بیش از 30 کتاب برای مخاطبین کودک و نوجوان نوشته است و یکی از موفق‌ترین نویسندگان در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان به‌شمار می‌رود. او در کودکی به داستان‌های «نانسی درو»، «برادران هاردی» و «براونِ دایره‌المعارف» علاقه داشت و با الهام از آن‌ها شخصیت سامی کیز را پرورش داد. سامی کیز دختری فقیر است که در خانه‌ی سالمندان و در کنارِ مادربزرگش زندگی می‌کند و با کمک دوستانش به حل معماهای جنایی و پلیسی می‌پردازد. تاکنون چندین جلد از داستان‌های این کارآگاهِ باهوش و دوست‌داشتنی به انتشار رسیده است.

نکوداشت‌های مجموعه‌ی سامی کیز

• یک مجموعه‌ی عالی و پُرهیجان. (The Horn Book)
• این مجموعه‌ی بامزه و هوشمندانه فقط برای کودکان نیست. من حتی خوانندگانِ باتجربه‌ی داستان‌های معمایی را هم به چالش می‌طلبم که حدس بزنند «کارِ چه کسی بود؟» (Cozies, Capers, and Crimes)
• سامی معماهایش را پیدا نمی‌کند؛ این معماها هستند که سامی را پیدا می‌کنند. (Arizona Republic)
• طنز، داستانی عاشقانه و ماجراجویی؛ این داستان شاهکاری کامل است. (Chicago Tribune)
• سامی کیز با منش و نگرش خاص خودش به پیش می‌آید. (Orlando Sentinel)

کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی برای چه کسانی مناسب است؟

مخاطبین اصلی کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی، نوجوانانی هستند که به داستان‌های جنایی و معمایی علاقه دارند.

در بخشی از کتاب سامی کیز 2: سامی کیز و مرد اسکلتی می‌خوانیم

ماریسا دستم را رها می‌کند و بیخ گوشم می‌گوید: «چی گفت؟»

من هم آهسته می‌گویم: «به ‌نظرم گفت: کمکم کنین.» روی دیوار، دنبال کلید برق می‌گردم، ولی وقتی کلید را پیدا می‌کنم و می‌زنم هیچ‌جا روشن نمی‌شود. به‌ناچار نور چراغ‌قوه‌ام را روی مرد بوته‌ای می‌اندازم و از او می‌پرسم: «حالت خوبه؟»

مرد بوته‌ای مچ دستش را به سمتم می‌آورد.

جلو می‌روم، اما ماریسا من را می‌گیرد و پچ‌پچ‌کنان می‌گوید: «تو که نمی‌خوای بازش کنی؟»

«ماریسا، اون زخمی شده‌ها! یه نفر دست ‌و پاش رو بسته!»

«شاید هم این داشته اون‌ها رو شکنجه می‌داده، اون‌ها هم فرار کردن!»

شایعه‌های زیادی دربارۀ مرد ‌بوته‌ای شنیده بودم، اما این حرف ماریسا از همه احمقانه‌تر بود. دستش را برای کمک به سمتم دراز کرده بود و آن‌قدر به ‌نظر درمانده می‌آمد که دلم نیامد همان‌جا رهایش کنم. رفتم و طناب دستانش را باز کردم و سریع برگشتم پیش ماریسا و دات. تا خودش طناب پاهایش را باز کند تماشایش می‌کردیم.