معرفی و دانلود کتاب شیطان در پیراهن آبی

معرفی کتاب شیطان در پیراهن آبی

کتاب شیطان در پیراهن آبی اولین اثر والتر موزلی، نویسنده‌ی مشهور آفریقایی-آمریکایی بود که پرفروش‌ترین عنوان نیویورک تایمز را از آن خود کرد. این کتاب که در فهرست صد رمان جنایی برتر جهان قرار دارد، در ژانر کارآگاهی نوشته شده است و داستان ایزی رالینز، سرباز سابق جنگ جهانی دوم را بیان می‌کند. او در جست‌وجوی کار به یک پیشنهاد کاری عجیب برمی‌خورد و با قبول آن، ناخواسته در بطن سلسله‌ای از جنایت‌ها گرفتار می‌شود.

درباره‌ی کتاب شیطان در پیراهن آبی

داستان کتاب شیطان در پیراهن آبی (Devil in a Blue Dress) به قلم والتر موزلی (Walter Mosley) ما را با خود به خیابان‌های پایین‌شهر لس آنجلس در سال 1948 می‌برد. جنگ جهانی دوم به تازگی پایان یافته و ناامنی، فساد و جنایت در لس آنجلس بیداد می‌کند. ایزی رالینز (Easy Rawlins) جوانی سیاه‌پوست است که به تازگی از جنگ جهانی بازگشته و خیلی زود از کارش نیز اخراج شده است. او در یک بار واقع در جنوب شهر لس آنجلس، مردی با چشم‌های بی‌رنگ را ملاقات می‌کند. در ادامه‌ی داستان، مرد به او پیشنهاد می‌دهد که در ازای دریافت پول به دنبال یک زن فرانسوی زیبا به نام دافنه مونت بگردد و او را برایش بیابد. ایزی می‌پذیرد و نمی‌داند که پذیرش این پیشنهاد قرار است زندگی او را زیر و رو کند.

ظاهراً دافنه مونت علاقه‌ی زیادی به رفت و آمد با جامعه‌ی سیاه‌پوستان دارد. ایزی رالینز برای پیدا کردن دافنه مونت بارهای لس آنجلس را یکی یکی زیر پا می‌گذارد و خواه ناخواه در نقش یک کارآگاه فرو می‌رود. طی پرس و جو از آدم‌های مختلف، به اطلاعات ضد و نقیض درباره‌ی دافنه می‌رسد و مجموعه‌ی تمام اینها، پای او را به مکان‌های مشکوک و شبکه‌ی گسترده‌ای از جرایم سازمان‌یافته می‌کشاند و وارد بازی‌های مافیایی و سیاسی عجیبی می‌کند.

کتاب شیطان در پیراهن آبی در سی و یک فصل و در ژانر جنایی هاردبویلد (Hard-boiled) نوشته شده است. همانطور که از سبک هاردبویلد برمی‌آید، کتاب نثری صریح و خشن دارد و با رویکردی واقع‌گرایانه فساد ساختاری دهه‌ی پنجاه آمریکا را به تصویر می‌کشد. این رمان آینه‌ی تمام‌نمایی از شرایط اجتماعی و سیاسی، و به ویژه تبعیض‌ها علیه زندگی سیاهان در آن دوران پرتنش، به دست می‌دهد. والتر موزلی در خلال داستان، بسترهای اجتماعی و سیاسی را به تصویر می‌کشد و نظر ما را به نابرابرهای نژادی و طبقاتی جلب می‌کند. ناگفته نماند که خلق صحنه‌های پرتنش دراماتیک، تعلیق‌های ظریف و ماهرانه و دیالوگ‌های درخشان نیز از خصوصیات قلم والتر موزلی است.

کتاب شیطان در پیراهن آبی اولین جلد از مجموعه رمان‌های ایزی رالینز محسوب می‌شود. این کتاب برای نخستین بار در سال 1991 به انتشار رسید و با استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد. رکسانا صنم یار آن را به فارسی ترجمه کرده و انتشارات علمی و فرهنگی در دسترس مخاطبان فارسی‌زبان قرار داده است.

جوایز و افتخارات کتاب شیطان در پیراهن آبی

• پرفروش‌ترین کتاب نیویورک تایمز
• در فهرست صد کتاب جنایی برتر انجمن جنایی‌نویسان آمریکا
• برنده‌ی جایزه‌ی شامس برای بهترین رمان اول در سال 1991
• نامزد دریافت جایزه‌ی ادگار برای بهترین رمان اول در سال 1991
• برنده‌ی جایزه‌ی CWA New Blood Dagger در سال 1991

نکوداشت‌های کتاب شیطان در پیراهن آبی

• کتاب شیطان در پیراهن آبی از سطح رمان‌های کارآگاهی معمول فراتر می‌رود. والتر موزلی نویسنده‌ای چیره‌دست است که مسائل حیاتی شکاف میان دنیای سفیدپوست‌ها و سیاه‌پوست‌ها را مطرح می‌کند. (نیویورک تایمز)
• این کتاب فضاسازی قدرتمندی دارد. خط داستانی این کتاب به سنت‌های هاردبویلد نویسندگانی چون دشیل همت و جیمز کین ادای احترام می‌کند، اما علاوه بر این، والتر موزلی ما را به خیابان‌های پایین شهر می‌برد، جایی که اجداد معنوی او هرگز به سمتش هم نرفته بودند. این کتاب داستانی سرگرم‌کننده و پرشتاب دارد که با سبکی تأثیرگذار نوشته شده است. (لس آنجلس تایمز)
• کتاب شیطان در پیراهن آبی یک تفسیر اجتماعی کنایی ارائه می‌دهد. دیالوگ‌هایی درخشان دارد و فضای نوآر آن به شدت واقعی به نظر می‌رسد. می‌گویند رمان اول نویسنده است! بی‌نظیر و معرکه است. (کازموپولیتن)
• کتاب شیطان در پیراهن آبی با سبک هاردبویلد نوشته شده است و تصویری خشن و واقعی از زندگی شهری سیاهان نشان می‌دهد. (Publishers Weekly)

اقتباس سینمایی از کتاب شیطان در پیراهن آبی

کارل فرانکلین (Carl Franklin)، کارگردان آمریکایی، در سال 1995 با الهام از کتاب شیطان در پیراهن آبی فیلمی به همین نام کارگردانی کرد که با استقبال منتقدین مواجه شد. دنزل واشنگتن و تام سایزمور در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند و موسیقی آن را المر برنستاین آهنگسازی کرده است. این فیلم برنده‌ی جوایز بسیاری از جمله جایزه‌ی فستیوال فیلم سن سباستین شد.

کتاب شیطان در پیراهن آبی برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های جنایی و طرفداران داستان‌های کارآگاهی و مافیایی این کتاب مشهور را از دست ندهند.

در بخشی از کتاب شیطان در پیراهن آبی می‌خوانیم

به سمت خانه می‌راندم در حالی که غرق در فکر پول بودم و اینکه چقدر احتیاج داشتم تا کارم را راه بیندازد. من عاشق برگشتن به خانه بودم. شاید به خاطر این بود که در مزرعۀ یک کشاورز فقیر بزرگ شده بودم یا اینکه هرگز چیزی برای خودم نداشتم تا وقتی که آن خانه را خریدم. من عاشق خانۀ کوچک و جمع‌وجورم بودم. در حیاط جلویی‌اش یک درخت سیب و یک درخت آووکادو بود که دورتادورشان را علف‌های انبوه سنت‌آگوستین پوشانده بود. کنار خانه یک درخت انار داشتم که هر بار به فصلش بیش از سی میوه می‌داد و یک درخت موز که هرگز میوه نداد. در بستر کنار حصار، کوکب‌ها و رزهای وحشی رشد کرده بودند و بنفشه‌های افریقایی که در شیشه‌ای بزرگ در ایوان جلویی نگهشان می‌داشتم. خانه، خودش کوچک بود؛ فقط یک اتاق نشیمن، یک اتاق خواب و یک آشپزخانه. حمامش حتی دوش هم نداشت و حیاط پشتی از یک استخر پلاستیکی بچه بزرگ‌تر نبود، اما آن خانه برای من از هر زنی که تا آن موقع شناخته بودم بیشتر ارزش داشت. مثل یک معشوق دوستش می‌داشتم و رویش غیرت داشتم و اگر بانک کلانتر را می‌فرستاد که آن را از من بگیرد، احتمالاً با یک تفنگ شکاری از جلویش درمی‌آمدم تا اینکه دست از او بکشم.

کار کردن برای دوست جاپی به نظر تنها راه برای حفظ خانه‌ام می‌رسید اما مشکلی در این بین وجود داشت. می‌توانستم آن را در نوک انگشت‌هایم حس کنم. دویت آلبرایت مرا دچار اضطراب می‌کرد. حرف‌های تند و رک جاپی اگرچه درست بودند، مرا مضطرب می‌کردند. مدام به خودم می‌گفتم برو بخواب و فراموشش کن: «ایزی، امشب بگیر خوب بخواب و فردا دنبال یه کار بگرد.»