معرفی و دانلود کتاب صوتی آذرباد
برای دانلود قانونی کتاب صوتی آذرباد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی آذرباد
آذرباد یک مهاجر است. نسیم مرعشی، نویسندهی خوب ایرانی در کتاب صوتی آذرباد روایتی ملموس از کمپ مهاجرین را پیش چشم مخاطب خود میگذارد. آذرباد راوی و شخصیت اصلی این رمان اجتماعی، نوجوان است، با این وجود دست سرنوشت تجربیات انسانی متفاوتی را به او تحمیل کرده. او همراه خانواده در یکی از شهرهای حاشیهای پاریس و در کمپی فرسوده زندگی میکند. در این فضای خاکستری و فشرده، کمک به دیگران تنها راه نجات آذرباد است. این کتاب ارزشمند با اجرای صوتیِ بازیگر توانمند، مهسا حجازی، تقدیم شما میشود.
دربارهی کتاب صوتی آذرباد
رماننویس دغدغهمند ایرانی، نسیم مرعشی در کتاب صوتی آذرباد از رنج مشترک مهاجران میگوید. داستان در یکی از کمپهای حاشیهی پاریس میگذرد، جایی که آذرباد و خانوادهاش به امید آیندهای بهتر در آن روزگار میگذرانند و همچنان که در موجی از ناپایداری و بلاتکلیفی هستند، معنای زندگی را در لحظات کوتاه شاد میجویند.
زندگی در تبعید آسان نیست، مخصوصاً اگر نوجوان باشی؛ در دورهای که اولین جوانههای هویت در وجود انسان ریشه میزند؛ آذرباد و نوجوانانی مانند او با دغدغههایی فراتر از حد انتظار دستوپنجه نرم میکنند. آنها در فضایی که موقت برای آنها تدارک دیده شده، منتظر آیندهای موهوم هستند. در جایی که نمیتوان نام آن را خانه گذاشت و یا افراد آن را خویشاوند دانست. مکانی آغشته با بوی تعفن و روغن سوخته، دیوارهای کثیف و گچ ریخته و صداهایی سراسر موهوم.
آذرباد؛ جستوجوی هویت در موج مهاجرت
در داستان صوتی آذرباد، با جریان سیال ذهن راوی و قهرمان نوجوان داستان همراه خواهیم بود. آذرباد که هنوز با شرایط تازهی خود کنار نیامده، برای یافتن هویتی تازه دستوپا میزند و گاه در جستوجوی آن به جهان رویا و خیال پناه میبرد. او گاه از واقعیت فرار میکند و به دروغ متوسل میشود و حتی سن خود را غیر از آن چیزی که هست معرفی میکند. تنها موضوعی که به آذرباد هویتی ثابت و مستقل میدهد، نقش او به عنوان مترجم و راهنمای دیگر ساکنین کمپ است.
کمک به پناهجویان، تجربیات متفاوتی برای آذرباد میسازد. راوی رمان ایرانی آذرباد حالا از نزدیک شاهد روایت زندگی پناهجویان و سرگذشت پررنج و درد هرکدام است. او که قبلا تصور میکرد فقط خانوادهاش اسیر زندگی سراسر تعلیق و طاقتفرسا شدهاند، حالا دیگرانی را میبیند که همچون خود او به ترس و تردید دچارند. آنها درست مانند یکدیگر برای بقا تلاش میکنند و همچنان از دستگیر شدن و بازگشت اجباری وحشت دارند.
آذرباد، حالا بیش از هر زمانی به دغدغههای فکری و قلب رنجدیدهی اعضای کمپ نزدیک شده و این موضوع بار تلخ حقیقت را در نظرش سنگینتر میکند. هر یک از افرادی که در آن دخمههای تنگ و نمور روز را به شب میرسانند، در دل خود جهانی یکتا و منحصربهفرد دارند، با این حال فشارها و ناپایداریهای زندگی وجود آنها را غبارآلود کرده و از آنها مبارزانی حرفهای ساخته. در این میان، آذرباد که هم شاهد و هم راوی فضای پرتنش پناهگاه است، برگهی پناهندگی خود را دریافت میکند و برخلاف انتظار، این موضوع او را بر سر دوراهی بزرگی قرار میدهد.
نسیم مرعشی؛ راوی لطافت انسانی در مشقت پناهندگی
در بین داستاننویسان ایرانی، قلم نسیم مرعشی پیوند ویژهای با موضوع مهاجرت دارد. او با دقت و ظرافت بسیار، روحیات لطیف و ضربهپذیر انسان را به نمایش درمیآورد و تضاد آن با فضای پرچالش و تشویش مهاجرت و طوفان حوادث ناخواستهی آن را به تصویر میکشد. در فضایی که نویسندهی رمان اجتماعی آذرباد از آن میگوید و در مکانی که در آن حریم خصوصی معنایی ندارد، هر یک از پناهجویان به تنهایی به دنبال روزنهای به سوی زندگی هستند، گاه آن را پیدا میکنند و گاه تا ابد در حسرت یافتن آن میمانند. اگر شما نیز به دنبال نمایشی واقعی از رخدادهای زندگی هستید پیشنهاد میکنیم شنیدن این داستان سرشار از احساس را فراموش نکنید.
این کتاب با تلاش نشر صوتی رادیو گوشه و یاری نشر چشمه تهیه شده و گویندگی آن را مهسا حجازی برعهده داشته است.
کتاب صوتی آذرباد برای شما مناسب است اگر
- به دنبال تصویری انسانی و واقعنمایانه از موضوع مهاجرت هستید.
- رمانهای اجتماعی که نگاهی دغدغهمند نسبت به حقایق زندگی دارند را میپسندید.
- پیگیر ادبیات فارسی معاصر و بهویژه آثار ارزشمند نویسندگان زن هستید.
در بخشی از کتاب صوتی آذرباد میشنویم
چند روز بود که باز پژار مریض بود و در طبقهمان، قاتیِ صدای ذکر و زاری و تمرین فرانسه، صدای نالهی پژار هم میآمد. تهمینه میگفت گفته زانویش درد میکند و چیز گرد سفتی تویش حس میکند. من نرفته بودم بهاش سر بزنم، چون امتحان داشتم و حوصلهی مدرسه را نداشتم. خسته بودم از دو نفر بودن در درون و بیرون کمپ، و خسته بودم از مریضیِ پژار. حتی تماشای درد کسی هم از یک جایی به بعد دیگر بیمزه میشود.
آن شب داشتم توی اتاق تهمینه سیگار میکشیدم و، با اینکه سوز میآمد، سرم را از پنجره بیرون کرده بودم. چون میخواستم هیچی نبینم و نشنوم. تهمینه تمام مدت پشت تلفن بود و صدای فریاد شوهرش میآمد که چرا قبولیشان نمیآید و چرا تلفن را جواب نداده و چرا همهاش بیرون است و چراهای دیگر، و تهمینه فقط گوش میداد. تماشای رنج او هم دیگر بیمزه شده بود و وقتی قطع کرد، سرم را برنگرداندم که چیزی بگوید.
بعد صدای رخسار آمد. از توالت آمده بود. تهمینه گفت پاهایش را بکند توی تشت الکلی که دمدر داشت و بعد بیاید تو. رخسار نمیخواست و میگفت زخم پایش در الکل میسوزد. تهمینه بغلش کرد و رخسار جیغ زد و گفت دیگر دستشویی نمیرود و من را صدا زد. من سیگارم را از پنجره پرت کردم بیرون و رخسار را بغل زدم و گذاشتم توی اتاق و کفشهایش را پرت کردم روی تخت تهمینه و داد زدم «داری این بچه رو هم مثل خودت دیوونه میکنی.»
تهمینه کفشها را با دستمال برداشت انداخت بیرون و ملافه را جمع کرد و پرت کرد زمین و نشست روی تخت و شروع کرد به گریه. رخسار به فرانسه گفت «پام میسوزه.»
به فرانسه گفتم «میدونم. نمیخواد اذیتت کنه. فکر میکنه توالت کثیفه. نمیخواد مریض بشی.»
گفت «میدونم.»
تهمینه وسط گریه گفت «چرا فارسی نمیگین؟»
محلش نگذاشتم. به فرانسه از رخسار پرسیدم «پات چرا زخم شده؟»
«فلیکس لگد زد.»
«میخوای بیام مدرسه؟»
«نه. خودم دفترش رو پاره کردم.»
گفتم «براوو.» و به تهمینه گفتم گریه را بس کند، ببینم صدای چیست که از بیرون میآید.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی آذرباد |
نویسنده | نسیم مرعشی |
راوی | مهسا حجازی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
ناشر صوتی | رادیو گوشه |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۷ ساعت و ۵۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان اجتماعی ایرانی |