معرفی و دانلود کتاب صوتی تخم مرغ

معرفی کتاب صوتی تخم مرغ

دینو بوتزاتی یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان ادبیات ایتالیا در طول قرن بیستم بود. در کتاب صوتی تخم مرغ مخاطب یکی از داستان‌های کوتاه زیبای این نویسنده خواهید بود. شخصیت اصلی این داستان، دختربچه‌ای معصوم و بازیگوش است که برای تصاحب تخم مرغِ دخترکی دیگر، با او طرح دوستی می‌ریزد...

درباره کتاب صوتی تخم مرغ

داستان کتاب تخم مرغ (Egg) حول محور ماجرایی می‌گردد که میان دو کودک به نام‌های «آنتونلا» و «ایگنازیا» درمی‌گیرد. قصه از این قرار است که ایگنازیا سبدی پر از تخم مرغ دارد و آنتونلا برای دیدن دستانِ پُرِ او، خودش را به ایگنازیا نزدیک می‌کند و با وی طرح دوستی می‌ریزد. ایگنازیا نیز در پاسخ، یکی از تخم مرغ‌های خود را به او تعارف می‌کند. این حادثه‌ی کوچک اما، به ماجرایی بزرگ‌تر ختم می‌‌شود که شرح آن را در اثر پیش رو خواهید شنید.

کتاب صوتی تخم مرغ توسط دینو بوتزاتی نوشته شده است. بوتزاتی یکی از نامدارترین نویسندگان ادبیات ایتالیا در سده‌ی بیستم بود. امید که اثر پیش رو شما را به مطالعه‌ی سایر نوشته‌های این نویسنده ترغیب کند.

کتاب تخم مرغ توسط انتشارات نوین کتاب گویا به نسخه‌ی صوتی پیش رو بدل گشته. خوانش این اثر بر عهده‌ی نغمه قدسی بوده است.

درباره مجموعه روایت آواهای سوپرانو

عناوینی که ذیل مجموعه‌ی روایت آواهای سوپرانو به انتشار رسیده‌اند، داستان‌های کوتاهِ صوتی‌ای هستند که به همت انتشارات نوین کتاب گویا تهیه و تولید شده‌اند. این داستان‌ها به قلم برترین قصه‌نویسان ادبیات غرب، از جمله چهره‌هایی چون آنتون چخوف و ارنست همینگوی، به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند.

کتاب صوتی تخم مرغ مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه مخاطبین اصلی کتاب صوتی تخم مرغ به شمار می‌روند.

با دینو بوتزاتی بیشتر آشنا شویم

دینو بوتزاتی (Dino Buzzati)، نویسنده‌ی شهیر و پرافتخار ایتالیایی، به سال 1906 دیده به جهان گشود و در سال 1972 از دنیا رفت. او داستان‌نویسی برجسته با آثاری درخشان و خواندنی بود. از میان این آثار، می‌توان به کتاب‌هایی چون «شصت داستان»، «یک مورد بالینی»، «تصویر بزرگ» و «تخم مرغ» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی تخم مرغ می‌شنویم

آنتونلا هاج و واج نگاهش می‌کرد. دختر موبور با مهربانی ازش سوال کرد: «چیزی پیدا نکردی؟»
«نه، هیچی.»
«اگه دوست داری می‌تونی یه دونه از تخم مرغ‌های منو برداری.»
«واقعاً می‌تونم؟ کدومشو؟»
«یه دونه از این کوچک‌ها.»
«اینو؟»
«آره، برش دار.»
آنتونلا گفت: «ممنون.» کمی آرام شده بود. پرسید: «اسمت چیه؟»
دختر کوچولو گفت: «ایگنازیا.»
همان لحظه خانم آراسته‌ای که به نظر مادر ایگنازیا بود، جلو آمد و گفت: «چرا یکی از تخم مرغ‌هاتو دادی به این دختره؟»...

فهرست مطالب کتاب صوتی