معرفی و دانلود کتاب من رو یادت هست

معرفی کتاب من رو یادت هست

سوفی کینسلا در کتاب من رو یادت هست، داستان دختری را روایت می‌کند که در بیمارستان به هوش می‌آید و از چیزهای عجیب‌وغریبی که دکترها درباره‌ی گذشته‌اش می‌گویند شگفت‌زده می‌شود. داستان این کتاب شرح تلاشی است که لکسی برای به یاد آوردن خاطراتش می‌کند، اما ماجرا به این سادگی پیش نمی‌رود... رازهای بسیاری درمیان است.

درباره‌ی کتاب من رو یادت هست:

دختر جوان و سرخوشی که «افتضاح‌ترین» شب زندگی‌اش را پشت‌سر گذاشته، چشم‌هایش را باز می‌کند و خود را در بیمارستان می‌بیند، آن هم در شرایطی که هیچ ارتباطی با گذشته‌ی واقعی‌اش ندارد؛ او همسری ثروتمند دارد، وسایلش گران‌قیمت است، سبک زندگی خاصی دارد و... رمان طنزآمیز من رو یادت هست؟ (?Remember me) در صفحات ابتدایی خود این‌گونه ما را غافلگیر می‌کند.

سوفی کینسلا (Sophie Kinsella) این ماجرای عجیب‌وغریب را از زبان لکسی روایت می‌کند، دختری که تلاش می‌کند سر از کارِ زندگی جدیدش دربیاورد. تا جایی که خاطرش هست او پدرش را به‌تازگی از دست داده، پاداش شغلی نگرفته، و قالش گذاشته‌اند. پس چه اتفاقی ممکن است برای او افتاده باشد؟

من رو یادت هست؟ رمانی طنزآمیز و سرگرم‌کننده است که ما را با خود همراه می‌کند تا بفهمیم چطور دختر بیست‌وپنج‌ساله‌ای که در همه‌ی جنبه‌های زندگی‌اش شکست‌خورده بود حالا تبدیل به جوان بیست‌وهشت‌ساله‌ای شده که بسیار موفق است. ما در این کتاب پابه‌پای لکسی با این پرسش‌ها مواجه می‌شویم که آیا این زندگی جدید خوب است؟ آیا فریبی درکار است؟ آیا حافظه‌ی لکسی برمی‌گردد؟

نکوداشت‌های کتاب من رو یادت هست:

- من رو یادت هست؟ سرگرمی خوبی است، کتابی که خواننده را تمام شب بیدار نگه می‌دارد. (اِی. پی)
- رمان جدید پرجنب‌وجوش... کینسلا بامزه است. (نیویورک پست)
- کینسلا بار دیگر می‌درخشد! (پابلیشرز ویکلی)

کتاب من رو یادت هست برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های طنزآمیز علاقه دارید و دوست دارید حسابی سرگرم شوید، این کتاب را در فهرست خواندنی‌های خود جای دهید.

با سوفی کینسلا بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی بریتانیایی متولد 1969 است. سوفی کینسلا نویسنده‌ی چندین کتاب پرفروش است که تابه‌حال میلیون‌ها نسخه از آن‌ها به فروش رسیده‌اند و در صدر پرفروش‌های نیویورک تایمز و ساندی تایمز قرار دارند. فیلم «اعترافات یک معتاد به خرید» بر اساس دو کتاب از مجموعه‌ی «معتاد به خرید» کینسلا ساخته شده است.

کتاب‌های کینسلا در 60 کشور منتشر شده است. از این نویسنده‌ی مجبوب تاکنون چندین کتاب به فارسی نیز برگردانده شده که «من رو یادت هست»، «جبران می‌کنم»، «در جست‌وجوی آدری» و... از جمله‌ی آن‌هاست.

در بخشی از کتاب من رو یادت هست می‌خوانیم:

چند وقته بیدار شده‌ام؟ پنج دقیقه؟ شاید هم نیم ساعت؟ نمی‌دونم چقدر.

اصلاً امروز چند شنبه است؟

چند لحظه فقط آروم دراز می‌کشم. سرم جوری درد می‌کنه انگار با یه پتک دارن توی سرم می‌کوبن. گلوم خشک شده و تموم بدنم درد می‌کنه. حس می‌کنم پوستم تبدیل به کاغذ سنباده شده.

دیشب کجا بودم؟ سر مغزم چه بلایی اومده؟ مثل اینه که همه‌جا رو مه گرفته.

دیگه هیچ‌وقت نمی‌نوشم. حتماً مسمومیت الکلی‌ای چیزیه. دارم تموم سعی‌ام رو می‌کنم تا دیشب رو به خاطر بیارم اما فقط چیزهای احمقانه به ذهنم می‌آد. خاطرات قدیمی و تصویرهایی از گذشته که بدون ترتیب خاصی مثل یه جور آیپاد شافل دارن توی مغزم می‌چرخن.

گل‌های آفتابگردون که آروم زیر آسمون آبی تکون می‌خورن.

ایمی وقتی نوزاد بود، مثل یه سوسیس صورتی کوچولو که لای یه پتو پیچیده باشنش.

یه بشقاب پر از سیب‌زمینی سرخ‌کرده روی میز چوبی یه بار. تابش داغ خورشید روی گردنم، پدرم که روبه‌روم نشسته و یه کلاه پاناما سرش کرده دود سیگار برگش رو بیرون می‌ده و می‌گه: «غذات رو بخور، عزیزکم.»

مسابقۀ دوومیدانی توی مدرسه، آی، خدایا این خاطره دیگه نه. سعی می‌کنم از ذهنم بیرونش کنم ولی دیگه دیر شده، داره با سرعت می‌آد سراغم. هفت سالمه، مسابقۀ ورزشی داریم و من از همه جلو زده‌ام و دارم برنده می‌شم. ولی حس عجیبیه که تک‌وتنها جلوتر از همه هستم، پس صبر می‌کنم بقیه برسن. بالاخره، پیداشون می‌شه، ولی توی شلوغی نمی‌دونم چطور می‌شه که زمین می‌خورم و از بقیه عقب می‌مونم و نفر آخر می‌شم. یادمه چقدر خجالت کشیدم و چقدر بهم خندیدن. گلوم انگار پر از خاک بود و مزۀ موز می‌داد.

صبر کن ببینم؛ هر جوری هست، مغزم رو وادار می‌کنم که تمرکز کنه.

موز.

از بین مه و تاریکی یه خاطره داره برق می‌زنه. هر جوری هست، باید به چنگش بیارم، باید بهش برسم...

آره، خودشه! کوکتل موزی!

تو یه کلوب نشسته‌ایم و داریم نوشیدنی می‌خوریم. فقط همین رو یادم می‌آد. نوشیدنی‌های موزی مسخره. لعنتی، آخه مگه توی اون‌ها چی ریخته بودن؟