معرفی و دانلود کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد...
برای دانلود قانونی کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد... و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد...
کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد... نوشتهی الکس فینلی یک رمان جنایی و رازآلود خواندنی است. این رمان داستان زندگی مردی را بازگو میکند که ناگهان پایش به یک معما باز میشود؛ ماجرایی که زندگیاش را برای همیشه دگرگون میکند. این رمان شرح داستان پیچیدهای است که رد خون، جنایت و تلاش برای کشف حقیقت در آن به چشم میخورد.
دربارهی کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد...
الکس فینلی (Alex Finlay) در کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد... (If Something Happens to Me) از ماجرای زندگی رایان ریچاردسون و اتفاق هولناکی که پشت سر گذاشته میگوید. رایان در یک شب در کنار نامزدش آلیسون قربانی یک حملهی خشونتآمیز میشود. در طی این حمله رایان آسیب میبیند و نامزد و ماشینش ناپدید میشوند اما پلیس نمیتواند هیچ اثری از مجرمین، آلیسون و یا حتی ماشین پیدا کند.
با وجود گذشت پنج سال از این اتفاق وحشتناک، سایهی سیاه آن همچنان زندگی رایان را تاریک کرده است. او بارها در کابوسهایش به دل آن شب پر از ترس میرود و خاطرات تلخش را به یاد میآورد. اما مشکل فقط این نیست، بعد از این حادثه نگاه پر از شک مردم به سمت رایان، متمرکز میشود اما ازآنجاکه هیچ مدرکی علیه او وجود ندارد، از هرگونه اتهامی تبرئه میشود. با این حال رسانهها و شبکههای اجتماعی از اتهام زدن به رایان دست نمیکشند.
بنابراین رایان نام خانوادگیاش را تغییر میدهد و با ورود به دانشکدهی حقوق تمام تلاش خود را به کار میبندد تا بتواند این ماجرای تلخ را پشت سر بگذارد اما انگار گذشته نمیخواهد دست از سر او بردارد. در یک سفر تابستانی پدر رایان با او تماس میگیرد و خبر میدهد ماشین نامزدش در اعماق یک دریاچه پیدا شده و وجود دو جنازهی ناشناس و یک پاکت با دستخط آلیسون همه چیز را پیچیده میکند.
با تمام اینها، ماجرای کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد.. وقتی عجیبتر میشود که رایان در این سفر تابستانی مردی را ملاقات میکند که بارها او را در کابوسهای چندسالهاش دیده است. بنابراین چارهای برای رایان باقی نمیماند که برای کشف حقیقت رهسپار سفر تازهای شود، بیآنکه بداند قرار است سرنوشتش با یک معاون کلانتر در کانزاس و یک خلافکار اهل فیلادلفیا گره بخورد.
الکس فینلی که تاکنون چندین رمان پرفروش را به انتشار رسانده و آثارش به بیش از بیست زبان ترجمه شدهاند، رمان اگر اتفاقی برای من افتاد...، را در سال 2024 منتشر کرد و خیلی زود توانست توجه و تحسین مخاطبان خود را برانگیزد. اثری سرشار از هیجان و معماهای درگیرکننده که خواننده را وادار میکند تا پایانِ داستان، آن را رها نکند. گفتنیست که این رمان خواندنی را معصومه مظاهری به فارسی برگردانده و نشر گویا آن را روانهی بازار کتاب کرده است.
جوایز و افتخارات کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد...
- از پرفروشترین کتابهای یواسای تودی
- کتاب منتخب ویراستاران آمازون
- قرارگیری در لیست آثار منتخب LibraryReads
- بهترین کتاب منتشرشده در 2024 از نگاه Harper's Bazaar
- از بزرگترین کتابهای بهاری گودریدز
- بهترین کتاب تابستانی به انتخاب E! News
- از پربازتابترین رمانهای جنایی از نگاه Novel Suspects
نکوداشتهای کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد...
- رمانی پرتنش، با تعلیقی به اندازه که همچون آثار پیشین الکس فینلی از ضرباهنگی بیوقفه و شخصیتپردازی تأثیرگذاری برخوردار است. (پابلیشرز ویکلی)
- کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد... با روایت چند خط داستانی متفاوت، تریلر هیجانانگیزی را دربارهی دختری مفقودالاثر، یک رئیس جنایتکار بدنام و یک معاون کلانتر تازهکار شکل داده است. (هارپرز بازار)
- خواندن کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد... مثل سوار شدن به ترن هوایی است؛ شخصیتهایی باورپذیر و درعینحال پیشبینیناپذیر هر لحظه غافلگیرتان میکنند. (بوکریپوتر)
- الکس فینلی شخصیتهایی خلق میکند که خواندن دربارهشان لذتبخش است، معماهایی شکل میدهد که جذابند و به طور کلی رمانهایی مینویسد که مهیج و دقیقند. این ترکیب، تجربهی منحصربهفردی را برای خواننده رقم میزند. اگر اتفاقی برای من افتاد افتخار دیگری در کارنامهی درخشان این نویسنده محسوب میشود. (میستری اند ساسپنس مگزین)
- تریلری درخشان، فشرده و پرحادثه که خواننده را وادار میکند آن را بدون وقفه به پایان برساند. (جنوآ رز، نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز)
کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد... برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به خواندن داستانهای جنایی علاقهمندید و دوست دارید با یک رمان پرجزئیات به دل معماهایی پیچیده بروید تا از کشف رازهای داستانی شگفتزده شوید، این رمان برای شماست.
در بخشی از کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد... میخوانیم
مایکل هارپر هنگام راندن از دفتر به خانه مدام خودش را بهخاطر همکاری با شین اولیری لعنت کرد. اما برای پشیمانی خیلی دیر شده بود و چارهی دیگری نداشت. او در موقعیت دشواری قرار گرفته بود و باید آن را مدیریت میکرد. تا امروز در انجام این کار موفق عمل کرده بود. به نفع اولیری بود. تا مایکل را به شکل قانونی در تشکیلات خود نگه دارد و در خلافها و کارهای غیرقانونیاش اسمی از او برده نشود. تاجایی که همه خبر داشتند او حسابدار چندین کسبوکار معتبر بود. بسیاری از آنها متعلق به شرکتهای صوری بودند که ردیابیشان تا اولیری نیاز به یک تیم متخصص داشت.
وقتی به خانه رسید تیلور را دید که پشت پیشخان نشسته بود و تکالیفش را انجام میداد. البته اگر میشد اسمش را انجامدادن تکلیف گذاشت! کتابهای دختر باز بودند و کنار آنها یک دفترچه یادداشت قرار داشت. اما گوشی (آن وسیلهی وحشتناک) توی دستش بود.
«سلام عزیزم.»
تیلور بدون اینکه سرش را بلند کند، گفت: «سلام بابا.»
«چه خبر از مدرسه؟»
«خوبه.»
خوبه. ظاهراً این کلمه تنها کلمهای بود که یک روز حضور در مدرسه یا هر تجربهی دیگری در زندگی دختر چهاردهسالهاش را توصیف میکرد. مایکل دقیقتر به دخترش نگاه کرد، او خیلی بزرگ شده بود. چه زمانی این اتفاق افتاده بود؟
مایکل همان موقع خواست موضوع پسر اولیری را مطرح کند، اما دست نگه داشت. الان وقت شنیدن جوابهای یککلمهای مثل «خوبه» بود و او با پیشکشیدن این حرف به جایی نمیرسید. باید دخترش را در یکی از موقعیتهای نادری که پرحرفی میکرد گیر میانداخت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اگر اتفاقی برای من افتاد... |
نویسنده | الکس فینلی |
مترجم | معصومه مظاهری |
ناشر چاپی | نشر گویا |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 336 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-312-264-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |