معرفی و دانلود کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک

معرفی کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک

کریس گرابنستاین در کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک داستان پسری به نام جِیک مک‌کوِید را روایت می‌کند که یک‌ شیشه آبنبات‌ ژله‌ای خورده و سپس متوجه شده که این آبنبات‌ها توانسته‌اند دانشی غریب و جامع را به او منتقل کنند. جیک که حالا یک بچه‌ی خفن محسوب می‌شود، می‌خواهد همه‌ی توانش را به کار ببندد تا کسی نتواند به او برچسب «نابغه‌ی تقلبی» بچسباند... این شما و این روایتی طنز، از نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز.

درباره‌ی کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک

با خفن‌ترین و نابغه‌ترین دانش‌آموز مدرسه‌ی ریوِر ویو آشنا شوید: آقای جِیک مک‌ کوِید.

در کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک (The Smartest Kid in the Universe) داستان‌ جیک را پی می‌گیرید که یک بسته آبنبات ژله‌ای نوش جان کرده و حالا همان آبنبات‌ها، همه‌ی زندگی‌اش را تغییر داده است. برای آن که بدانید چرا و چگونه، عجله به خرج ندهید؛ تا انتها با ما همراه باشید تا متوجه شوید کریس گرابنستاین (Chris Grabenstein) این بار در کتاب مورد آزمایشی شماره‌ی یک قرار است چه ماجرایی را پیش روی مخاطبان خود قرار دهد.

قرن‌هاست که انسان‌ها از طریق حواس‌شان، اطلاعات را دریافت می‌کنند. از مطالعه کردن گرفته، تا گوش سپردن به سخنرانی‌های مختلف. حواس پنج‌گانه حسابی به ما یاری رسانده‌اند. مثلاً از طریق حس لامسه فهمیده‌ایم نباید از سروکول بوته‌ی خاردار رز بالا بریم، یا حس بویایی به ما فهمانده که بو کشیدن کلم جوشیده اصلاً ایده‌ی خوبی نیست! با این وجود، حواس کارآمدترین ابزارهای یادگیری نیستند؛ پژوهشگران پیش‌بینی می‌کنند که در آینده‌ای نه‌چندان دور، ما اطلاعات و دانش را می‌خوریم! مثلاً شما می‌توانید با خوردن یک قرص انگلیسی یاد بگیرید یا هندسه و مثلثات و فیزیک کوانتوم را از بر شوید.

داستان کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک از اینجا شروع می‌شود؛ مادر جیک هماهنگ‌کننده‌ی برنامه‌های هتل بزرگی به اسم مارکیز سلطنتی در مرکز شهر بود. او در کارش نظیر نداشت؛ فوق‌العاده مسئولیت‌پذیر، منظم و کارآمد بود. دقیقاً نقطه‌ی مقابل پسرش، جِیک مک‌ کوِید. شب پنجشنبه جیک و خواهر کوچکش، اِما، در خانه تنها بودند. مادر تا دیروقت سر کار بود و از آن‌ها خواسته بود تا خودشان فکری به حال شام بکنند.

اما جیک آن‌قدر تنبل است که حتی حوصله‌ ندارد از فریزر غذا بردارد و گرم کند. از این روی، تصمیم می‌گیرد تا به محل کار مادرش برود و غذا بخورد! در واقع، اگر قرار است در هتل برنامه‌ی مهمی داشته باشند، حتماً غذا هم دارند. چرا باید به خودش زحمت بدهد و غذای یخ‌زده را گرم کند؟ به هر روی، جیک به هتل می‌رود و آنجا شیشه‌ی کوچکی پر از آب‌نبات‌های ژله‌ای می‌یابد که روی میز اتاق پشت‌صحنه گذاشته بودند: یک خوراکی خوشمزه، برای یک بچه‌ی گرسنه... همین می‌شود که جیک دخلِ آخرین آبنبات را هم در می‌آورد. با توضیحاتی که در ابتدا بیان کردیم، حتماً تا الان متوجه شده‌اید که آبنبات‌ها نه یک خوراکی معمولی، که دانش قابل‌خوردن بودند. به عبارت بهتر، آنچه که جیک از همایش برگزارشده در هتل کش رفته بود، مربوط به تحقیقات یکی از مهمانان کنفرانس بود که تلاش می‌کرد تا قرص‌هایی برای انتقال دانش اختراع کند.

حالا جیک به خفن‌ترین و باهوش‌ترین بچه‌ی مدرسه‌شان تبدیل شده، اما خب، یک نابغه‌ی تقلبی... او برای آن که به بقیه نشان دهد چنین نیست و نابغه بودنش حسابی هم واقعی است، تصمیم می‌گیرد دست به کارهای بزرگ‌تری بزند. مثلاً تلاش می‌کند مدرسه‌اش را که در شرف تعطیلی است، حفظ کند. از طرفی، از آنجا که آبنبات‌ها هنوز آزمایش نشده بودند، ممکن است خوردن آن‌ها عواقبی را برای جیک در پی داشته باشند. اوضاع پیچیده شده، مدرسه در شرف تعطیلی است و دولت در پی آن است تا این نابغه‌ی جدید را پیدا کند!

آیا جیک موفق می‌شود از هوش خود برای نجات مدرسه‌اش استفاده کند؟ به شما پیشنهاد می‌کنیم کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک را مطالعه کنید و پاسخ سؤالتان را بیابید. لازم به ذکر است زهرا توفیقی، از مترجمان خوب کشورمان این اثر را به زبان فارسی ترجمه کرده و انتشارات پرتقال آن را روانه‌ی بازار نشر ایران کرده است.

درباره‌ی مجموعه داستان کودک دردسرهای نابغه‌ی قلابی

کریس گرابنستاین، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز، در مجموعه کتاب‌های دردسرهای نابغه‌ی قلابی داستان پسری دوازده‌ساله به نام جیک مک‌ کوید را به تصویر می‌کشد که به صورت اتفاقی، یک شیشه‌ پر از آبنبات ژله‌ای خورده و بعدتر فهمیده که آب‌نبات‌ها، یک خوراکی معمولی نبوده‌اند، بلکه او را به باهوش‌ترین پسر جهان تبدیل کرده‌اند. وسوسه‌انگیز است، مگر نه؟ این که تنها با خوردن یک قرص، همه‌ی دانش دنیا به یک نفر منتقل شود.

این مجموعه در سه مجلد منتشر شده است. جلد نخست آن با نام مورد آزمایشی شماره‌ی یک منتشر شده و جلد دوم اردوگاه نوابغ نام دارد و هر دو جلد به زبان فارسی به انتشار رسیده‌اند. سومین جلد با نام دردسرهای نابغه‌ی قلابی 3: نابغه‌ی شیطانی هنوز در ایران انتشار نیافته است.

نکوداشت‌های کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک

• یک ماجراجویی سرگرم‌کننده. (پابلیشرز ویکلی)

• کریس گرابنستاین ممکن است نابغه‌ترین نویسنده‌ی ادبیات کودک باشد! (جیمز پترسون، نویسنده‌ی پرفروش آمریکایی)

• کریس گرابنستاین یک بار دیگر اثری خلق کرده که حتی برای بی‌رمق‌ترین خوانندگان نیز جذاب خواهد بود. (اسکول لایبرری ژورنال)

• هوشمندانه، مختصر و مهیج. کریس گرابنستاین با داستانی سرشار از واقعیت‌ (فکت)، معما و چند ژانر دیگر باز گشته است. (مجله‌ی Kirkus Reviews)

• هوشمندانه، خوش‌خوان و فوق‌العاده خنده‌دار! کریس گرابنستاین دوباره چنین عمل کرده است. (استوارت گیبس، نویسنده‌ی مجموعه‌ کتاب پرفروش مدرسه‌ی جاسوسی)

• کریس گرابنستاین نویسنده‌ی مجموعه کتاب‌ پرفروش کتابخانه‌ی آقای لمونچلو است. کتاب مورد آزمایشی شماره‌ی یک که اولین جلد از مجموعه‌ی تازه‌ی او، دردسرهای نابغه‌ی قلابی می‌باشد، برای خیل طرفداران این نویسنده جذاب خواهد بود. (نشریه‌ی بوک لیست، نقد کتاب ستاره‌دار)

کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک مناسب چه کسانی است؟

کریس گرابنستاین کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک را برای کودکان متعلق به رده‌ی سنی 7 تا 12 سال به رشته‌ی تحریر درآورده است. علاقه‌مندان به ادبیات کودک و کتاب‌های طنز، از دیگر مخاطبان کتاب نامبرده به شمار می‌آیند.

با کریس گرابنستاین بیشتر آشنا شویم

کریس گرابنستاین (Chris Grabenstein)، نویسنده‌ی آمریکایی، به سال 1955 متولد شد. سال 1977 بود که از دانشگاه تنسی فارغ‌التحصیل شد و از همان زمان نویسندگی را به‌عنوان پیشه‌ی اصلی خود پی گرفت. اگرچه در سال 2005 و با انتشار اولین رمانش، به طور رسمی قدم در راه نویسندگی گذاشت و کمی بعد، به نویسنده‌ای محبوب تبدیل شد.

کریس گرابنستاین را می‌توان در زمره‌ی نویسندگان پرفروش به شمار آورد. کتاب‌های او جوایز و افتخاراتی همچون نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز، نامزد دریافت جایزه‌ی دوروتی کنفیلد فیشر، نامزد دریافت جایزه‌ی گنبد طلایی ورمون، جایزه‌ی مارک تواین و نامزد بهترین کتاب نوجوان آنتونی را برای او به ارمغان آورده‌اند.

او شهرت خود را بیش از هر چیز مرهون مجموعه کتاب‌هایی است که با عنوان «فرار از کتابخانه‌ی آقای لمونچلو» به رشته‌ی تحریر در آورده است. از میان عناوینی که ذیل این مجموعه‌ی پرفروش و پرطرفدار به انتشار رسیده‌اند، می‌توان به کتاب‌های «المپیک در کتابخانه‌ی آقای لمونچلو»، «فرار از کتابخانه‌ی آقای لمونچلو» اشاره کرد. کتاب‌های «جزیره دکتر لیبریس» و «من حتی جوکترم» از دیگر آثار کریس گرابنستاین هستند که زبان فارسی ترجمه شده‌اند. همه‌ی آثار نامبرده در وب‌سایت و اپلیکیشن سایت کتابراه قابل‌دسترسی هستند.

در بخشی از کتاب دردسرهای نابغه‌ی قلابی 1: مورد آزمایشی شماره‌ی یک می‌خوانیم

جیک سایت تد را باز کرد. با جست‌وجویی مختصر به سخنرانی معروف دکتر بلک‌بریج رسید. روی گزینه‌ی پخش کلیک کرد و ویدئو شروع شد. مردی بسیار متشخص، با موهایی نقره‌ای‌رنگ و پیراهن یقه‌باز سفید و کت‌وشلوار مشکی روی سکو قدم می‌زد. انتهای میکروفون قلاب‌شکل بود و به دور گوشش وصل شده بود. همه با شوروشوق تشویقش می‌کردند. بعد از اینکه صدای تشویق‌ها خاموش شد، دکتر بلک‌بریج رفت سراغ فهرست پیش‌بینی‌هایی که قبلاً کرده بود و درست از آب درآمده بودند. گوشی‌های هوشمند، کامپیوترهای لمسی، ابزار مسیریابی جی‌پی‌اس در ماشین‌ها، کامپیوتر توی مدارس، تماس‌های ویدئویی بین‌المللی از طریق اینترنت، ورودی‌های جاده‌ای که برای پرداخت عوارضی‌شان لازم نیست ماشین را نگه دارید...

دکتر چشمک شیطنت‌آمیزی زد و از مخاطبانش پرسید: «خب، پیش‌بینی بعدی من چیه؟ همینه دیگه، اسمش روشه: پیش‌بینی. من دیگه تقریباً هشتاد سالمه، برای همین خودم نیستم که ببینمش، چون مطمئنم سی‌چهل‌سالی طول می‌کشه که یکی بتونه اختراعش کنه؛ ولی دوستان من، آینده‌ست و عخ. توی همه‌چیز انقلاب به پا می‌کنه. ممکنه بپرسید که عخ چیه؟ ساده‌ست: علوم خوراکی.» حاضران سالن نفسشان را حبس کردند. جیک هم همین‌طور. «قرن‌هاست که ما انسان‌ها اطلاعات رو از طریق چشم و گوشمون دریافت می‌کنیم، با مطالعه ‌کردن یا گوش ‌دادن به سخنرانی‌هایی مثل این. از طریق حواس بویایی و لامسه‌مون هم خیلی چیزها یاد می‌گیریم... مثل اینکه نباید کلم جوشیده رو بو بکشیم و یا از سروکول بوته‌ی خاردار رز بالا بریم.» حاضران زیر لب خندیدند. «ولی حواسمون کارآمدترین ابزار یادگیری نیستن. پس این پیش‌بینی منه: در آینده‌ای نه چندان دور، ما اطلاعات رو می‌خوریم. شما یه قرص می‌خورین و انگلیسی رو یاد می‌گیرین. یه قرص می‌خورین و هندسه و مثلثات و فیزیک کوانتوم رو یاد می‌گیرین. یه قرص دیگه می‌خورین و بلافاصله مثل بلبل سواحیلی حرف می‌زنین.»