معرفی و دانلود کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم

معرفی کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم

کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم رمانی تریلر و معمایی به قلم جولی کلارک است که داستانِ زندگی دو زن را در نقطه‌ای که به یکدیگر پیوند می‌خورند، روایت می‌کند. این اثر پرفروش نیویورک تایمز، داستانی مملو از دروغ، فریب و انتقام را از دو زاویه‌دید مختلف به تصویر می‌کشد.

درباره‌ی کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم

کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم (The Lies I Tell) یک تریلر روان‌شناختی پیچیده با دو قهرمان زنِ فریبنده است که هرکدام عمیقاً شخصیت‌پردازی شده‌اند. جولی کلارک (Julie Clark) این رمان را بر اساس دروغ و فریب‌های مگ، یکی از شخصیت‌های زنِ داستان، پیش می‌برد. مگ در هر لحظه می‌تواند هر کسی باشد، با اسم، شغل و هویت متفاوت. مگ ده سال گذشته با فریب‌هایش زندگیِ کت، دیگر شخصیت محوری رمان، را نابود کرده. کت ده سال متوالی منتظرِ پیدا شدنِ مگ مانده تا از او انتقام بگیرد. مگ پس از ده سال پنهان شدن پشت هویت‌های جعلی، دوباره با نام واقعی‌اش وب‌سایتی ساخته و خود را نماینده‌ی فروش املاک و مستغلات معرفی کرده است. کت بالاخره پس از سال‌ها رمزگشایی زندگی گذشته‌ی مگ، حالا او را در یک مراسم خیریه پیدا می‌کند؛ این اولین فرصتی است که می‌تواند با او رودررو شود و برنامه‌ای را که سال‌ها در ذهن داشته عملی سازد.

کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم از دو زاویه دید -مگ و کت- روایت می‌شود. در فصل سوم، به ده سال گذشته برمی‌گردیم و روایت را از زبان مگ می‌شنویم. با خواندن این بخش، درمی‌یابیم که چطور مگ از دختری ساده به کلاهبرداری بدل شده که بنا به موقعیت، هویت خود را جعل می‌کند تا به اهدافش برسد.

جولی کلارک توصیف‌هایی دقیق و به دور از پیچیدگی از درونیات هر دو شخصیت محوری داستانش ارائه می‌دهد و داستان جذاب و مهیجش را قربانی پیچیدگی‌های زبانی نمی‌کند. بسیاری از مخاطبان، کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم را اینطور وصف کرده‌اند که زمین گذاشتن آن کاری دشوار است. نویسنده تا آخرین صفحه مخاطب را با شخصیت‌ها همراه می‌سازد و در نهایت با پایانِ غافلگیرکننده‌ی خود لبخند رضایت را بر لب خوانندگان می‌نشاند.

مگ دختری فقیر و تنهاست که پس از فوت مادرش، مجبور به تأمین هزینه‌های خود است؛ با شغلی که دارد به‌سختی می‌تواند پول بنزین ماشینش و بدهی‌ای که از مادرش به ارث مانده را بدهد. او با عضویت در برنامه‌ی دوست‌یابی می‌تواند حداقل هفته‌ای سه بار به قرار شام -و نه قهوه- برود و این‌طور بخشی از پولش را برای اجازه‌ی خانه پس‌انداز کند. اما به مرور متوجه می‌شود که این قرارهای گاه و بیگاه نمی‌تواند پاسخگوی نیازهایش باشد و باید جا و مکانی برای خودش دست و پا کند. با این فکر، در برنامه‌ی دوست‌یابی به دنبال مردهای مسن‌تر می‌رود و در کمال ناباوری با عکس معلم دبیرستانش مواجه می‌شود؛ معلمی که آن سال‌ها حرف‌های زیادی پشت سرش بود. مگ برای ارتباط گرفتن با او، نام و سن پروفایلش را تغییر می‌دهد و این شروعی است برای تجربه‌ی هویت‌های مختلف.

اما این تنها یک زاویه از داستان دروغ‌هایی که می‌گویم را نشانمان می‌دهد؛ در گوشه‌ای دیگر، کت در انتظار انتقام گرفتن از مگ است و به واسطه‌ی شغل روزنامه‌نگاری، قصد دارد داستانی درباره‌ی او و دروغ‌هایش بنویسد...

این رمان معمایی به کوشش انتشارات افرا و با ترجمه‌ی سمر میرزاخانی نافچی منتشر شده است.

جوایز و افتخارات کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم

• کتاب پرفروش نیویورک‌تایمز؛
• بهترین رمان تریلر معمایی به انتخاب ویراستاران آمازون؛
• بهترین کتاب سالِ سایت آمازون؛
• نامزد جایزه‌ی RUSA CODES Reading List.

نکوداشت‌های کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم

• شخصیت‌ها به‌طرز شگفت‌انگیزی با شما عجین می‌شوند. (نیویورک تایمز)
• یک تریلر هیجان‌انگیز. (اینترتینمنت ویکلی)
• کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم را سخت می‌توان زمین گذاشت. (People)
• این داستانِ آمیخته با هیجان، برای طرفداران رمان‌هایی با قهرمان‌های زنانه، بسیار لذت‌بخش و خواندنی است. (First Clue)
• جولی کلارک چهار ستون بدنتان را به لرزه می‌اندازد. (Motherly)
• کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم با هدایت دو قهرمان زن پیچیده، خوانندگان را به شبکه‌ای تودرتو از فریب و انتقام وارد می‌کند. (Crime By The Book)
• تابه‌حال آرزو کرده‌اید جای شخص دیگری باشید و زندگی و شغل خود را با او عوض کنید؟ پس رمان تریلر دروغ‌هایی که می‌گویم اثر جولی کلارک را از دست ندهید. (Scary Mommy)

کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب علاقه‌مندان به رمان‌های تریلر، معمایی و روان‌شناختی را شگفت‌زده خواهد کرد.

در بخشی از کتاب دروغ‌هایی که می‌گویم می‌خوانیم

امروز اولین قرار بازدیدم با رون است و او را برای دیدن یک ویلای دوبلکس رو به ساحل در مالیبو را می‌برم. به خاطر مشکلات ساختمانی‌اش تقریباً دو سال است که فروش نرفته. مشاور فروشنده جایی در بالای تپه‌ی لس‌آنجلس مستقر است و از همان اول گفت در چه حد باید از خود ملک انتظار داشته باشم. گفت: «اگه بتونم بالاخره بفروشمش خیلی خوشحال می‌شم. خیلی ‌وقته برای فروش گذاشتمش، ولی باید بگم ستون‌های زیر خونه فرسوده شده‌ن و حتماً باید عوض بشن. برای همین هم فقط پنج‌ونیم میلیون دلار روش قیمت گذاشتیم.»

گفتم: «شاید این موضوع برای خریدار من مهم نباشه. خودش پیمانکاره، همچین چیزی فراریش نمی‌ده.»

این خانه را به دلایل زیادی انتخاب کردم. اول از همه به خاطر موقعیت دورافتاده‌اش. برای رسیدن به آنجا باید مسیر طولانی بورلی‌هیلز را پشت سر بگذاریم، از سانتامونیکا بگذریم و وارد بزرگراه ساحلی شویم. این زمانی که در ماشین با رون می‌گذرانم کمکم می‌کند از گذشته‌ام برای رون بگویم و کمی فساد وارد معاملات میشیگانم کنم. بگذارم رون بداند اخلاق حرفه‌ای من هم مثل خودش انعطاف‌پذیر است. ولی اگر اعتراف نکنم کمی مضطرب هستم که آدم نیستم. سال‌ها در ذهنم از او یک آدم شرور ساخته‌ام. از او هیولایی ساخته‌ام که سال‌های آخر کودکی‌ام را از من دزدید. حالا باید کنارش راحت باشم و با او خوش‌وبش کنم، حتی آشکارا به خاطر فراست و ذکاوتش تحسینش کنم. بگذارم خودش تصوری از من در ذهنش شکل بدهد و بعد در چهارچوب همان تصور زندگی کنم. به همان میزان مهارت بازیگری نیاز دارد که از وقتی حقیقت را درمورد کوری فهمیدم به کار نگرفته‌ام.