معرفی و دانلود کتاب صوتی ابراهیم خان

معرفی کتاب صوتی ابراهیم خان

کتاب صوتی ابراهیم خان رمانی طنز از گوینده و نویسنده‌ی خوب کشورمان، اشکان عقیلی پور است. در این اثر به ماجراهای بامزه‌ای گوش خواهید سپرد که اعضای خانواده‌ی کاراکتری یک‌دنده و کله‌شق به نام ابراهیم خان، پشت سر می‌گذارند.

درباره کتاب صوتی ابراهیم خان:

اثری که پیش رو دارید رمانی طنز با محوریت شخصیتی به نام ابراهیم خان است؛ یک کارمند جزء اداره‌ی ثبت احوال، که به قول راوی داستان که خودش از اقوام اوست، هیچ نقش و جایگاه مهمی در اجتماع ندارد. ولی عوضش در خانواده‌ی خود حسابی می‌تازد و همه را، بدون استثنا همه را، از دم تیغ تیز زبانش می‌گذراند.

خشونت، یکدندگی و غرور کاذب ابراهیم خان، شاید باعث شود که او در جامعه چندان جدی گرفته نشود و شخصیت مورد احترامی نداشته باشد، ولی در دل خانواده‌اش، برخورداری از همین خصائص دلیل سروری اوست. در واقع، ابراهیم خان برای برادر و برادرزاده و خواهر و خواهرزاده و اساساً تمام بستگانش، سمبل مردی و مردانگی‌ست! منتها مردی و مردانگی‌اش گاهی ره به افراط می‌برد و داستان‌هایی پیش می‌آورد که بیا و ببین!

اگر می‌خواهید تصویری کلی از رمان ابراهم خان در ذهن داشته باشید، همین حالا چشم‌ها را ببندید و خود را در یکی از آن مهمانی‌های سنتی ایرانی تصور کنید که پُر است از عمه و خاله و شوهرعمه و شوهرخاله! و البته مادربزرگ و پدربزرگ، و کلی هم نوه و نتیجه...! خب، حالا شما دقیقاً وسط جهانی هستید اشکان عقیلی پور با هنرمندی و طنازی تمام ساخته است؛ دنیایی مملو از تیپ‌های آشنا برای ما فارسی‌زبانان؛ جهانی مملو از جنب‌وجوش که هر لحظه نفس کشیدن در آن، با خطر خفگی از شدت خنده همراه است!

کتاب صوتی ابراهیم خان مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های طنز بی‌شک شیفته‌ی این کتاب خواهند شد.

در بخشی از کتاب صوتی ابراهیم خان می‌شنویم:

چهار، پنج سالی بود که من و پرستو با هم در ارتباط بودیم. یعنی تقریباً از موقعی که هر دومون بیست و پنج سالمون بود. ولی در حقیقت این داستان برمی‌گرده به دوران دبیرستان. زمانی که تو راه مدرسه، بدون یک کلمه حرف، من زرتی عاشقش شدم!

راستشو بخواین اولین باری که دیدمش رو خیلی یادم نمیاد. خیلی هم یادم نمیاد چرا عاشق شدم. تازه وارد دبیرستان شده بودم و احساس می‌کردم که دیگه آدم شدم، و به نظرم یکی از علائم آدم شدن، عاشق شدن بود. پس تصمیم گرفتم عاشق بشم.

صبح‌ها تو راه مدرسه می‌دیدمش فقط. با صورت پف‌کرده و خواب‌آلود. با اخم جلو پاشو نگاه می‌کرد. مانتو و مقنعه‌ش طوسی بود. موهاش بلند بود. از پشت مقنعه‌ش می‌اومد بیرون. موهای قهوه‌ای روشن. فکر کنم اول عاشق موهاش شدم...

فهرست مطالب کتاب صوتی