معرفی و دانلود خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب

معرفی خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب

با خواندن خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب، اثر ماندگار لوئیس کارول به دنیای شگفت‌انگیز ناشناخته‌ها سفر کنید. داستان از آن‌جایی شروع می‌شود که آلیس خرگوش عجول و بازیگوشی را در حال دویدن می‌بیند. آلیس که همیشه کنجکاو و خیال‌پرداز بوده، برای کشف راز آقای خرگوش، به دنبال او راهی یک ماجراجویی هیجان‌انگیز می‌شود. این اثر به عنوان یکی از بهترین رمان‌های انگلیسی از سوی نشریه‌ی گاردین معرفی شده است.

درباره‌ی خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب

اگرچه داستان آلیس در سرزمین عجایب در حقیقت برای کودکان و نوجوانان نوشته شده بود، اما پس از انتشار، سریعاً به کتابی پرطرفدار بین بزرگسالان تبدیل شد. خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب (Alice's adventures in wonderland)، شاهکار بی‌نظیر لوئیس کارول (Lewis Carroll) شما را به دنیای خیال‌انگیز کودکی می‌برد.

در یک روز آفتابی که آلیس به همراه خواهرش در جنگل مشغول تفریح بود، ناگهان چشمش به خرگوش سفیدی می‌افتد که ساعتی را در دست گرفته و به سرعت از مقابل او رد می‌شود. معلوم است که برای رسیدن به قرار مهمی عجله دارد! آلیس که عاشق ماجراجویی است به دنبال او حرکت می‌کند تا ببینید مقصد آقای خرگوش کجاست و می‌خواهد به کجا برود. آلیس به دنبال خرگوش از یک سوراخ تنگ و تاریک عبور می‌کند و درست در همین لحظه است که سفر شگفت‌انگیز او به سرزمین عجایب آغاز می‌شود.

خوراکی‌هایی که اندازه‌ی بچه‌ها را بزرگ و کوچک می‌کنند، ملکه‌ی بدجنس، هزارپای سخنگو، گربه‌ای که به‌سرعت غیب می‌شود اما می‌تواند دوباره ظاهر شود و... اتفاقات جذاب و پرکشش این داستان را می‌سازند. اگرچه همه چیز این دنیای عجیب برای آلیس تازگی دارد اما او نگران است که آیا بالاخره می‌تواند به خانه برگردد؟ آیا خواهرش هنوز منتظر اوست؟

زبان ساده و مفاهیم عمیق فلسفی در قالب رخدادهای تخیلی، این اثر را به داستانی پرکشش و قابل‌تأمل بدل کرده است. گفتنی‌ست خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب جزو چکیده‌‌ی پنجاه رمان کلاسیک بوده و در حقیقت کلاید نهرنز برای آشنایی با متن اصلی داستان آن را به نگارش درآورده. داستان حاضر با برگردان نیلوفر شیرازیان، از سوی انتشارات نوژین به چاپ رسیده‌ است.

درباره‌ی مجموعه کتاب‌های نوولا

برای اینکه با طیف متنوعی از شاهکارهای ادبی آشنا شوید، سری کتاب‌های نوولا بهترین گزینه است. هر یک از کتاب‌های این مجموعه یکی از رمان‌های مشهور را به صورت خلاصه در اختیارتان قرار می‌دهند. کتاب‌خوان‌هایی که فرصت زیادی برای مطالعه ندارند، می‌توانند با مراجعه به این کتاب‌ها، به کلیت داستان‌ها و رمان‌های برتر تاریخ پی‌ ببرند. کافی است نگاهی به برخی عناوین مجموعه کتاب‌های نوولا بیندازیم: «کشیش ویکفیلد»، «لورنا دون»، «بلندی‌های بادگیر»، «دکتر جکیل و آقای هاید» و... برخی از آثار درخشان این سری کتاب‌ها هستند. انتشارات نوژین چاپ این مجموعه را به عهده داشته است.

اقتباس‌ سینمایی از کتاب آلیس در سرزمین عجایب

این داستان که بیشتر از 150 سال از تألیف آن می‌گذرد، بارها مورد اقتباس قرار گرفته و در میان نسل‌های مختلف محبوب بوده است. موفق‌ترین اقتباس سینمایی از آن، در سال 2010 توسط تیم برتون ساخته شد که توانست جوایز متعددی را از جشنواره‌های مختلف به دست بیاورد.

نکوداشت‌های کتاب آلیس در سرزمین عجایب

• اثری ضروری و اساسی برای هر کتابخانه‌ی شخصی. (بارنز و نوبل)
• این قصه‌ شگفت‌انگیز، ادبیات کودک را تغییر داد و آن را از محدودیت‌های تعلیمی رهانید. (آمازون)
• ماجراهای کتاب آلیس در سرزمین عجایب از 150 سال پیش که برای اولین‌بار خلق شد، تا امروز، بر تخیل عموم تاثیر قدرتمندی گذاشته است. (گاردین)

خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب مناسب چه کسانی است؟

اگر شیفته‌ی آثار فانتزی هستید و می‌خواهید با یکی از مشهورترین داستان‌های تخیلی و آثار کلاسیک آشنا شوید، پیشنهاد ما به شما خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب است.

با لوئیس کارول بیشتر آشنا شویم

لوئیس کارول (Lewis Carroll) با نام اصلی چارلز لاتویج دادسون، عکاس، کشیش، نویسنده و استاد دانشگاه آکسفورد در 27 ژانویه سال 1832 در چشایر متولد شد. او که در خانواده‌ای ثروتمند و بانفوذ رشد کرد، یک رگه ایرلندی داشت و متعلق به دو طبقه مذهبی و نظامی بود. او یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان محسوب می‌شود.

کارول فعالیت در دانشگاه در جایگاه استاد را از سال 1855 شروع کرد و تا 26 سال پس از آن ادامه داد. «آلیس در سرزمین عجایب» و «آن سوی آینه» از مشهورترین آثار او هستند. کارول در 14 ژانویه 1898 بر اثر ابتلا به ذات‌الریه شدید درگذشت.

در بخشی از خلاصه کتاب آلیس در سرزمین عجایب می خوانیم

آلیس کنار خواهرش روی علف‌زار نشسته و از گرمای هوا گیج و منگ بود که چشمش به خرگوشی با چشمان صورتی افتاد. ابتدا در خرگوش متوجه چیز خارق‌العاده‌ای نشد، حتی به نظرش عجیب نمی‌رسید که خرگوش با سراسیمگی بگوید: «وای خدا! حسابی دیرم شده!»اما وقتی خرگوش از جیب جلیقه‌اش ساعتی جیبی بیرون آورد آلیس از جا جست؛ حتم داشت تا به حال خرگوشی ندیده که در جیب جلیقه‌اش ساعت داشته باشد.

خرگوش با عجله در سوراخی ناپدید شد و آلیس پشت سر او داخل سوراخ پرید. شاید سوراخ بیش از آنچه آلیس انتظار داشت عمیق بود، شاید هم خودش آهسته‌تر از آنچه انتظار داشت سقوط می‌کرد. هر چه که بود آلیس به زمین نمی‌رسید.

زیر پایش هیچ‌چیز معلوم نبود و بالای سرش تا چشم کار می‌کرد کابینت آشپزخانه و بوفه می‌دید. آلیس دست دراز کرد و از یکی از بوفه‌ها یک شیشه مربای پرتقال برداشت، اما از آن‌جایی که شیشه خالی بود آن را سر جایش بازگرداند.