معرفی و دانلود کتاب آرمنته جن زده 5: ارواح پرستار

معرفی کتاب آرمنته جن زده 5: ارواح پرستار

کتاب آرمنته جن زده 5: ارواح پرستار جلد پنجم از مجموعه‌ای به قلم انجی سیج است. این نویسنده‌ی محبوبِ کتاب‌های فانتزی و تخیلیِ کودکانه، در این جلد به شرح ماجرای روزِ تولدِ شخصیت اصلی، یعنی آرمنته می‌پردازد. آرمنته باید در این روز در غیابِ عمو، عمه و بزرگ‌ترها به پیشواز مبارزه با دو روح سرگردان برود.

درباره‌ی کتاب آرمنته‌ی جن‌زده 5: ارواح پرستار

روز تولد آرمنته است. عمو و عمه‌ی او به ترانسیلوانیا رفته و او را در خانه با وندا تنها می‌گذارند؛ اما ماتیلدا دخترعمه‌ی آرمنته قرار است از آن‌ها مراقبت کند. فقط یک مشکل کوچک وجود دارد؛ ماتیلدا با خودش دو روح سرگردان آورده. حالا آرمنته مجبور است نقشه‌ای طراحی کند تا همه را از شر این دو روح خلاص کند. شاید این داستان کمی عجیب به نظر برسد، اما وقتی پای کتاب‌های انجی سیج (Angie Sage) در میان باشد، دیگر هیچ واقعه‌ای عجیب و غریب نخواهد بود! کتاب ارواح پرستار (Ghostsitters) جلد پنجم از مجموعه‌ی آرمنته‌ی جن‌زده (Araminta Spook) است.

آرمنته دختربچه‌ای است که با عمه تبی و عمو دراک و خفاش‌های عمو در خانه‌ای قدیمی و جن‌زده زندگی می‌کند. در جلد اول دیدیم که چطور آرمنته در مقابل عمه‌اش برای فروش خانه ایستاد و هر ترفندی را به کار بست تا به زندگی‌شان در این عمارت بیغوله ادامه دهند؛ چراکه او هنوز امید داشت که می‌تواند در زیرزمین با یک روح ملاقات کند. وندا دخترکوچولوی دیگری بود که به همراه پدر و مادر جادوگرش برای بازدید به خانه‌ی جن‌زده آمدند. آرمنته تمام نیروهای طبیعی و مافوق طبیعی را به کار بست تا آن‌ها را وحشت‌زده کند، اما آن‌ها در کمال ناباوری، عاشق خانه شدند و تصمیم به خرید آن گرفتند. از جلد اول به بعد، وندا در کنار آرمنته به‌عنوان دوست و همراه او حضور دارد و نقشه‌های ماورایی و زیرکانه‌ی آرمنته را عملی می‌کند.

انجی سیج در کتاب آرمنته‌ی جن‌زده 5: ارواح پرستار (Araminta Spookie 5: Ghostsitters) نیز مانند دیگر آثارش جهانی فانتزی و تخیلی خلق کرده و داستان ارواح را با زبانی شیرین و طنز بیان می‌کند. در جلدهای قبلی مجموعه شاهد انجام مأموریت‌های مختلفی از جانب آرمنته هستیم. او زره تسخیرشده‌ای به نام سِر هوریس دارد که در بسیاری کارها یار و یاورش است. در جلد دوم مجموعه کتاب آرمنته‌ی جن‌زده، روز تولد سر هوریس فرامی‌رسد و آرمنته به همراه وندا، برای دادن هدیه‌ی تولد به زره به زیرزمینِ خانه می‌روند؛ غافل از اینکه آب دریا هر لحظه بالا می‌آید و ممکن است آن‌ها را غرق کند. در جلد سوم، آرمنته مسئول پیدا کردن قورباغه‌ی پدرِ وندا می‌شود و با خطرات ماورایی مختلفی سروکله می‌زند و جلد چهارم ماجرای جست‌وجوی آرمنته را به دنبال انسانی گرگ‌نما روایت می‌کند.

اگر به داستان‌ ارواح و ماجراهای ترسناک و فانتزی علاقه دارید، کتاب آرمنته‌ی جن‌زده 5: ارواح پرستار پیشنهاد مناسبی است. این کتاب ذیل مجموعه‌ی آرمنته‌ی جن‌زده از سوی نشر افق و با ترجمه‌ی مهرداد مهدویان چاپ و روانه‌ی بازار شده است.

درباره‌ی مجموعه کتاب آرمنته‌ی جن‌زده

مجموعه کتاب‌های آرمنته‌ی جن‌زده، ماجراهای خانه‌ای متروکه و قدیمی را روایت می‌کند که وجود روح و دراکولا در آن طبیعی به نظر می‌رسد. دخترکی به نام آرمنته به همراه عمو و عمه‌ی خود در این عمارت و البته در کنار خفاش‌ها و عنکبوت‌ها زندگی می‌کند. زمانی که عمه تصمیم می‌گیرد از خانه نقل مکان کنند، تازه ماجراهای کتاب‌ها شروع می‌شود. آرمنته مخالفِ سرسخت این تصمیم است و برای ماندن در این خانه‌ی هیجان‌انگیز دست به هر کاری می‌زند. انجی سیج نویسنده‌ی این مجموعه است که پیش‌تر نیز با مجموعه‌هایی نظیرِ «سیپتیموس هیپ» و «تادهانتر مون» شهرت و محبوبیت کسب کرده بود. نشر افق این مجموعه را با ترجمه‌ی مهرداد مهدویان منتشر کرده است.

نام دیگر کتاب‌های این مجموعه‌ی پنج‌جلدی عبارت است از: «خانه‌ی تسخیرشده‌ی من»، «شمشیری در گروتو»، «قورباغه‌ربایی» و «توله دراکولا».

کتاب آرمنته‌ی جن‌زده 5: ارواح پرستار برای چه کسانی مناسب است؟

کودکان رده‌ی سنی 9 تا 12ساله از این داستان فانتزی و تخیلی لذت خواهند برد. همچنین نوجوانان علاقه‌مند به ماجراجویی و روایت‌های کمی ترسناک، از خواندن این کتاب حسابی کیف می‌کنند!

در بخشی از کتاب آرمنته جن زده 5: ارواح پرستار می‌خوانیم

اگر کسی زنگ در خانه‌ی جن‌زده را بزند، زنگ گیر می‌کند تا این‌که خود‌تان در را باز کنید و زنگ را آزاد کنید. بری مرتب می‌گوید تعمیرش می‌کند ولی هنوز این کار را نکرده است. صدای زنگ در آدم را واقعاً عصبی می‌کند. ما همگی چمدان را انداختیم و انگشت‌های‌مان را توی گوش‌مان فرو کردیم؛ البته این کارمان اشتباه بود. عمه تَبی می‌خواست در را باز کند و زنگ را خفه کند که چمدان پر از خفاش عمو دراک از دست‌مان در رفت و از بالای پله‌ها سُرخورد و رفت پایین. وقتی عمه تَبی داشت در را باز می‌کرد تا قفل زنگ را آزاد کند، چمدان کوچک پر از خفاش با تلق‌تولوق فراوان از در خانه بیرون رفت و افتاد توی مسیر. عمو دراک فریاد کشید: «وای خفاش‌هایم!»

و بعد دنبالش دوید. خوشبختانه عمه تَبی با زنگ در مشکل داشت و همین باعث شد که صدای عمو دراک را نشنود؛ اما وقتی چمدان از کنارش رد می‌شد، صدای فریادش را شنیدم.

صدای زنگ در یک‌دفعه قطع شد. عمه تَبی هنوز توی سرسرا، کنار در ورودی ایستاده بود. نفهمیدم چرا عمه امیلین را دعوت نمی‌کرد که داخل شود. کمی امیدوار شدم. شاید عمه تَبی عمه امیلین را دوباره با راسوی دو کله‌ی دور گردنش دیده بود. چشم‌های لوبیایی راسو را هم دیده بود که به آدم‌های مقابلش زل می‌زدند و بنابراین مجبور شد تصمیمش را عوض کند و بگذارد هرطوری هست تنها بمانیم. ولی حس می‌کردم این‌طور نیست. با این‌که فقط پشت عمه تَبی را می‌دیدم، می‌دانستم که عصبانی است. چون این مسئله بارها برای خودم پیش آمده، خوب می‌دانم که عمه تَبی چه وقت‌هایی عصبانی است: عمه تَبی یک‌دفعه مثل جوجه‌تیغی بدعنق می‌شد، موهایش سیخ می‌شدند، نوک گوش‌هایش قرمز و شانه‌هایش یک‌جورهایی نوک‌تیز می‌شدند. حالا هم به‌نظر می‌رسید شانه‌هایش خیلی نوک‌تیز هستند.

فهرست مطالب کتاب

1: حلزون‌ها
2: خفاش‌ها
3: پرستار واتکینز
4: دخترها
5: نِد و جِد
6: پیتزا
7: روح‌ربایی
8: رازها
9: جشن تولد
10: اسب رکاب‌دار
11: حلقه
12: دعوای ارواح
13: اتفاق غیرمنتظره، اتفاق غیرمنتظره!