معرفی و دانلود کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم: داستانی درباره‌ رشد، سقوط و رشد مجدد سازمان‌ها

معرفی کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم: داستانی درباره‌ رشد، سقوط و رشد مجدد سازمان‌ها

کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم، نوشته‌ی جان پی. کوتر و هولگر راتگبر، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا علت سقوط و رشد خود را پیدا کرده و از این طریق روند بهتری را پیش بگیرند. تقریباً برای همه‌ی افراد پیش آمده که در محیط کار ایده‌ی متفاوتی را مطرح کنند و با پاسخ منفی مواجه شوند. شرکت‌ها معمولاً رد کردن چنین ایده‌هایی را به بهانه‌ی عدم مطابقت آن با سیستم کاری سازمان توجیه می‌کنند. این داستان آموزنده‌ قصد دارد یک‌بار برای همیشه به این جدال پایان دهد.

درباره‌ی کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم

ابهامات بسیاری درخصوص چالش‌های محیط کار وجود دارد که افراد را به تکاپو می‌اندازد تا پاسخ درخوری پیدا کنند. در این میان کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم (That's Not How We Do It Here)، به‌قلم جان پی. کوتر (John Kotter) و هولگر راتگبر (Holger Rathgeber)، با استفاده از داستانی جذاب و پرکشش به مخاطبان کمک می‌کند تا ضمن پرورش ایده‌های خلاقانه، بهترین تصمیم‌ها را بگیرند.

کتاب پیش‌رو، داستان زندگی قبیله‌ای از دم‌عصایی‌ها را تعریف می‌کند که با کمبود منابع و خشکسالی مواجهه شده‌اند و مکرراً مورد تهاجم کرکس‌ها قرار گرفته‌اند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند تا راهکار جدیدی پیدا کنند که شرایط بهتری را برایشان رقم بزند. اما این تصمیم‌گیری مشاجره‌ا‌ی را میان نیروهای دفاعی و تیم اجرایی قبیله سبب می‌شود. اینجاست که پاسخ «ما این‌جا چنین کاری نمی‌کنیم» به‌ گوش می‌رسد!

در نتیجه، یکی از اعضای قبیله به‌ نام نادیا، به جاده می‌رود تا شاید ایده‌ی بهتری برای حل مشکل پیدا کند. او در این ماجراجویی با مرغ‌های دریایی ملاقات می‌کند که شیوه‌ی کاملاً متفاوتی برای زندگی و حل معضلات خود دارند. اما این شیوه هم عیب‌ونقص‌هایی دارد. بنابراین، نادیا به فکر می‌افتد تا راهی بیابد که ویژگی‌های مثبت سبک زندگی دم‌عصایی‌ها و مرغ‌های دریایی را تلفیق کند. این چالش ذهنی به نادیا و مخاطبان کتاب یاری می‌رساند تا به راهکارهای بهتری برای حل مشکلات دست یابند.

باید توجه داشت اختلافاتی که دم‌عصایی‌ها و به‌خصوص نادیا را درگیر کرده، مشابه مشاجراتی است که در سازمان‌ها نیز رخ می‌دهد. نویسندگان کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم، از این افسانه کمک گرفته‌اند تا درباره‌ی عوامل تأثیرگذار بر شکست و رشد شرکت‌ها صحبت کنند، ویژگی‌های مثبت و منفی شیوه‌های مدیریتی را مورد بررسی قرار دهند و در نهایت با ذکر توصیه‌هایی کاربردی، در خصوص پرورش کسب‌وکارهای موفق به کمک افراد و سازمان‌ها بیایند. کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم با ترجمه‌ی معصومه‌ ولی‌پور، توسط انتشارات شادن پژواک منتشر شده است.

نکوداشت‌های کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم

• تمثیل‌های منحصربه‌فرد این کتاب به ما نشان می‌دهد که چگونه با اقدامات نوآورانه، امنیت بیشتری کسب می‌کنیم. (اسپنسر جانسون، نویسنده‌ی کتاب چه کسی پنیر مرا جابه‌جا کرد؟)

• این تمثیل ساده از پستانداران پشمالویی که با چالش سازگاری و تهدید مواجه شده‌اند، بینش عمیقی در مورد مسیری که بسیاری از ما پیموده‌ایم، ارائه می‌دهد. کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم، اثری درخشان به شمار می‌رود. (ژنرال استنلی مک کریستال، از بنیان‌گذاران گروه McChrystal)

• رویکردهای پیشنهادی کتاب حاضر برای همه‌ی افراد مفید خواهد بود. (گاتان توماس، مدیرعامل شرکت NB Power)

• توانایی جان پی. کوتر و هولگر راتگبر برای ارائه‌ی درس‌هایی گویا از طریق افسانه‌ها، فوق‌العاده درخشان است. (مجله‌ی TD)

• جان پی. کوتر از استعاره استفاده می‌کند تا نیازهای اساسی سازمان‌هایی با عملکرد بالا را برای خوانندگان شرح دهد. نیازهایی که برای به جریان انداختن قلب و ذهن اعضای گروه در مسیر خدمت به یک هدف، رضایت‌بخش خواهد بود. (لی مورگان، مدیر ارشد اجرایی بنیاد بیل و ملیندا گیتس)

کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب پیش‌رو به تمام کسانی که با مشکلات درون‌سازمانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، به‌خصوص مدیرانی که با چالش‌های رهبری گروه مواجه‌اند، توصیه می‌شود.

با جان پی. کوتر و هولگر راتگبر بیشتر آشنا شویم

جان پی. کوتر، نویسنده‌ی تحسین‌شده‌ی مجله‌ی نیویورک‌تایمز و استاد بازنشسته‌ی مدرسه‌ی بازرگانی هاروارد است. او در سال 1947 در آمریکا متولد شد و اکنون یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های رشته‌ی مدیریت در سراسر جهان به حساب می‌آید. کتاب «شتاب‌دهی» و کتاب «مدیریت تغییر»، شماری از برجسته‌ترین آثار جان پی. کوتر هستند. او همچنین با تأسیس یک شرکت مشاوره، تحت‌عنوان شرکت بین‌المللی کاتر، رهبران را در راستای مدیریت بهتر سازمان‌ها هدایت می‌کند.

هولگر راتگبر هم یکی از مدیران این شرکت است که پیشتر در یک شرکت محصولات پزشکی فعالیت می‌کرده. کتاب «کوه یخ‌مان آب می‌شود»، کتاب دیگری از این نویسنده است که با مشارکت جان پی. کوتر نوشته شده.

جملات برگزیده کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم

• ضرورت، مادرِ ابتکار است.
• موفقیت شگفت‌انگیز است.
• با بردهای کافی، حواسمان هست که ضرورت کار را فراموش نکنیم.
• بیشتر چیزی که افراد به‌ دست می‌آورند، از راه ایجاد ارائه‌ی ایده‌ای کاملاً جدید نیست، بلکه در واقع با پیدا کردن ایده‌هایی است که قبلاً وجود داشته‌اند، اما توجه کافی به آن‌ها نمی‌شده است.

در بخشی از کتاب ما هرگز چنین کاری نمی‌کنیم می‌خوانیم

همیشه به ما گفته‌اند که رهبری، کاملاً به سلسله‌مراتب بستگی دارد: رهبری، کار رییس‌ها است، و مدیریت، کار مسئولان. اما به نظرتان «خواهر‌ها و برادرهای بزرگ‌تر» که از مقام بسیار پایین‌تری برخوردارند، نمی‌توانند در زمینه‌ی کاریِ خودشان رهبران خوبی باشند و به نتیجه برسند؟ مگر خودمان تابه‌حال رییس‌هایی را ندیده‌ایم که از نظر هیچکس رهبران خوبی نبوده‌اند؟ تابه‌حال چند بار به ما گفته‌اند که رهبری کار افراد خارق‌العاده است؟ حتی با اینکه می‌دانیم این حرف‌ها چندان درست نیستند، به نظرتان بارها و سال‌ها شنیدن این پیام‌های تکراری چه تأثیری بر ما می‌گذارد؟

دست‌کم در چند دهه‌ی گذشته، افرادی هم بوده‌اند که همیشه گفته‌اند رهبری به‌شدت لازم و مفید است و باید جای مدیریت، که ذاتاً بر اساس قدرت‌نمایی و دستور دادن است را بگیرد. اما در مواردی هم مانند گله‌ی لینا، که با افزایش جمعیت و گرفتاری‌ها از مدیریت بی‌بهره بود، چه اتفاقی می‌افتد؟

مدیریت و رهبری، عملکردهای متفاوتی دارند: مدیریت باعث می‌شود کارهای اصولی، حتی در سیستم‌های بزرگ، به طور مؤثر و مفید انجام شوند؛ اما رهبری، با وجود موانعی که سر راهمان است، به ما انرژی می‌دهد و ما را به جلو سوق می‌دهد، تا با وجود مشکلات و شرایط در حال تغییر، به آینده‌ای سرشار از موفقیت دست یابیم. مدیریت و رهبری، دو راه برای رسیدن به مقصدی یکسان، نیستند. آن‌ها هر یک مقصدی جدا دارند، که هردوی آن‌ها برای سازمان‌هایی که در شرایط متغیر فعالیت می‌کنند، بسیار اهمیت دارند.

برای سازمان‌های بزرگ، در دنیایی محافظت‌شده که تغییر زیادی نمی‌کند، مدیریتِ خوب بسیار مهم است، و حتی کافی هم هست. اما برای سازمان‌های کوچک، در دنیایی که هر روز چالش‌ها و خطرات می‌توانند همه چیز را زیر‌و‌رو کنند، کلیدِ حلِ مشکل، رهبری است.