معرفی و دانلود کتاب صوتی سرخ و سیاه

معرفی کتاب صوتی سرخ و سیاه

وقتی زمزمه‌ی حرص و طمع در گوش بپیچد، پرده‌ی ایمان در نهایت سست و پوسیده خواهد شد. استاندال نویسنده‌ی شهیر فرانسوی در کتاب صوتی سرخ و سیاه، شیطان را به مصاف مرد زاهد و پاک‌سرشت دهکده‌ی وریر می‌برد. شهردار چنان به ژولین اعتماد داشت که او را به عنوان معلم فرزندانش به خانه‌ی خود راه داد. اما این اعتماد بی‌جا، هویت واقعی مرد زیاده‌خواه را آشکار کرد، طوری که در زمانی نه چندان دراز، پای مرد بی‌نام‌ونشان روستا، به محفل سیاست‌مداران مکار پاریس باز شد.

درباره‌ی کتاب صوتی سرخ و سیاه

بین لباس سرخ ارتش فرانسه‌ی ناپلئونی، و ردای سیاه و تاریک سیاست، راوی کتاب صوتی سرخ و سیاه (The Red and the Black) کدام یک را انتخاب خواهد کرد؟ استاندال (Stendhal) آفریننده‌ی داستان‌های تاریخی و اجتماعی در رمان بی‌مانند خود جلوه‌ای از تاریخ فرانسه را از قابی روانشناختی تصویرپردازی می‌کند. حوادث و رخدادهای سیاسی، چهره‌ی تاریک افراد بسیاری را روشن خواهد کرد، مهم نیست تا دیروز آن فرد چه ‌اندازه ناشناس و یا دون‌پایه بوده، سیل رویدادها می‌تواند بر پست‌ترین افراد هم نقابی از جایگاه و منزلت بپوشاند. اما این نقاب ساختگی تا کی دوام خواهد آورد؟ کسی نمی‌داند.

شاید اگر چندی قبل در دهکده‌ی وریر جست‌وجو می‌کردید کسی را به خوش‌ایمانی و پاکدامنی ژولین نمی‌یافتید. اما مرد کاتولیک پرشور و متعصب دیروز، امروز به یکی از دغل‌کاران اصلی سیاست پاریس تبدیل شده. کاروبار مرد ساده‌ی داستان صوتی سرخ و سیاه چطور به این جا رسید؟ ژولین راهی صد ساله را یک‌شبه پیمود؟ و یا برای چیدن هر آجر از این پیکره‌ی فساد، رنج و زحمت بسیاری به جان خرید؟ برای فهمیدن ماجرا باید به کمی قبل‌تر برگشت. زمانی که شهردار شهر کوچک وریر پای ژولین بلندپرواز را به خانه‌ی خود باز کرد.

ژولین، معلمی در دام هوس!

ژولین معلم بچه‌های شهردار بود. مگر چه کسی از مرد باخدا و پرهیزکار دهکده برای این کار لایق‌تر است؟ اما با ورود ژولین به خانه‌ی شهردار، جایی که قطعاً از خانه‌ی خود او بسیار بزرگ و مرفه‌تر بود، جوانه‌های طمع و حیله یکی پس از دیگری از وجود ژولین بیرون زد و عاقبت مثل یک مار سمی جان و روان او را در خود پیچید. شهر وریر دیگر برای آرزوی‌های ژولین خیلی کوچک بود. رسوایی‌های پیاپی او نیز بهانه‌ی خوبی شد تا پای خود را از مرز‌های سختگیرانه‌ و محیط بسته‌ای که در آن سر می‌کرد بیرون بگذارد.

بیایید به بستر وقایع رمان تاریخی سرخ و سیاه نگاهی بیندازیم. در قرن هجدهم میلادی سر می‌کنیم، فرانسه به تازگی انقلاب بزرگی را پشت سر گذاشته. در رأس امور کسی نیست جز ناپلئون بناپارت. اکنون بهترین زمان برای جابه‌جایی مقام و منصب‌هاست. خائنین دیروز رهسپار مرگ می‌شوند و البته جای خالی آن‌ها باید با افراد تازه‌ای پر گردد. ژولین خود را از بین سیل جمعیت داوطلبان بالا می‌کشد تا در این آشوب، صندلی خالی و بزرگ‌تری برای خود پیدا کند.

سرخ و سیاه: پیوندی ادبی میان جریان واقع‌گرایی و رمانتیسم

داستان کلاسیک سرخ و سیاه، در نقطه‌ی اتصال میان دو جریان ادبی واقع‌گرایانه و رمانتیسم خلق شد. وقتی به کلیت‌ داستان نگاه می‌کنیم، تصویری واقع‌نمایانه از دفتر تاریخ فرانسه در بحبوحه‌ی پس از انقلاب خواهیم دید. اما وقتی در سیر حوادث و جزئیات داستان دقیق شویم، به خوبی رگه‌هایی از روابط عاطفی، شوروهیجان درونی، تجربیات فردی و پیچیدگی روانی انسان‌ها را مشاهده خواهیم کرد. این تنها یکی از دلایلی است که این داستان شنیدنی را به یکی از الهام‌بخش‌ترین آثار ادبیات فرانسه تبدیل می‌کند. برای همراهی با این تجربه‌ی متفاوت پیشنهاد می‌کنیم به این داستان پرکشش گوش بسپارید.

این کتاب با تلاش نشر صوتی ماه آوا و یاری انتشارات علمی و فرهنگی تهیه شده است. عظمی نفیسی ترجمه‌ی اثر را برعهده داشته و نسخه‌ی شنیداری کتاب با صدای علی عمرانی به گوش شما می‌رسد.

اقتباس سینمایی و فرهنگی از کتاب سرخ و سیاه

• فیلم «پیک مخفی» یک فیلم صامت آلمانی محصول سال 1928 و فیلم «قاصد پادشاه» فیلم ایتالیایی و ساخته‌شده در سال 1947 است. ماجرای هر دو فیلم کلاسیک براساس اتفاقات داستان سرخ و سیاه اقتباس گردیده.
• از اقتباس‌های داستان سرخ و سیاه در سینمای فرانسه می‌توان به فیلمی به کارگردانی کلود اوتان لارا اشاره کرد. این فیلم در سال 1954 تولید شد و توانست جایزه‌ی انجمن منتقدان سینمای فرانسه را نیز از آن خود کند. همچنین در سال 1961 نسخه‌ای تلویزیونی براساس ماجرای این داستان در شبکه‌های فرانسه پخش شد.
• داستان سرخ و سیاه تا به امروز موضوع دو سریال کوتاه بوده است. سریال اول محصولی از شبکه‌ی بی‌بی‌سی در سال 1965 است که نسخه‌ی چندانی از آن باقی نمانده. سریال بعدی در سال 1993 و در همان شبکه تولید شد، ایوان مک‌گرگور و ریچل وایس نقش‌های اصلی این سریال را ایفا کردند.
• از دیگر اقتباس‌های داستان سرخ و سیاه، مربوط به نسخه‌ای سینمایی است که توسط سرگئی گراسیموف در زمان حکومت شوروی ساخته شد.
• همچنین باید اشاره کرد که از داستان سرخ و سیاه، نمایش‌های زنده و تئاتری مختلفی برروی صحنه رفته که مهم‌ترین آن مربوط به تئاتر موزیکال ژاپن و فرانسه است.

کتاب صوتی سرخ و سیاه برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های تاریخی و به‌ویژه رمان‌هایی که در بستر تاریخ فرانسه‌ی قرن هجدهم شکل می‌گیرند، علاقه دارید.
• از تلفیق لایه‌های احساسی و روانشناختی در پیرنگ داستان‌های واقع‌گرایانه استقبال می‌کنید.

در بخشی از کتاب صوتی سرخ و سیاه می‌شنویم

چیزی که برای شهرت آقای دو رنال بسیار مفید واقع شد و او را شهرداری لایق معرفی کرد، بنای دیواری در اطراف گردشگاه عمومی شهر بود. این گردشگاه که در پناه تپه، چندصد قدم بالاتر از مسیر رودخانۀ دو، واقع شده است، به واسطۀ موقعیت خاص خود، چشم‌انداز بی‌نهایت جالبی دارد که شاید در فرانسه کمتر نظیر داشته باشد. ولی در بهار هر سال آب‌های باران در آن جمع می‌شد و با ایجاد شیارها و شکاف‌های بزرگ، عبور مردم را از آنجا غیرمقدور می‌ساخت. همه‌کس از این اشکال بزرگ در زحمت بود. آقای دو رنال از همین فرصت استفاده کرد و با ساختن دیواری به ارتفاع شش متر و طول سی یا چهل تواز، که مقیاس آن زمان بود، خاطرۀ دوران شهرداری خود را برای مردم وریر ابدی و جاویدان ساخت.

وی برای ساختن این دیوار ناگزیر سه مرتبه به پاریس مسافرت کرد، زیرا وزیر اسبق کشور مخالفت خاصی به گردشگاه وریر ابراز کرد. در نتیجۀ پافشاری آقای دو رنال، نه‌تنها سنگ‌چین دیوار بالاخره بالا رفت، بلکه گویی برای دهن‌کجی به وزرای کنونی و گذشته، روی آن نیز از سنگ‌های عالی و خوش‌تراش پوشانده شد.

نمی‌دانم چند بار تا به حال، پس از ترک پایتخت، به سنگ‌های زیبای خاکستری متمایل به آبی این دیوار تکیه داده‌ام و درحالی‌که خاطرات مجالس پایکوبی پاریس از نظرم می‌گذشته، چشم‌هایم به درۀ دو خیره شده است. دورتر، در کنارۀ سمت چپ، پنج یا شش درۀ مارپیچ دیده می‌شود که در اعماق هریک از آن‌ها، جویبارهای کوچکی را می‌توان تشخیص داد. از این نقطه به خوبی مشاهده می‌شود که چگونه این جویبارها به شکل آبشار از سنگی به سنگ دیگر می ریزند و عاقبت به رودخانۀ دو می‌پیوندند. آفتاب در این کوهستان‌ها بسیار پرحرارت است. چنانچه هنگام ظهر اشعۀ تند خورشید مزاحمتی ایجاد کند، مسافر می‌تواند به سایۀ چنارهای تنومند پناهنده شود. علت رشد این درختان و نیز رنگ سبز بی‌نظیر آن‌ها، را که اندکی به آبی متمایل شده است، باید نتیجۀ خاک‌های دستی مرغوبی دانست که به دستور آقای شهردار به آنجا حمل شده و در پشت دیوار گردشگاه ریخته شده است و با وجود مخالفت شدید شورای شهرداری، آقای دو رنال دو متر به عرض گردشگاه افزوده است و من با همۀ اختلاف سلیقۀ سیاسی ای که با او دارم، باز این عمل او را ستایش می‌کنم. اکنون به نظر آقای شهردار و نیز به عقیدۀ آقای والنو، مدیر سعادتمند صندوق مستمندان، مهتابی این گردشگاه از حیث زیبایی منظره می‌تواند با مهتابی سن ژرمن آن لای رقابت کند. عبارت «باغ وفا»، که نام رسمی این گردشگاه شناخته شده، در گوشه‌کنار باغ، بیشتر از پانزده یا بیست جا بر روی لوحه‌های مرمر نوشته شده است و آقای دو رنال یکی از نشان‌های لیاقت خود را مدیون همین ابتکار است. آنچه در باغ وفا مورد ایراد من است، طرز تراش وحشیانۀ چنارهای عالی و تنومند است.

فهرست مطالب کتاب صوتی