دانلود کتابهای جین آستن
کتابهای الکترونیکی تالیف یا ترجمه شده توسط جین آستن

- ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ تا ۱۸ ژوئیه ۱۸۱۷ - انگلیسی
جین آستن (Jane Austen) سال 1775 در همپشایر انگلستان به دنیا آمد. همان روزی که بتهوون به دنیا آمد. البته آستین، 5 سال از او کوچکتر بود. پدرش کشیش بود و هفت خواهر و برادر بودند. اما دستشان به دهانشان میرسید.
جین آستن، آدم سرزنده و خوشمشربی بود، با این حال تنها کسی که واقعا به او نزدیک بود، خواهرش «کاساندرا» بود. از جین بزرگتر و خوشگلتر بود و در مقایسه با خواهرش، آدم غمگینی به حساب میآمد. جین از طبیعت سرد و آرام او خوشش میآمد. آوستن، ازدواج نکرد و در شهری، کمی آن طرفتر از جایی که به دنیا آمده بود، از دنیا رفت.
سوژۀ هیچکدام از رمانهای او، اتفاقهای سیاسی یا موضوعهایی که به نوعی مردانه، محسوب میشوند، نیست. نقش اول داستانهایش را نه از بین بدبختها و فقیرها انتخاب میکرد، نه از بین اشراف، بارونها و کنتها. نقشهای اول در کتابهای او، طبقۀ متوسطاند. متوسطهایی که سعی میکنند خودشان را یکجوری بالا بکشند و بشوند اشراف.
خودش را به چیزها و جاهایی که شخصا دیده و با آن آشناست (تقریبا جنوب انگلستان) محدود میکند. در رمانهای او از تغییرات تصادفی و ناگهانی خبری نیست. مثلا این که به یک نفر ناگهان ارث قلمبهای از فامیلی که از وجودش خبر هم نداشته، برسد. این کلکها در زمان آستین هم مثل حالا بین داستاننویسها رایج بود. البته آن موقع به آن نمیگفتند کلیشه، اما به هر حال آستین ترجیح میداد طرفشان نرود.
در رمانهای او تمایلات متعرضانه یا تند جنسی (طبیعتا) وجود ندارد او علاقه دارد لحظههای عاشقانه و احساسی داستان را مختصر برگزار کند. اهل توصیفهای جزئی یا رمانتیک در این صحنهها نیست. توصیف ریز به ریز مکانها و قیافة آدمها هم از کارهایی است که آستین کمتر میکند.
آستین از نثر احساساتی تقریبا متنفر بود. در رمان آخرش (اغوا) که احساساتیترین کارش است، جملهای مثل «آنی! آنی دلبند من!»، در نسخة نهایی تبدیل شده به «آنی!» هیچکدام از کاراکترهای اصلی، در طول داستان، نمیمیرند.کمتر پیش آمده، آستن مکالمات یک جمع مردانه را نقل کند یا دربارهاش بنویسد.
جین آستین، در ایران هم هنوز طرفدار دارد، چه رسد به خوانندگان سراسر جهان که پس از دویست سال از دورهی این نویسندهی کلاسیک، همچنان رمانهای او را در ردیفِ پرخوانندهترین آثار ادبی جهان قرار دادهاند. جین آستن چنان مقامی در ادبیات انگلیسی زبان یافته است که اکثر مورخان تاریخ ادبیات و منتقدان، معتقدند مقامی را در نثر دارد که شکسپیر در درام داشت. او در دورهای میزیست که طبقهی متوسط در انگلستان رو به رشد و شکوفایی بود. انگلستان ارباب جهان بود و از طریق مستعمرات مواد خام و ثروت به سمت انگلستان سرازیر میشد. طبقهی نوکیسهای شکل گرفته بود که بسیاری از ارزشهای جامعهی قدیمی را از بین میبرد و ارزشهای جدیدی را جایگزین میکرد. در زمینهی تاریخی هم کسانی مانند ادوارد سعید دربارهی اهمیت تاریخی رمان جین آستن زیاد صحبت کردهاند. به طوری که میتوان از لابهلای این رمانها که جعل هستند و ساختهی ذهن نویسندهاند، به تاریخ آن زمان انگلستان و مناسبات اجتماعی پی برد. یکی از منابع مستند مورخان اجتماعی یا کسانی که راجع به استعمار انگلستان تحقیق میکنند، اثر جین آستن است و کسانی که در آن دوره رمان نوشتهاند. تا قبل از جین آستن رمان در انگلستان در فضایی گوتیک نوشته میشد یعنی داستانهای هراس انگیز، ترسناک همراه با تعلیق و دلهره و نویسندگان علاوه بر اینکه مضمون گوتیک را به استخدام میگرفتند، عمدتاً نثری «شاعرانه» داشتند و نوعی روحیهی رمانتیک بر آثارشان حاکم بود. یعنی هنوز رمان با آن رمانسی که میشناسیم، کاملا تصفیه حساب نکرده بود. اما جین آستن انگار سر این مرز ایستاده است و دورهی رمان گوتیک که دنبالهی رمانس شهسواری یا رمانسهای عاشقانهی قبلی است، در زمان او به سر میآید.
شاید بیش از هر نویسندهای در زبان انگلیسی دربارهی جین اوستن کتاب نوشته شده و خوشبختانه امروزه منابع و مدارک کافی برای بررسی جین آستن و رمانهایش در دست ماست. ویرجینیا وولف به شدت او را ستایش کرده و ناباکوف او را بزرگترین نویسندهی انگلیسی زبان دانسته است. البته ویرجینیا وولف بعضی از مضمونها و تفکرات جین آستن را نقد میکند اما در هنر داستان نویسیاش تردیدی نمیکند. از نظر پرداختن به روح و روان زنان و در یک کلام آنچه آن را با لفظ زنانگی میتوان به طور کل بیان کرد، جین آستن یکی از مطرحترین نویسندگان تاریخ ادبیات است که به زنانگی پرداخته است. مشخصه مهم دیگر او دوری از زبان شاعرانه است که پیش از او کاملا در رمان مرسوم بود.
از جنبههای گوناگون به رمانهای جین آستن نگاه کردهاند. یک جنبهی خیلی مهم که همهی منتقدان به آن اشاره میکنند، طنز ویژه در آثار اوست. به اجمال میگویم که طنز به معنای وسیع کلمه مورد نظر ماست. هرچند که در جاهایی با معنای محدودتر آن نیز مواجه میشویم. منظورم از طنز صرفا شوخی، فکاهی، خندهدار بودن و اینها نیست. هرچند که اینها هم در مقولهی طنز قرار میگیرند. منظورم کلام دوپهلو، نیش دار، چند معنایی حتی ایهام، تجاهل، بازی کردن و بازی دادن است. راوی بسیاری از شخصیتهای داستان را فریب میدهد و البته از فریب خارج میکند.
جملات برگزیده جین آستن:
- نفست را بگیر تا بتوانی آتشت را فوت کنی.
- اگر فکر آدم به سرعت خوانده شود لطفی ندارد، حتی باعث تأسف است.
- تسلیم شدن بدون اعتقاد، معنیاش تفاهم نیست.
- در هر دلبستگی و علاقهای هم قدردانی وجود دارد و هم خودبینی.
- هر احساسی را باید تابع عقل کرد.
- در هر شخصیتی نوعی گرایش به چیزهای بد وجود دارد، نوعی عیب و نقص مادرزاد، که حتی با بهترین تعلیمات هم از بین نمیرود.
کتابهای جین آستن:
غرور و تعصب
عقل و احساس
نورثنگر ابی
منسفیلد پارک
اما
ترغیب